ادامهء تفسیر سورهء مبارکهء توحید تا به حال2 ایهء اول این سوره تفسیر شده است. حال ادامه... از حضرت رضا علیه السلام نقل شده در باب معنای صمد که فرمودند :صمد کسی است که عقلها از اطلاع کیفیت وجود او ناامید باشند "قابل توجه کسانیکه برای خداوند مشابه قائلند"
تذکر :ما داریم در بحث توحید مشتر کاتمون را زیاد میکنیم مبادا بر گردید و سوالات تکراری بپر سید لطفا دقت کنید .اما در باب ایهء3:لم یلد و لم یولد معنای تحت الفظی آن این است که نزاییده و زاییده نشده .در حدیثی از امام صادق علیه السلام پرسیدند که معنای صمد چیست ایشان فرمودند بعد از این صفات مذکوره بیان میشود که لم یلد یعنی نزاده است یعنی از او چیز کثیفی(که دارای نقایص ممکن الوجودی باشد یا مشابه خدا باشد یا منقسم شدن خدا باشد یا ...)یا سایر اشیاء کثیفه که از مخلوق خارج میشود ونه اشیاء لطیفه مثل روح . نفس .ونه عوارضی مانند سنه(چُرت)و نوم(خواب) و نه غم و حزن و بهجت و بکا (گریه)خوف و رجا(امید)و رغبت و سامه وجوع(گرسنگی )و شبع(سیری) و غیر ان یعنی متعالیست از انکه متولد شود و بیرون آید از او اشیاء کثیغه(مادی)یا لطیفه(غیر مادی).....بلکه او صمدی است(بینیاز مطلقی است) که لا من شیء و لا فی شیء ولا علی شیء(یعنی او نه از اشیاء است و نه مشابه اشیاء است و نه در اشیاء است و نه بر اشیاء قرار دارد)مبدع اشیا و منشی امور به قدره(یعنی ابداع کننده اشیاء است و بو جود آورندهء امور است به قدرت خودش)و مفنی آن به مشیت(فنا کنندهء ان با مشیت خودش)و مبقی آن بمصلحته(یعنی ابقا کنندهء ان با مصلحت خودش)از امام حسین علیه السلام در این معنا پر سیدند حضرت فرمود هرکه قرآن را بر اساس نظر خود معنا و تفسیر کند جایگاهش در آتش است."ای کسایی که میگید بنظر من قران منظورش اینه و اونه بدونید امام علیه السلام برای ترساندن من و شما معاذ الله دروغ نمیگه.چیزی رو که نمیدونید بیخود به عقل بشری استدلال نکنید."ظاهر لم یلد رد بر کلام کسانی که گفتند عُزَیر نبی و عیسی علیهما السلام فر زندان خداوند هستند .و ملائکه دختران خدا."متاسفانه این جهالت در اجتماع ماهم آمده که اسم دختران را فرشته می گذارند در حالی که فرشتگان اصلا جنسیت ندارند و توالد و تناسل ندارند" و ماهیت این معنا بر اساس تفاسیری مثل جامع-اثنی عشری -فرات کوفی-منهج الصادقین -شریف لاهیجی-حجه التفاسیر-المیزان و ... این است که فقط مفهوم این ایه به زادن و زاییده شدن نیست بلکه چون خداوند نه مثل دارد نه مانند و نه مشابه ونه سنخیتی با اعداد و حروف دارد (بقول آملی بیسواد وحیدر املی)ونه سنخیت با مخلوق و مواد و ابعاد و کاینات و زمان و مکان دارد پس او حقیقتی نبوده که حقایق دیگر زاییدهء او باشند یعنی از ذات او خارج شده باشند بلکه کل ابعاد جهان و کاینات و خلاء و ملاء ،حادث هستند و فعل خدا هستند یعنی توسط قدرت خدا خلق شدند .میپر سید از کجا؟ عرض میکنم از عدم .از نابودی مطلق . نه از ذات خدا!!چو ن اگر از ذات خارج شده باشند پس مانند خدا در یکی از ابعاد خدائیتی هستند.و در این صورت یا خدا اجزاء داره(که در چار چوب زمان و مکان قرار میگیره و باید دوبار ه دنبال خالق زمان و مکان بگردیم که میشه ایراد دور و تسلسل)یا کل خدا باید باشه اگر اینطوره و من کلّ وجود خدا هستم این کامپیوتر که کل من نیست!وجدای منه قبل از بوجود اومدن من این دنیا بود !نمیشه که من هم قبل از خودم باشم هم بعد از خودم!(چون بنا بود من کل خدا باشم دیگه)تازه اگر من خدا هستم چرا در چار چوب زمان و مکانم یعنی متغیرم!هر چه متغیر باشه اصل تغییرات او را ملعبه میکنه یعنی مدام تغییرش میده خب حالا اگر من خدا هستم پس خالق این اصل تغییرات کیه؟همین اشکال در مشابه خدا هم هست اگر مشابه خدا مادی یا معنوی باشه چون کل وجودش مجبوره از قوانین مادی یا معنوی پیروی کنه(مثلا ملائکه مجبورند از قوانین ملکوت پیروی کنند)خدا هم در اون قسمتی که با مخلوقش مشابهت داره باید از همان قوانین آن بعد پیروی کنه خب حالا خالق ابعاد کیه؟(چه زمانی و چه مکانی)تازه اونوقت بازم خدا جزء پذیر میشه که مخلوقش در یک بعد با او مشابه شده"حالا متوجه شدید چرا در این ماه مبارک تفسیر این سوره را شروع کردم؟"التماس دعا اما ادامه داره...
تذکر :ما داریم در بحث توحید مشتر کاتمون را زیاد میکنیم مبادا بر گردید و سوالات تکراری بپر سید لطفا دقت کنید .اما در باب ایهء3:لم یلد و لم یولد معنای تحت الفظی آن این است که نزاییده و زاییده نشده .در حدیثی از امام صادق علیه السلام پرسیدند که معنای صمد چیست ایشان فرمودند بعد از این صفات مذکوره بیان میشود که لم یلد یعنی نزاده است یعنی از او چیز کثیفی(که دارای نقایص ممکن الوجودی باشد یا مشابه خدا باشد یا منقسم شدن خدا باشد یا ...)یا سایر اشیاء کثیفه که از مخلوق خارج میشود ونه اشیاء لطیفه مثل روح . نفس .ونه عوارضی مانند سنه(چُرت)و نوم(خواب) و نه غم و حزن و بهجت و بکا (گریه)خوف و رجا(امید)و رغبت و سامه وجوع(گرسنگی )و شبع(سیری) و غیر ان یعنی متعالیست از انکه متولد شود و بیرون آید از او اشیاء کثیغه(مادی)یا لطیفه(غیر مادی).....بلکه او صمدی است(بینیاز مطلقی است) که لا من شیء و لا فی شیء ولا علی شیء(یعنی او نه از اشیاء است و نه مشابه اشیاء است و نه در اشیاء است و نه بر اشیاء قرار دارد)مبدع اشیا و منشی امور به قدره(یعنی ابداع کننده اشیاء است و بو جود آورندهء امور است به قدرت خودش)و مفنی آن به مشیت(فنا کنندهء ان با مشیت خودش)و مبقی آن بمصلحته(یعنی ابقا کنندهء ان با مصلحت خودش)از امام حسین علیه السلام در این معنا پر سیدند حضرت فرمود هرکه قرآن را بر اساس نظر خود معنا و تفسیر کند جایگاهش در آتش است."ای کسایی که میگید بنظر من قران منظورش اینه و اونه بدونید امام علیه السلام برای ترساندن من و شما معاذ الله دروغ نمیگه.چیزی رو که نمیدونید بیخود به عقل بشری استدلال نکنید."ظاهر لم یلد رد بر کلام کسانی که گفتند عُزَیر نبی و عیسی علیهما السلام فر زندان خداوند هستند .و ملائکه دختران خدا."متاسفانه این جهالت در اجتماع ماهم آمده که اسم دختران را فرشته می گذارند در حالی که فرشتگان اصلا جنسیت ندارند و توالد و تناسل ندارند" و ماهیت این معنا بر اساس تفاسیری مثل جامع-اثنی عشری -فرات کوفی-منهج الصادقین -شریف لاهیجی-حجه التفاسیر-المیزان و ... این است که فقط مفهوم این ایه به زادن و زاییده شدن نیست بلکه چون خداوند نه مثل دارد نه مانند و نه مشابه ونه سنخیتی با اعداد و حروف دارد (بقول آملی بیسواد وحیدر املی)ونه سنخیت با مخلوق و مواد و ابعاد و کاینات و زمان و مکان دارد پس او حقیقتی نبوده که حقایق دیگر زاییدهء او باشند یعنی از ذات او خارج شده باشند بلکه کل ابعاد جهان و کاینات و خلاء و ملاء ،حادث هستند و فعل خدا هستند یعنی توسط قدرت خدا خلق شدند .میپر سید از کجا؟ عرض میکنم از عدم .از نابودی مطلق . نه از ذات خدا!!چو ن اگر از ذات خارج شده باشند پس مانند خدا در یکی از ابعاد خدائیتی هستند.و در این صورت یا خدا اجزاء داره(که در چار چوب زمان و مکان قرار میگیره و باید دوبار ه دنبال خالق زمان و مکان بگردیم که میشه ایراد دور و تسلسل)یا کل خدا باید باشه اگر اینطوره و من کلّ وجود خدا هستم این کامپیوتر که کل من نیست!وجدای منه قبل از بوجود اومدن من این دنیا بود !نمیشه که من هم قبل از خودم باشم هم بعد از خودم!(چون بنا بود من کل خدا باشم دیگه)تازه اگر من خدا هستم چرا در چار چوب زمان و مکانم یعنی متغیرم!هر چه متغیر باشه اصل تغییرات او را ملعبه میکنه یعنی مدام تغییرش میده خب حالا اگر من خدا هستم پس خالق این اصل تغییرات کیه؟همین اشکال در مشابه خدا هم هست اگر مشابه خدا مادی یا معنوی باشه چون کل وجودش مجبوره از قوانین مادی یا معنوی پیروی کنه(مثلا ملائکه مجبورند از قوانین ملکوت پیروی کنند)خدا هم در اون قسمتی که با مخلوقش مشابهت داره باید از همان قوانین آن بعد پیروی کنه خب حالا خالق ابعاد کیه؟(چه زمانی و چه مکانی)تازه اونوقت بازم خدا جزء پذیر میشه که مخلوقش در یک بعد با او مشابه شده"حالا متوجه شدید چرا در این ماه مبارک تفسیر این سوره را شروع کردم؟"التماس دعا اما ادامه داره...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.