۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

توحید 43

با سلام ببخشید که مدتی مطلب جدید ننوشته بودم مشغول دستورات مطالب اخیر بودم در مورد عالم ذر به این مطالب رسیدیم که چنین عالمی کاملا مادی بوده نه روحانی.و همه انسانها با معرفت قلبی خدا را وجدان و مشاهده نمودند. و با اینکه آن موقف مورد نسیان قرار گرفته است اما آن وجدان و درک بصورت ماهیتی در فطرت ما قرار گرفته است که تمام انسانها اعم از مومن و کافر دارای کلیتی یکسان در این ماهیت میباشند.بر این اساس است که در قرآن آمده (21 غاشیه)فذکر انما انت مذکر .پس تذکر بده که تو تنها تذکر دهنده ای.تذکر دادن یعنی یاد آوری نمودن که حقیقت آن به الست بر میگردد.بعضی ها معتقدند که ذرء یا همان ذریات آدم علیه السلام ژنهای انسانی هستند .چون هر فرد فاکتور های خاص ژنتیکیی برای خود دارد و ... . من نمیدونم تا کی باید دین ما با این تشبیهات ابلهانه مثلا علمی رصد شود؟هر بچه ای میداند که برای ایجاد چنین فاکتور ژنتیکی باید اسپر ماتوزوئید ها از طریق آکروزوم،جدار اوول را در خود حل کنند و با تقسیمات میتوزی و... فاکتور ها را جا بجا کنند .حضرت عیسی علیه السلام استثناء این داستان بودند که بدون احتیاج به فرد مذکر بوجود آمدند.خب تازه این مسائل ژنها و... مستلزم داشتن روح و جسد والد و والده است. و هزاران اشکال دیگر بوجود میآید که آیا ژنها چگونه میتوانند حقایق را شهود کنند و...؟من نمیفهمم چرا افرادی که سر سوزنی از علوم طبیعی سر در نمیآورند و عمر خود را در حوزه ها سپری نموده اند ،چگونه به خود اجازه میدهند که در مورد مسائل علمیی که در آن مسائل بیسوادند،نظر دهند؟مثل یکی از همین آقایان که میگفت زمانی که زمین زیر آب رفت همان طوفان نوح بود!!!!در حالی که در آن زمان جنس بشر هنوز بر زمین قدم نگذاشته بود.یا بعضی هایی که میگویند هبوط آدم علیه السلام حدود 10000 سال قبله در حالی که جمجمه ها و اجسادی با قدمت بیش از 70000 سال پیدا شده.مشکل اینها اینه که میخواهند هر موضوعی را با عقل ناقص خود حل کنند و به متخصص آن رشته مراجعه نمیکنند.خب... تا اینجا مطلب عالم ذر را حضور شما عرض کردم و مطلب را همینجا تمام میکنم.فقط راههای متذکر شدن به فطرترا خلاصتا عرض میکنم.1:سختیها و مصائب 2:دقت در آیات و نشانه های الهی 3:عبادت:که این راه مخصوص مومنان استحضرت در حدیثی که در خصال آمده فرموده اند...نماز از شرایع و احکام دین موجب خشنودی خداست.نماز شیوهء انبیا است و نماز گزار مورد پسند فرشتگان است و هدایت،ایمان و نور معرفت آن را در بر میگیرد.در این روایت منظور از نورمعرفت،معرفت قلبی شناخت خدا است.نه اثبات عقلی.4:دعا و طلب معرفت از خدا:چنانچه در غیبت نعمانی امده:الهم عرفنی نفسک(خدا یا خودت را به من بشناسان)و حضرت رضا علیه السلام در تفسیر آیهء شریفهء اهدانا الصراط المستقیم میفرمایند:استزاده فی المعرفه بربه و بعظمته و کبریائه.یعنی...(طلب هدایت) برای در خواست معرفت بیشتر نسبت به ربوبیت وعظمت و بزرگی خدا است.5:ولایت و دوستی اهل بیت علیهم السلام:امام رضا علیه السلام در المحاسن ج1 ص 133 فرموده اند.هرکس خواهد که بدون حجاب جمال خدا را ببیند و خدا نیز بدون واسطه به او نظر کند باید آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزاری جوید(متن عربی را اگر خواستید بنویسم)و در زیارت جامعه آمده:من اراد الله بداء بکم.یعنی هرکس خدا را بخواهد باید از شما شروع کند... شما که قبلا توحید خوانده اید میدانید منظور طلب جسم خدا یا دیدن ذات نیست. بلکه متذکر شدن به فطرت و دیدن راهی است که برای شناخت خدا مطابق ممکن الوجودی ما ایجاد شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.