۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

راه سعادت 12 هرزه گردی مخالف خوشبختی...

با سلام خدمت شما دوستان عزیز خواستهء دوستان عزیز، مرا به این وادار نمود که راه ‏سعادت را در کنار نوشته ها ادامه دهم ...اما این راه سعادت با ورزش که داشتم در ‏موردش ادامه میدادم شباهتی نداره ....غالبا در زندگی خودمیبینیم ...خسته ‏ایم...افسرده ایم...بهانه گیر و بد ادا هستیم ... از این که می بینیم دیگران غرغر های ما ‏را تحمل میکنند اعصابمون خرد میشه ایرانیان که مکتبشان همیشه شادی و سرزندگی ‏بود با حملهء عربهای سوسمار خور که شغل شریفشان یا دزدی بود یا سوء استفاده از ‏خرافات و دزدیدن نذوراتی که عربهای دیگر برای بتهای کعبه آورده بودند.....نا گهان ‏مکتبشان تغییر شکل داد و شد عزا داری و خاک بر سری و گریه و ناله و غم و ورم..... ‏سالی 800 روز گریه و تو سرزدن...آن یک روزی هم که تولد و جشن و سروره...باز هم ‏تو سرو کله کوبیدن قصه های تکراری مشک سوراخ....عشقها و محبتها هم شد الفاظی ‏از این قبیل که میمیرم برای تو ...جگرم سولاخ شد و من مجنونم و دیوانه ام از عشق تو ‏و وقتی که تو دامنکشان میروی خود را آتش میزنم و از این مزخرفات که البته ادبیات ‏ما مخصوصا غزلهای ما را ببینید یک سرسوزن مفهوم دیگری ندارد مثلا نمیگویند که ‏ایکاش منو تو با هم زندگی زیبایی بسازیم و از شادی خود دیگران را هم مسرور ‏کنیم...مدام صحبت از خون و جگر شرحه شرحه و .... به درو دیوار که نگاه میکنیم ‏عکس شهید و بدنهای تکه تکه شده و سر خون چکان و..... اولا بنده واقعا معتقدم باید ‏دست رزمندگانی که کشور را (بدون توجه به دین و مسلک و ....)از تجاوز یک مشت ‏عرب خاک بر سر (که بعدا برادران ما شدند و هستند) حفظ کنند خون پاک خود را ‏اهداء کردند..بوسید.. اما چرا بجای عکس جنازه ها عکس بزرگانی از همین قوم که الان ‏زنده هستند...اینهمه افتخار آفرینی میکنند را به تصویر نمیکشند؟؟نیازی نیست کودک ‏جزقاله شده ء عربهایی که برای کشته شدن صدام 3 روز عزای عمومی اعلام کردند را ‏در تلویزیون نشان بدید...صد البته ظلم بسیار نا سزا است و قلب هر انسانی را بدرد ‏میآورد...اما آیا به اسرا-جانبازان-کودکان بی سر پرست...کودکانی که دزدیده شده اند و ‏در خیابانها آلت دست گدایان هستند و در میادین پر رفت و آمد دهها و دهها نفرشان ‏را میبینید توجه میکنید؟؟؟زندگی ما شده کربلا –غزه و بعد دوباره غزه کربلا...حالا ‏فلسطین کربلا-فلسطین غزه..... در حیرتم از مرام این مردم پست- این طایفهء زنده ‏کش مرده پرست....تا مرد بود زنده کشندش به جفا-چون مرد به عزت ببرندش ‏سردست..البته جنازه را نشان دادن کم خرج تر از رسیدگی به زنده ها است... من برای ‏خدمت گاهی به کودکان آسمان...کودکان سرطانی ...یا معلولین ذهنی پل صدر یا ‏آسایشگاهها سر میزنم...بوی گند ساو لون که برای آدم سالم بیماری ریوی ایجاد میکنه ‏موج میزنه .... آسایشگاههای مختلف مثل کهریزک و ... به خدا اینها هم آدمند .... خب ‏اینهمه جنازه و دل و روده و قلوه آنهم در 5 شبکه ء خاک بر سر با هم نشان دادن ‏نشانهء شعوره؟؟؟ خب میخواهید این مردم بدبخت چه احساسی داشته باشند؟؟ روزی ‏دهها تلفن-مسیج و ... که به من میشه تمام دلالت بر داشتن مشکلات روحی عدیده ء ‏دوستان داره... آقایی که با 8 سال سابقهء کار با مدرک لیسانس ماهی 500.000 تومان ‏در آمد دارد و در این تهران ماهی 350.000 تومان کرایه یک خونه60 متری را میده ‏آدم نیست؟نباید براش کمک جمع کرد؟ اما یک سری مفت خور باید کمکهای نقدی ‏مارا به یغما ببرند که در موبایل مسیج بیاد...برای کمک به مردم غزه این شماره را بزنید ‏و مبلغ مورد نظر روی قبض بعدی میاد؟؟؟؟ ..دوستان عزیز ما الان در اینجا ‏هستیم....یعنی چی؟یعنی دنبال مدینهء فاضله نباشید...در مملکتی که جنازه و دل و ‏روده از درو دیوارش بالا میره و .... ما باید فکر خودمان باشیم.... نه برای اینکه عالی ‏عالی زندگی کنیم.... نه برای اینکه قهرمان جهان بشیم...برای اینکه حد اقل زنده بمانیم ‏و با سلامت بدون داروی اعصاب و روان زندگی کنیم...برای این کار اول از همه ...هرچی ‏خرافه و مزخرفات شفا دادن و توسل به چوب و درو دیوار است را بریزید دور...... انتظار ‏کمک داشتن از مردمی که خودشون گرفتار هزار بلا و بدبختی هستند هم کار غیر ‏عاقلانه ایه....شما باید خوشحال باشید...باید سرزنده باشید...چون راهی برای سالم ‏زندگی کردن و سالم ماندن جز این روش ندارید... متوسل شدن به قبر این جنازه و اون ‏جنازه و اون شیخ و اون درویش و اون جن گیر و این فالبین بیشرف را دور ‏بیندازید.....از عشقهای مزخرف و خاک بر سر کوچه خیابانی جوجه رپی هایی مردنی که ‏شلوار خودشونو هنوز نمیتونن بالا بکشند پرهیز کنید.... خاطرات گذشته ء شما ‏اجحافات یا تعدیهایی که به حریم خصوصی شما شده ...یا اشتباهاتی که کردید و تمام ‏شده و رفته ...جزو زندگی شما است...سعی نکنید آنها را فراموش کنید...چون با سعی ‏در فراموشی آنها ...بیشتر دارید به آن گرفتاریها توجه میکنید...... هر گناهی مرتکب ‏شدید ...عیب نداره... خودتونو ملامت نکنید...سعی در جبرانش داشته باشید نه باغصه و ‏ورم مشکل خودتون رو زیادتر کنید.... ارزش و قیمت شما یکی از وجوهش کسانی است ‏که با آنها تعامل دارید...اگر پیش یک دختر میری و غرورت را زیر پا میذاری و میگی ‏من میمیرم برا ت و .... ارزش تو به اندازهء یک هوس زود گذره...فکر کنم آدم بمیره ‏بهتره ...تا شخصیتشو زیر پای یک آدم معمولی بریزه....یا اگر با هوس و الفاظ زشت با ‏یک خانم در کوچه و خیابان بر خورد کنید ....ارزش شما به اندازهء یک حیوان وحشی ‏بیشتر نیست.....برای دوستی که همجنس شما باشد چه جنس مخالف اولا فردی را که ‏انتخاب میکنید باید لیاقت و شایستگی شمارا داشته باشد.... و خواستهء خود را خیلی ‏محترمانه مطرح کنید.... اما اگر او نپذیرفت....چیزی از شما کم نشده...یک آدم معمولی ‏نمیخواهد با یک آدم معمولی دوستی کند همین-تمام شد و رفت-از داشتن دوستان ‏لات و هرزه گردی که منتهای آمالشان گاز دادن توی خیابانها و لات منشی و ... است ‏بپر هیزید... هرکسی در یا هو مسنجر من رو اد کنه من میپذیرم اما اگر کوچکترین کم ‏توجهی یا هرزه گویی و نادانی از او ببینم بلافاصله او را حذف میکنم. یعنی ممکنه شما ‏دوستی را انتخاب کنید که در انتخابتان اشتباه کرده باشید اما بعد از اینکه فهمیدید ‏اشتباه کردید چرا هی آن وضع ناهنجار سابق را ادامه میدید؟؟؟ بشر ممکن الخطا است ‏نه جایز الخطاء یعنی امکان حدوث اشتباه بر جنس بشر ممکنه ...ممکنه من اشتباه ‏کنم و از طبقه دوم سقوط کنم اما این اشتباه من که جایز و سزاوار نیست که9...اشتباه ‏تاوان داره و باید تاوان این اشتباه را که نشستن روی ویلچر هست را تا آخر عمر یدک ‏بکشم......همه اینهار ا برای چی دارم میگم؟؟؟برای اینکه هرکس لیاقت همان وضعی را ‏داره که در آن هست.... حدود 200.000 مراجع و شاگرد در این چند سال فقط از ‏طریق وبلاگ داشتم.... اما دوستان واقعی من از اول عمر تا الان که34 سال داره میشه ‏شاید به 5 نفر هم نرسند. من هم میتونم صد ها یا هزاران دوست داشته باشم اما ‏‏...معمولا دوست همه دوست خوبی نیست... اما بدترین نوع تقاضای محبت چیه؟بد ‏ترین نوع تقاضای محبت گدایی محبته ...من به طرف بگم مهم نیست تو از ریخت من ‏بیزاری و حالت از من بهم میخوره...مهم اینه که من تو رو میخوام...باشه به من توهین ‏کن...من را رها کن...من باز دنبالت میآم.... یعنی چی؟مگر تو آدم نیستی؟مگه ‏شخصیتت را از سر راه آوردی؟ یا محبتهای بی درو پیکر کردن به این و آن...خانمی ‏تماس گرفته بود که....آره ...من تمام زندگیمو برای فلانی دادم...از جانم مایه گذاشتم اما ‏اون من رو رها کرد...گفتم خب حق داشت...احمقی که همهء زندگی و وجودش را برای ‏یک دوست پسر هزینه کنه چون احمقه...باید هم رها بشه... اصلا ببینم....چرا ما باید ‏همهء وجودمان را در وجود دیگری ببینیم؟؟؟مگر ما شخصیت ثابتی نداریم؟ قبل از ‏اینکه شما این دختر ...یا آن دختر شما را ببیند و اصلا بداند که چنین موجودی در کل ‏کرهء ارضیه موجود است...هم شماراحت بودی هم اون....حالا چطور شد که رشتهء لرزان ‏حیات شما بسته به یک غمزهء ساقی شده؟؟؟ عشق اگر آید برد هوش و دل فرزانه ‏را/دزد عاقل میکشد اول چراغ خانه را.... آنچه ماکردیم با خود هیچ نابینا نکرد/در میان ‏خانه گم کردیم صاحب خانه را.... صاحب خانه عقل و شعور منه که خرافات و مزخرفات ‏و اندیشه های بیخودی آن را نابود کرده ....حرف اصلی من این نیست که دوستی ‏نداشته باشید...حرف من اینه گدایی محبت نکنید.... یک لحظهء جلوی آینه بایستید ‏ببینید چه تصویری در آینه منعکس شده؟جوانی رعنا یا قلبی سولاخ یا مجنونی افسار ‏گسیخته؟یا دلبری طناز؟؟ بابا این حقه بازیها و خیالات مضحک رو کنار بگذارید و... ‏به خدا شما فقط و فقط یک آدم معمولی هستی.... مجنون کجا است؟لیلی کو؟ برو به ‏بدبختیت برس که در زمان عنتری .... اگر بتونی نونت را تامین کنی باید خوشحال ‏باشی .... پادشاهی نه به سیم و زرو گو هر باشد/هر که را سدّ رمق هست سکندر باشد
حرف سامان مزن ای خواجه که در کشور عشق/هر که آهش به جگر نیست توانگر ‏باشد
تمام اینهایی که مینویسم برای تو ست ....خوب گوش کن...اگر همه در حق تو ظلم ‏کردند ...اگر پدرو مادرت...دوست پسرت به تو خیانت کرد...دوست دخترت به تو خیانت ‏کرد ...یا هر اتفاقی ... اگر دزدی کردی...خیانت کردی یا هر کار دیگر.....این رو ‏بفهم...دیگه تمام شد ... الان باید جبرانش کنی...با دلسوزی برای خودت...با پاکی ...با ‏کمک به دیگران ...نه اینکه خودت رو روانی کنی و گوشهء تیمارستان... و این فرصت را ‏هم از خودت بگیری.... یک نفر گفت...من گناهی کردم که هیچ وقت خدا آنر ا ‏نمیبخشه...خیلی ناراحتم.بهش گفتم تو مشترکات اسلامی داری یا نه؟(چون اول بحث ‏باید ببینیم فرد چه ذهنیتی داره و به چی اعتقاد داره)گفت بله قبول دارم...گفتم...این ‏فرمایش خدا است که"یا ایها الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله انّ الله ‏یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم" خدا ضمانت کرده که ای کسانی که در ‏نفس خود اسراف کردید از رحمت خدا نا امید نشد خدا تمام گناهان شما رو ‏میبخشه(بشرطی که استحقاق بخشش را در خودتون ایجاد کنید) چون...هر کسی با ‏استحقاقش محشور میشه چه در این دنیا چه در اون دنیا...من بهشتی را که بعد از ‏جنازه شدن میخوان به من بدن میخوام 80 سال سیاه نباشه..... مگر نه اینکه انسان ‏با لیاقت خودش در هر آن محشور میشه..... من اینجا را برای خودم بهشت میکنم ‏با تغییر جایی که در آن هستم...با تغییر استحقاقم...با کسب 63 تا مدرک جهانی ‏وکشوری...با کمک به مردم محتاج و کودکان بی سرپرست و روشنگری... زندگی ‏یعنی همین... خدا فقط در گورستانیبنام بهشت نیست...خدا فقط در آنجا شادی خلق ‏کرده...یک کم علمی حرف بزنم....خدا بعلت اینکه احتیاجی ندارد...خلقت را بر ‏اساس لطف خلق فرموده...حکمت خالقیت یک حقیقت واحد بیشتر نیست چون ‏تغییّر در ذات راه نداره برای همین ...همان حکمتی که بهشت را خلق فرموده این ‏دنیارا هم خلق کرده...پس تعامل ما در هستی با حکمت خدا است نه اشیاء خارج از ‏حیطهء حکمت او... اما یک فرق وجود داره... و آن اینه که در خلقت تفاوتها سبب ‏حدوث مشکلات ی برای بشر شده که قابل رفعه.... و خداوند به سبب اراده ای که ‏به ماداده ... ما را با شعور – عقل –ادراک و لیاقت خودمون محشور میکنه...مثلا ‏ممکنه جبرا بعلت برش حقیقت مختار یک فردی دست و پایش فلج باشه...اما همان ‏فرد الان در کانادا شده نقاش و شده حامی صلح.. و کودکان بیسر پرست که با نوک ‏دماغش نقاشی میکشه...اونوقت من و شما با دوتا چشم گنده – قد و قوارهء رعنا و ‏سلامتی نسبی ...داریم فکر خودکشی و ... را میکنیم...چرا....؟بعلت این که...چرا ‏خانوادهء من یا فلان نامزد احمق و خیانتکارم مرا ول کرد؟خب...سوال من ‏اینه...مگر نه اینکه خیانتکار باید مجازات بشه؟خب تو چرا خودتو مجازات ‏میکنی؟ همینکه او یک فرد وفادار مثل شما رو از دست داده برای بدبختیش کافیه
‏....شما هم به جرم اینکه اذیت شدی...باید دو برابر خوشحالی کنی...یک خوشحالی ‏که برای هر انسان بی مشکلی لازمه مثلا هفته ای یکبار رفتن کوه یا پارک و .... ‏
یک خوشحالی دیگه و خوشگزارندن دیگه برای اینه که باید با شادی و ورزش و ‏‏... جراحات روحتون رو التیام ببخشید...بهترین راه برای رفع مشکلات از دید من ‏ورزش و موسیقیه .. ...در هر حال فکر خودتان باشید که هیچکس فکر شما ‏نخواهد بود... خدا به کسی لطف نمیکنه...اصلا کسی حقی نداره...اگراحساس ‏میکنی حقت را باید از خدابگیری یاللا بلند شو و با تغییر خودت این حق را از او ‏دریافت کن نه اینکه خود تو به موش مردگی بزنی...دراینصورت بیشتر ضربه ‏خواهی خورد....ممنونم و شاد باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.