۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

جفر 2 (چرا جفر دروغه؟)

با سلام
دوستان خواسته بودند در باب جفر هم مطلب بنویسم بنده هم امتثال امر میکنم
یک نصیحت:جفری که تحت عنوان جفر در دنیا هست دروغه. این علم بعنوان علم حروفه نه جفر و تمامش غلطه با این که در توبه هستم برای آموزش و ... استدلالهایی نقل میکنم خودتون قضاوت کنید.
اولا اینده هیچ موجودی حتی ملایک نمیدانند.حتی پیامبران هم نمیدانند.(طبق احادیث پیامبر صلی الله علیه واله وسلم در مورد بداء و ...)این فرض ما است.پس همهء آینده نگر ها و ... دروغ میگن .اما با درصد بالا حدودی میشه گفت.اگر کسی موکل داشته باشه در مورد گذشته 100 در 100 میتونه خبر صحیح بده.خب یکی از کارای جفر خبر از آینده است پس هم خودش غلطه هم علمش غلطه و...
اما در باب علم الحروف تا بالای 95 در صد هم میشه درست گفت اما این دستور به من از انسانها نرسیده به همین خاطره که میگم این علم رو رها کنید.اولا اگر غرض سوال و جوابه و پیدا کردن استاده ،چرا استاد تسخیرات پیدا نمیکنید؟موکل تمام اخبار مخفیات و گذشته هارو به شما میگه و براساس علمی که داره اینده رو تا حدود زیادی میتونه براتون بیان کنه. بگذریم . اما در مورد جفر هایی که اساتید قبول دارند.
کلا دو نو عند که عبارتند از حصصیه و منیری یا همون جفر صدیقی
که از حروف عدد میگیرند و وسیط کبیر و مجموعی و صغیر و... را عدد میگیرند بعضیها طالع و صاحب طالع و (4 حرفی را که از استخاره و... خارج میشه رو بعلاوهء نقاط رو حساب میکنند)
سوال:حالا اگر در این روش حروف سوال جابجا بشه به هیچیک از این موارد خللی وارد نمیشه.خب حالا اگر دو سوال با یک عدد مثل هم و حروفات عین هم و عدد نقاط و ... عین هم بود چی؟جواب چیمیشه؟ مثال
آیا الان در این شهر ماما هست یا نه؟
آیا الان امام در این شهر هست یا نه؟
میبینید!دو سوال عین هم اما با تغییر مکان کلا مفهوم عوض میشه
مثال دیگه ما اگر حروف بلا تکرار مقطعات قرانی را کنار هم بذاریم این عبارت بدست میآید(چون حروف نورانی یا مقطعات قرآنی بدون تکرار 14 حرفند)
ص ر ا ط ع ل ی ح ق ن م س ک ه(صراط علی حق نمسکه)یعنی راه علی حق است ما به او تمسک می جوییم.
بعضی از بیسوادان تشیع این را حجت امامت دانسته اند اما اهل تسنن حروفات را جابجا کرده اند این عبارت شده:
طرق سمعک النصیحه یا : النصیحه طرق سمعک یعنی نصیحت روش شنیدن تو است و...
اما روش صحیح را که جواب میده بهتون میگم که نگید خودم متوجه نیستم اما از من توضیح نخواهید چون در توبه ام.
در سوال وزن سوال و دایرهء سوال حرف اول را میزنه بر اساس قواعد دایرهء اسوس و موازین و طبع و حروف مخلصه و مستخلصه بر اساس جایگاه حروف و تکرار و وزن حروف قبلی و بعدی هر حرفی جایگاهی برای خود پیدا میکند که بحث عددی جزئی از آن است.و بعلت تواخی و بسطها ممکن است سوال شما کوچک باشد اما جوابتون زیاد یا بلعکس.مثلا یا الله بکل شیء علیم محمد ابن یحیا الان در کدام شهر ساکن است؟مثلا جواب هست قم
اما در روشهای جفری این جواب در نمیآد
یا مثلا من کی به قم میروم؟مثلا جواب در میآد یک سال و دو ماه و هفده روز وبیستو یک ساعت و چهل و پنج دقیقهء دیگر
ملا حظه میکنید که اصلا جور در نمیآد.اما اگر این اوزان و میزان را یاد بگیرید از 500 حرف اساس ممکنه جواب دو حرفی در بیاد و بلعکس.در ضمن خود سوال را باید دید و سطر ها زیر خود سوال باید نوشته بشه نه با عدد در این روش اعجاب آور سطر اول سواله بلافاصله سطر دوم جواب میده و نیاز به تعکیس و تقلیب و موخر صدر و صدر و موخر نیست.یک خبر:دیروز دانشکدهء علوم و حدیث رفتم چون افتتاحیه ترم دانشجویان جدید بود در حرم حضرت عبدالعظیم .کتابفروشیی هم در باغ طوطی متعلق به انتشارات خود دانشکده بود.واقعا دلم گرفت.کتب اونجا افتضاح بودو خصوصا عرفانیاش.
در باب اسماء الحسنی کتابی دیدم که خواص اسماء الحسنی در او بود.همش دروغ راه فهمیدنش راحته .هرجا وفق یا مربعی دیدید بدونید از معصوم علیه السلام نیست.اونم چی بدون عزیمت و ...
هر عدد ذکری به ابجد باشه از معصوم علیه السلام نیست. چون سند ابجد به اونها نمیرسه.و بالاخره هرجا صحبت از آموزش جفر شد بدونید که از معصومین علیهم السلام نیست چون جفر بخشی از علم امامته نه ریاضیات .و روش درستش که جواب میده اینه که عرض کردم. خلاصه کتب مختلفی بود فالنامه و ...و... اما یک تفسیر از صحیفه نبود!بازار عرفان گرم گرم بود.کتابی بود بنام رند عالم سوز که بقیهء شعرش اینه(با کفر و با ایمان چکار)بعدم نوشته شرح حال عارف فلان فلان فلانی.گزافه گوییهای عارف نمایان رو جواب دادم بروید بخونید.اگر علامت عرفان ،کرامات و شعبده بازی و کارهای عجیب غریبه ...پس موسی علیه السلام که عارف نبود.چطور میتونه عارف باشه که حضرت خضر علیه السلام رو نتو نست بشناسه!!؟؟؟فکر کنم اولولعزم ها کمی از نخودکی و مو لوی و ... بهتر باشن نظر شما چیه؟البته هرچند اینا خود خدا شده بودن متاسفانه من نمیفهمم!خب اگر عرفان این کارهاست که جادو گران زمان حضرت موسی علیه السلام که از اینا بهتر بلد بودنطناب و ... را مار و اژدها کنن!پس اونام عارف بودن مثل مولوی و ... اگر علایم عارف حفظ قرآن و حرفای نرم زدنه که ابن ملجم و خوارج و ... که حافظین قران بودند.ملاک عرفان غیر از بندگی و پیروی خدا و معصومین علیهم السلام علایم دیگه ای داره؟ خود من بارها و بارها نامه های دربسته را خوندم و کار های عجیب زیاد کردم.به خدا اینا بعلت عرفانم نبوده اینا مال تسخیر جن بوده اما اگر برای شما این کارا کنم همه میگید بهبه چه عارف واصلی.فهمید ما در جیبمون چیه و...
حالا مصیبت اینه که کتاب این حقه بازیها کنار اسماء مقدس حسنای الهی میآد.اونم در کجا؟!در انتشارات دانشکدهء حدیث بقول شعر حافظ:گر مسلمانی همین است که حافظ دارد.....وای اگر در پس امروز بود فردایی
خودش هم میدونسته کیه.راستی نظر تون در رابطه با درسهای روحانی و توحیدی و تفسیرسورهء مبارکهء قل هو الله در ماه مبارک چیه؟؟؟لطفا بفر مایید
عشق اگر آید برد هوش و دل فرزانه را/دزد عاقل میکُشد اول چراغ خانه را
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد/ در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را
الهم اجعل لولیّک الفرج

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.