بنام خدا ادامهء تفسیرسورهء مبارکهء توحید را به همراهی شما بزرگواران ادامه میدهیم.درباب بسم مطلب نزد علما و عرفا زیاد بود که کمی از آن را گفتم در بارهء لفظ مبارک الله داشتیم صحبت میکردیم.در باب الله و الاله جناب شیخ صدوق رحمه الله درالتوحید گفته:به معنای شایسته برای بندگی است و به همین جهت هنگامی که مشرکان گمراه شدندوتصور کردند که بندگی برای بتها لازم است انها را آلهه نامیدند که ریشهء ان الاله است .گفته میشود اله الرجل ویاله الیه یعنی از حادثهای که به شخص فرود امد به او پناه جست.و الهه یعنی او را پناه داد.در الله بعد از حذف همزه دو لام جمع شده اند که اولی ان دو ساکن بود بنابراین در لام دیگر ادغام شد و تبدیل به لام مشدده و الله شد.مطالبی که در مورد الله تا به حال گفته اند این مطالب است.(در باب لغت الله)1:مشتق از الو هیت و به معنای عبادت است.و بنا براین معنای الله ذاتی است که شایستهء پرستش است.
2:مشتق از (وله)و به معنای تحیّر است.و براین اساس به معنای ذاتی است که عقلها برای رسیدن به کنه ذات او متحیر و سرگردانند.3:از الهت یعنی فزع و گریه یعنی خدا ذاتی است که تمام فزعها بسمت اوست جهت قضای حوائج 4:از الهت الیه یعنی بسویش ارامش یافتم یعنی حقیقت ارامش در مسیریست که او برای بشر مقرر فرموده5:از لاه یعنی پوشیده شده است. یعنی او ذاتی است پوشیده از علم و اوهام و اشکار و ظاهر به برهانهای عقلانی و افعال
در باب بسم الله هم سه وجه آورده اند 1:استعانت از نام خدا که در این لفظ استعانت مقدر است یعنی استعانت بجویید از نامهای خدا و او را با نامهای عالیش وصف کنید(آنگونه که خود ش خود را توصیف فرموده نه به جسمانیت و آنچه در توهم میپروریم)
2:استعانت از ذات خدا که کلمهء اسم در اینجا به جای مسمی نشسته است یعنی نه خود اسم بلکه ذات حقتعالی مورد نظر است مثلا اگر بگویید من آب میخواهم بنوشم منظور لفظ نیست بلکه حقیقت آب است و در اینجا استعانت از ذات خداست
3:شروع به نام بردن از او که در اینجا لفظ اسم حالت مصدر (اسم بردن)راپیدا میکند و به این معناست که خواندنم را با نام بردن از خدا آغاز میکنم وبه گفتهء صاحب مجمع البیان این قول بهتر است چون ما باید اعمال خود را با نام خدا شروع کنیم
در تفسیر صافی از قول حضرت امیر علیه السلام نقل شده که:عظیمتر است از سایر اسماء الهی به همین جهت بر هیچ فردی قرار نمیگیرد(هیچ فردی حق ندارد این اسم را بر خود بگذارد)
ابن بابویه در معانی الاخبار از قول امام حسن عسکری علیه السلام در ذیل حدیثی در معنای بسم الله فرموده اند:استعانت جویم به خداییکه هیچ موجودی(وحقیقتی) جز او قابل پرستش نیست مگر ذات او فریاد رسی که هرگاه اغاثه شود(از اغوطلب فریادزسی شود اجابت کند) و اجابت کننده ای که هرگاه خوانده شود اجابت کند(وبپذیرد)
اصل کلمهء اسم سم بوده بضم یا به کسر که به معنی علامت و نشانه بوده مثل صله و عده وثقه که وصل و وعد و وثق بوده یا از سمو به معنی رفعت و بلندی و اسم لفظی است که دلالت کند به معنی و آن غیر مسمی است اسم نشانه ای از مسمی است و دلالت میکند به ذات باریتعالی و پس اسم به دو اعتبار معنا پیدا میکند یکی که ظاهر اسم است و دیگری لفظی است که دلالت بر ذات واجب الوجود میکند به تناسب صفت و ظهور او بر اساس تحلیلهای عقلانی در ضمن باء در اینجا ممکن استجهت الصاق یا استعانت یا مع باشد امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند که بسم الله الرحمن الرحیم نزدیک تر است به اسم اعظم از سیاهی چشم به سفیدی آن امام رضا علیه السلام در بارهء معنی بسم الله فرموده اند که ...اظهار بندگی نسبت به خداست خب تا به اینجا چکیده و خلاصه شدهء معنی بسم الله را براتون گفتم اما علمای جفر و عرفا کلماتی در تایید کلام معصوم علیه السلام بر اسم اعظم بودن این اسم دارند وآن این است که مشهور است اسم اعظم اسمی است یا آیه ای است در قرآن که اول ان الله یا الف و اخر آن ه یا هو است بعضی دیگر میگویند که اسم اعظم اسمی است که هر جزء ان را خذف کنی بقیهء اجزاءش اسمی از اسماء الله خواهد بود حالا این اد عا ها را در لفظ الله برای شما تفسیر میکنم اگر ا ل ل ه را الله بدانیم
اگر الف اول حذف شود میشود ل ل ه=لله=برای خدا
اگر الف و لام حذف شود میشود ل ه = له=برای او(له ملک السموات والارض)
اگر الف و دو تا لام حذف شود میشود ه=ضمیر متصل مفرد مذکر غایب=او که اشاره به ذات دارد
اگر همه را جز الف و لام حذف کنیم =ال که اسم اعظمی دو گانه به زبان عبری است اِل در عبری با اضافاتی میشود ال شدّای و اگر بصورت آ بخوانیم میشود آل که در عزایم داریم
اسئلک بحق اسم الذی اوله آل و آخره آل(غریمت من برشما باد بحق اسمی که اولش آل و آخرش آل است) وهو(و او این است)آل شلع یعو یو بیه یه وه بتکف بتکفال بصعی کعی ممیال مطیعی لک یا آل جل زریال(البته به درد شما نمیخوره این عزیمه قبل از عبریه)
اگر همه را جز الف و هاء حذف کنیم میشود آهٍ که اسم اعظم دیگری در قبل از عبری است که در عزایمی اینچنینی خوانده میشود
بدات ببیم الله روحی باهتدت/الی کشف اسرار بباطنه انطوت
بآه بیا یوه نموه اصالیا/نجا عالیا من السر قد حوت
البته نسخ متعدده بآه ییا شرا هییا یا ...
ادامه دارد...
2:مشتق از (وله)و به معنای تحیّر است.و براین اساس به معنای ذاتی است که عقلها برای رسیدن به کنه ذات او متحیر و سرگردانند.3:از الهت یعنی فزع و گریه یعنی خدا ذاتی است که تمام فزعها بسمت اوست جهت قضای حوائج 4:از الهت الیه یعنی بسویش ارامش یافتم یعنی حقیقت ارامش در مسیریست که او برای بشر مقرر فرموده5:از لاه یعنی پوشیده شده است. یعنی او ذاتی است پوشیده از علم و اوهام و اشکار و ظاهر به برهانهای عقلانی و افعال
در باب بسم الله هم سه وجه آورده اند 1:استعانت از نام خدا که در این لفظ استعانت مقدر است یعنی استعانت بجویید از نامهای خدا و او را با نامهای عالیش وصف کنید(آنگونه که خود ش خود را توصیف فرموده نه به جسمانیت و آنچه در توهم میپروریم)
2:استعانت از ذات خدا که کلمهء اسم در اینجا به جای مسمی نشسته است یعنی نه خود اسم بلکه ذات حقتعالی مورد نظر است مثلا اگر بگویید من آب میخواهم بنوشم منظور لفظ نیست بلکه حقیقت آب است و در اینجا استعانت از ذات خداست
3:شروع به نام بردن از او که در اینجا لفظ اسم حالت مصدر (اسم بردن)راپیدا میکند و به این معناست که خواندنم را با نام بردن از خدا آغاز میکنم وبه گفتهء صاحب مجمع البیان این قول بهتر است چون ما باید اعمال خود را با نام خدا شروع کنیم
در تفسیر صافی از قول حضرت امیر علیه السلام نقل شده که:عظیمتر است از سایر اسماء الهی به همین جهت بر هیچ فردی قرار نمیگیرد(هیچ فردی حق ندارد این اسم را بر خود بگذارد)
ابن بابویه در معانی الاخبار از قول امام حسن عسکری علیه السلام در ذیل حدیثی در معنای بسم الله فرموده اند:استعانت جویم به خداییکه هیچ موجودی(وحقیقتی) جز او قابل پرستش نیست مگر ذات او فریاد رسی که هرگاه اغاثه شود(از اغوطلب فریادزسی شود اجابت کند) و اجابت کننده ای که هرگاه خوانده شود اجابت کند(وبپذیرد)
اصل کلمهء اسم سم بوده بضم یا به کسر که به معنی علامت و نشانه بوده مثل صله و عده وثقه که وصل و وعد و وثق بوده یا از سمو به معنی رفعت و بلندی و اسم لفظی است که دلالت کند به معنی و آن غیر مسمی است اسم نشانه ای از مسمی است و دلالت میکند به ذات باریتعالی و پس اسم به دو اعتبار معنا پیدا میکند یکی که ظاهر اسم است و دیگری لفظی است که دلالت بر ذات واجب الوجود میکند به تناسب صفت و ظهور او بر اساس تحلیلهای عقلانی در ضمن باء در اینجا ممکن استجهت الصاق یا استعانت یا مع باشد امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند که بسم الله الرحمن الرحیم نزدیک تر است به اسم اعظم از سیاهی چشم به سفیدی آن امام رضا علیه السلام در بارهء معنی بسم الله فرموده اند که ...اظهار بندگی نسبت به خداست خب تا به اینجا چکیده و خلاصه شدهء معنی بسم الله را براتون گفتم اما علمای جفر و عرفا کلماتی در تایید کلام معصوم علیه السلام بر اسم اعظم بودن این اسم دارند وآن این است که مشهور است اسم اعظم اسمی است یا آیه ای است در قرآن که اول ان الله یا الف و اخر آن ه یا هو است بعضی دیگر میگویند که اسم اعظم اسمی است که هر جزء ان را خذف کنی بقیهء اجزاءش اسمی از اسماء الله خواهد بود حالا این اد عا ها را در لفظ الله برای شما تفسیر میکنم اگر ا ل ل ه را الله بدانیم
اگر الف اول حذف شود میشود ل ل ه=لله=برای خدا
اگر الف و لام حذف شود میشود ل ه = له=برای او(له ملک السموات والارض)
اگر الف و دو تا لام حذف شود میشود ه=ضمیر متصل مفرد مذکر غایب=او که اشاره به ذات دارد
اگر همه را جز الف و لام حذف کنیم =ال که اسم اعظمی دو گانه به زبان عبری است اِل در عبری با اضافاتی میشود ال شدّای و اگر بصورت آ بخوانیم میشود آل که در عزایم داریم
اسئلک بحق اسم الذی اوله آل و آخره آل(غریمت من برشما باد بحق اسمی که اولش آل و آخرش آل است) وهو(و او این است)آل شلع یعو یو بیه یه وه بتکف بتکفال بصعی کعی ممیال مطیعی لک یا آل جل زریال(البته به درد شما نمیخوره این عزیمه قبل از عبریه)
اگر همه را جز الف و هاء حذف کنیم میشود آهٍ که اسم اعظم دیگری در قبل از عبری است که در عزایمی اینچنینی خوانده میشود
بدات ببیم الله روحی باهتدت/الی کشف اسرار بباطنه انطوت
بآه بیا یوه نموه اصالیا/نجا عالیا من السر قد حوت
البته نسخ متعدده بآه ییا شرا هییا یا ...
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.