۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

توحید17 تفسیر قل هوالله بخش 4

بنام خدا و با سلام حضور شما بزرگواران .امروز ادامهء تفسیر قل هوالله را مو قوف به بعد میکنم چون در باب تشبیه یکی از دوستان مطالبی رافرموده اند لاجرم باید پاسخ دهیم
در قرآن چندین جا به نظر عوام تشبیه صورت گرفته مثل
ید الله فوق ایدیکم(دست خدا بالای دستهای شماست)
یا در سورهء مائده آیهء63 قالت الیهود...یداه مبسوطتان(دستهای خدا باز است)
یا در سورهء نور الله نورالسموات والارض(خدا نور آسمانها وزمین است)
در تمام این آیات کاملا مشهوده که منظور از دست خدا قدرت فاعلهء خدا است نه تشبیه ذات خدا به عنوان دست و نه به معنای اینکه دست خدا رو روی دستمون حس کنیم!!دستهای خدا باز است یعنی خدا توانایی هر اعمال قدرتی رادارد نه اینکه طنابی به دست او نیست.این تشبیهه؟؟؟!!!
در مورد نور خدا هم همین صادقه.نور خدا همونیه که خدا مردم را بطرف ان دعوت میکنه الله ولی الذین یخرجهم من الظلمات الی النور خدا نگفته از اتاق تاریک برو جای روشن جهل را تعبیر کرده به تاریکی و هدایت الهی را تعبیر به نور کرده نه این که خودشو به نور تشبیه کرده باشه!!!
که تمام اینها بر میگرده به مسئلهء خلیفه اللهی نه مسا لهء تشبیه ذات به مو جود یا دست یا چراغ .
قدرت خدا که ائمه علیهم السلام در مقام خلیفه اللهی هستند تعبیر شده به دست امام مگه خداست که تشبیه نداشته باشه؟؟؟؟!!!!!!
در خود قرآن خدا میفرماید ما رمیت اذ رمیت ولکن ان الله رمی
یعنی ای پیامبر تو تیر اندازی نمیکردی زمانی که تیر اندازی میکردی بلکه این خدا بود که تیر میانداخت.آیا خدا پیامبر را به خودش تشبیه کرده؟؟یا گفته در جایگاه خلیفه اللهی هر عمل شما در کاینات عمل من به حساب میآد؟؟؟؟!!!!ایا این تشبیه ذات خدا به پیامبره؟ اما در اثبات نفی و نهی تشبیه لیس کمثله شیء هیچ چیزی مثل و مانند او نیست
لم یکن له کفوا احد هیچ چیز مثل و مانند او نیست
در ایهء اول قرانمگه صریحا نداریم که خدا مثل ندارد؟پس اگر جایی
شبهه ای داشتیم باید بیشتر تعمق کنیم شما حدیث میگید من قران براتون میارم اما در باب حدیثو احادیث موثق
بابی در اصول کافی داریم تحت عنوان نهی از توصیف به خدا بغیر آنچه خود توصیف کرده
1:از ابن اتیک نقل شده:از امام صادق علیه السلام:خداوند برتر است از آنچه توصیف کنندتوصیف کنند گانیکه اورا توصیف کنند توصیف کنندگانیکه اورا بمخلوقش تشبیه کنند و بر او تهمت زنندو...بطلان و تشبیه را از خداوند برکنار ساز.نه سلب درست است نه تشبیه....برتر است ازآنچه که واصفان گویند از قران تجاوز نکنید که پس از توضیح حق گمراه شوید
2:ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام روحی لتراب مقدمه الفداء نقل کرده که:ای ابا حمزه همانا خدا به هیچ محدودیتی توصیف نشود(حلا شما بفرمایید حروف الفبا چراغ نور از جهت مقدار یا جهت تابش محدود نیست!!!!)پروردگار ما بزرگتر از وصف است .چگونه به محدودیت وصف شود آنکه حدی ندارد؟؟و...
3:خراز و محمد بن حسین از امام رضا علیه السلام نقل میکنند:...هرچه بخاطرتان گذشت خدا را غیر آن بدانید(حالا باز بگید اینا نام عارف رو یدک میکشند و بیشتر از من و شما میفهمن.از امام معصوم هم بیشتر میفهمن!!!!چرا دین خدا رو با اشخاص میسنجید برای یک مورد به این سادگی هم باید اینهمه توضیح داد؟؟!!)و...پروردگار بزرگتر از آن است که به صفت آفریدگان باشد(مثل حروف و لامپ و چراغ و...)
4:کاشانی از امام علیه السلام نقل کرده که به ایشان نوشتم که معاصرین ما در توحید اختلاف دارند حضرت نوشت منزه باد انکه محدود نباشد و به وصف درنیایدو...
5:از امام صادق علیه السلام نقل شده: خدا را با هیچ مقیاسی توصیف نشود الا اینکه از آن بزرگتر است
و دهها حدیث دیگر و مشابه حالا در باب نهی از جسم و صورت در بارهء خدا
حمانی میگوید خدمت موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم:هشام بن حکم عقیده دارد که خدا جسمی است که(با جسمهای دیگر متفاوت است و در بعدی دیگر است)چیزی مانند او نیست و او دا نا و شنوا و بینا و متکلم و ناطق است و کلام وقدرت و علم در یک روش هستند(یعنی عین ذاتند)و هیچ کدام مخلوق نیست.حضرت فرمودند خدا اورا بکشد مگر نمیداند که جسم محدود است و کلام غیر (و متفاوت)از متکلم است.پناه میبرم به خدا و در حمایت او از این سخن بیزاری میجویم نه جسم است نه صورت و نه محدودیت و همه چیز جز او مخلوق است.به محض ارادهء او خلق میشود بدون کلام و حرکت خاطر و سخن زبانی.
تذکر:عزیزان اگر خدا مثل من و شما یا نور یا حروف یا هر چیز دیگری باشد یا شبیه داشته باشد ،باید در آن بعد با مشبه به دارای اشتراکاتی باشد.که توسط واجد شرایط بودن آن اشتراکات شبیه داشته باشد یا نه!!؟؟
خب این خودش محدودیته.چگونه خالق قوانین از عدم خودش اسیر قوانین خودش بشه!!!این محال ذاتیه مثلا شما خالق زمان باشی وبعد از زمان بوجود بیایی!!یعنی شما قبل از زمان با شی و هم فقط بعد از زمان خلق بشی این محال ذاتیه.آرشیو های توحید رو نخونین همینجوری میشه
مطلب دیگه اینه که اشتباهات اهل سنت رو تکرار نکنید.معیار دین خدا فلان اخوند نیست .خود دین خداست.این که استد لال نشد که این آقا یون چون عالمن حتما بیشتر از ما میفهمن!!!شریک قاضی هم عالم بود.عمر لعنه الله علیه هم عالم بود.ابن ملجم هم عالم و حافظ قرآن بود.خوارج نهروان هم بودند.معیار دین خدا افراد نیستند. ما سوال علمی کردیم جواب علمی بدید.اگر پاسخهای شما اینهایی بود که در نظرات بود به دیدهء انصاف به جوابهای من نگاه کنید ممنونم از همه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.