۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

راه سعادت 9 ساحت انسانیت

با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز ... مدتها بود که در بحث ‏اعجاز قرآن و این مقولات بودیم...به امید روزی که بتوانیم یک ‏موضوع ساده از قرآن استخراج نماییم و بتوانیم به مخالفان ارائه ‏دهیم...اما مدتی بود که از مطالب دیگر دور افتاده بودیم و آن هم به ‏علت این است که: 6 روز هفته تمرینات ورزشی دارم و مقولهء ‏شعرو پیانو و کارهای ساخت و ساز و زبان و ... مانع از این شده ‏بود که بتوانم مطلب جدید بنویسم و فقط به پرسش و پاسخ بسنده ‏نمودم... اما نوشته های جدید بنده در مورد راه سعادت شروعی در ‏باره ء ورزش است ... اما ورزش چه ارتباطی با راه سعادت ‏دارد؟؟؟ مسلما یکی از ابعاد تشکیل دهنده ء بشر، جسم اوست... در ‏تمامی ادیان چه ادیان توحیدی چه غیر توحیدی به جسم-ورزش و ‏سلامت او توجه خاصی شده البته بسیاری معتقدند که جسم و روح ‏دو کفهء ترازو هستند که با قدرت یکی ،دیگری تضعیف میشود... ‏اما این اشتباه محض است...برای اینکه این مکاتب که عموما ‏مکاتب یوگاو تناسخی هستند تمرینات خاصی دارند بنام هاتاها که ‏مثلا در سبک یوگا ، هاتا یوگا نامیده شده و تمرینات کششی عجیب ‏و سنگین و حتی تمرینات قدرتی فوق العاده سنگینی دارد مثل ‏حرکت طاووس که با دو دست بطور افقی جسم خود را از زمین ‏بلند می کنید یا حرکت طاووس نر که در حالت ساواسانا عالی ‏همین حرکت را انجام میدهید.... حرکات کششی فوق العاده سخت ‏هم دارد مثل حرکت گاو آهن و حرکات مشهور دیگر ...پس این ‏نیست که حتی سبکهای دینی مثل یوگا هم به بدن توجه نداشته ‏باشند منتها آنها میخواهند اعتدال را در بدن ایجاد نمایند نه حجم ‏عضلانی و مهارتهای ورزشی خاص را... اگر لااقل بخشی از ‏هدف زندگی مادی ما خوشحال بودن و سرزنده بودن است که ‏هست... و اینکه انسان کامل فردی باید باشد که شاد و خوشحال ‏باشد...لازمهء شاد بودن انسان چیست؟؟؟مسلما زنده بودن اوست ‏آنهم در سلامتی قرار داشتن او...البته این هم ساحتهای مختلفی دارد ‏‏... تصور میکنم اگر کسی فلج هم باشداین فلج بودن فقط استطاعت ‏او را محدود نموده اما باز هم میتواند در حد خود تحرک داشته ‏باشد و ورزش کند...یک کتاب انگلیسی را حدود15 سال پیش ‏ترجمه میکردم... که در آن راههای خوشبختی را نوشته ‏بود...اولین چیزی را که به آن پرداخته بود سلامتی بود... البته ‏ورزش همیشه ایجاد سلامتی نمی نماید حتی بعضی اوقات به بدن ‏ضرر میرساند که بعدا در این مورد یعنی در مورد چگونه ورزش ‏کردن صحبت میکنیم....پس صحبت این شد که اگر انسان کامل ‏بودن لازمهء داشتن سلامت بدن – آرامش روحی و ... است یکی ‏از راههای آن حتما ورزش کردن و دیگری هنر است مخصوصا ‏موسیقی که در مورد موسیقی بعدا صحبت میکنم... خب حالا کی ‏باید ورزش کرد یا به هنر پرداخت؟؟؟ سالی یکبار در تعطیلات ‏تابستان؟؟؟ ماهی یکبار؟؟؟ببینم شما میخواهید ماهی یکبار به ‏ساحت انسانیت قدم بگذارید؟؟؟؟خیر! شما هر روز باید خود را در ‏تمامی جهات تعالی ببخشید که یکی از این ساحتها تعالی جسم و ‏ورزش نمودن است پس شما باید هرروز ورزش کنید حتی اگر ‏این ورزش نرمش های نیم ساعته باشد...اگر این کار را انجام ‏ندهیم چه میشود؟؟؟هیچی فقط شما یک روز از ساحت انسانی خود ‏خارج شده اید (با توجه به معنای عام انسانیت که تمام جنبه های ‏انسانی را در بر گرفته قبلا گفتیم انسانیت یعنی توجه به تمام جنبه ‏های انسانیت و تلاش روزانه 12 ساعت برای بالابردن ساحتهای ‏جسمی و مادی- روحی- عقلی و تعالی دانش- و فطری یعنی ‏دستوراتی که در نهاد بشر قرار داده شده مثل کمک به کودکان بی ‏سرپرست و...)اما کارهایی که ورزش انجام میدهد به چه درد ‏میخورد؟؟؟ سوای قصه ء دین.... افعالی که شما انجام می دهید ‏تماما برای این است که احساس خوبی داشته باشید ... حتی اگر ‏کسی برای دیگران آرامش خود را فدا میکند باز بعلت خود خواهی ‏خود(که آسایشش را در آرامش دیگران دیده یعنی خواسته جنبهء ‏فطری خود را تقویت کند) این کار را نموده..کسی که خود را زیر ‏تانک می اندازد که دیگران را نجات دهد-شتر مرغی که برای ‏نجات بچهء خود-خود را جلوی شیر ظاهر میکند و ... تماما بعلت ‏این است که اندیشهء فرد این است که آرامش خود را بر اساس نوع ‏دیدگاه خود تامین کند البته عموما این حرکتها ابزاری بدست مفت ‏خوران هست که با اعتقادات شما بازی میکنند و شما را جزو چاقو ‏کشهای خود می نمایند مثل داستان آقایان طالبان و... .‏
در نبرد احد ...حضرت امر به تشکیل فالانژ داده بودند یعنی ‏مثلثهایی که افراد پشت به پشت هم،آنرا تشکیل داده بودند و دشمن ‏از هر طرف حمله مینمود با شمشیر های مسلمانان مواجه ‏میشد...هر کسی هم که از اضلاع فالانژ کشته میشد فردی از درون ‏فالانژ جای او را میگرفت و مثلث کم حجم تر میشد... و حضرت ‏هم برای تهییج مبارزین موضوعات بهشت و حوریها و ... را برای ‏عربها بیان میکردند...ناگهان یکی از آقایان گفت....بین من تا ‏بهشت بیش از چند قدم فاصله نیست ناگهان از فا لانژ خارج شد و ‏خود را عمدا به کشتن داد حضرت هم فرمود که آقا اگر میخواهید ‏بهشت بروید باید از من تبعیت کرده و از فالانژ خارج ‏نشوید...شرط بهشت رفتن این است.... در هر حال منظور این بود ‏که اگر بنده بنا بر عقیده ام میروم جبهه و .... نباید تاوان عقیدهء ‏خودم را از آیندگان مطالبه کنم(هرچند که حکومتها وظیفه دارند ‏تمام حوایج مجاهدان کشور را تامین کنند)اما اینکه من بگویم چون ‏من جبهه بودم تو الان باید روسری ات را درست کنی و چادر ‏بپوشی یا اینکه چون فلان کس رفته شهید شده تو الان باید به فلان ‏شخص رای بدی و... تماما استفاده ابزاری از بزرگواری کسانیه ‏که شاید جز عرض(آبرو) وطن به هیچ چیز دیگری فکر ‏نمیکردند.... متاسفانه همیشه در تاریخ این بوده و خواهد بود....از ‏بحث دور نشویم...منظور اینکه هر کسی هرکاری انجام میدهد ‏حتی برای دیگران ،صورت ظاهریش برای دیگران و خدا و ... ‏است اما در اصل براساس ذهنیت خودش دارد کار میکند و برای ‏اینکه خودش را دوست دارد- جسم یا روح یا اندیشه های خود را ‏دوست دارد چنین افعالی انجام میدهد.... روی این اصل تمام ‏هدفهای بشر در نهایت برای کسب آرامش است چه آقایی که ‏خودش وهزاران نفر دیگر را برای خدای خیالی خود میکشد چه ‏افراد سود جو که خون مردم را در شیشه میکنند....خب اگر تمام ‏کارها و برآیند تمام افعال منتج به آرامش " من "میشود پس باید ‏منی وجود داشته باشم که شاد باشم و...راه بودن انسان و سالم بودن ‏انسان لااقل یکی از وجوهش ورزش است...ورزش صحیح با عث ‏میشود بعلت خون رسانی زیادتر به مغز،فعالیت آن افزوده شود-‏دردهای موضعی کم شود-قلب سالمتر شود- از همه مهمتر ‏بیماریهایی مثل افسرگی- ناراحتیهای ذهنی و .... که غالبا بعلت ‏اختلالات هورمونی و .. ایجاد میشود درمان شود ... و فرد همیشه ‏سرحال و بانشاط باشد...یکی از دوستان میگفت:آقا یعنی چی؟ من ‏چک برگشتی دارم حالا برم بدوم چکم پاس میشه؟؟؟ گفتم اولا شما ‏بیجا کردی که چکی کشیدی که موجودی نداشت...من هر زمانی ‏میخواهم چک بکشم اول تلفن میزنم ببینم پولی که امروز مثلا ‏واریز نموده اند به حسابم رسیده یا نه؟اگر رسیده بود بعدا نصف آن ‏مبلغ چک میکشم هیچوقت هم به کسی التماس نکردم که تورو خدا ‏چکت رو به حساب نگذار و صبر کن و ... ممکنه کمتر از حد ‏معمول پول در آورده باشم اما آرامشم را فدای پول نکردم چون ‏پول برای منه نه اینکه من برای پول باشم...من قرض گرفتن را ‏حرام میدونم حتی در تمام عمرم وام بانکی نگرفتم چون نمیخواهم ‏دغدغهء موعد پرداخت را داشته باشم... و آرامشم را برای این ‏موضوعات هزینه کنم اما اگر کسی اجبار داشته باشد وام بگیرد(در ‏موارد حیاتی نه خرید چرخ گوشت و ماشین و ....)ایرادی ندارد... ‏حدیثی دیدم که نوشته بود قرض گرفتن مثل خوردن گوشت سگ ‏‏(یا مردار)حرامه اما خوردن چنین گوشتی در استیصال از بین ‏میرود....ثانیا "گوش کنید این خیلی مهمه"... این فلسفهء باطل را ‏اشاعه ندهید که < یا همه یا هیچ> یا من باید به تمام خوبیهای دنیا ‏برسم یا باید بروم گدا بشوم.... یا من کنکور باید فقط دندانپزشکی ‏تهران قبول بشوم یا اینکه ترک تحصیل کنم!!! اگر شما مشکل ‏چک و سفته داری دلیل نمیشه که افسردگی هم بگیری-چاق بیقواره ‏هم بشوی- انگل اجتماع هم بشوی- یک فرد نق نقوی غیر قابل ‏تحمل زوار در رفته هم بشوی...اتفاقا برو ورزش کن تا مغز ‏نداشته ات بکار بیفته تا با خون رسانی به آن شاید بتوانی بهتر فکر ‏کنی....بله دوستان عزیز.... اگر شما مشکل خانوادگی دارید-‏مشکل مالی دارید و ... باید عرض کنم خیلی متاسفم حق دارید که ‏برای این مشکلات ناراحت باشید اما ناراحتیی که بدردتون نمی ‏خورد باید از صد ها آیتم استفاده کنید تا بتوانید از این معضلات ‏عبور کنید و یا تاثیر آنها را کمتر کنید یعنی با ورزش کردن آرامش ‏روحی خود را بیشتر نمایید تا مشکلاتتان کم شود نه اینکه اینقدر ‏غصه بخورید که بیفتید کنج بیمارستان !!! با غش کردن شما و ‏کارهای بچه گانه مشکلات خانوادگی و عشقی و ...ی شما حل ‏نمیشود.من ترجیح میدهم حتی اگر قرار باشد بمیرم(چون با افعال ‏خود محشور میشود) با هیکل متناسب بمیرم نه اینکه کوهی از ‏چربی وزباله های پیتزا و سوسیس و ... باشم تحت عنوان ‏انسان...آخه آدم بدرد خور و کسی که برای خودش ارزش قائله که ‏نباید اندام بشکه ای داشته باشد...مخصوصا خانمها... بعلت اینکه ‏حجاب و حفظ ناموس در اسلام آمده و هیچ جای اسلام توصیه به ‏ورزش بانوان نشده و محدودیتهای فوق العاده ای دارند روز بروز ‏هیکل آنها خراب تر میشود... یا دوچار چربیهای موضعی هستند- ‏یا افرادی بی قواره که هیچ تقارن مناسبی در اندامشان وجود ندارد ‏یا ... که بعدا در مورد اندام ایده آل برای شما صحبت ‏میکنم...آنوقت بجای اینکه کمتر بخورند – یا ورزش کنند ...میروند ‏و کمر بند لاغری میگیرند-یا اینکه میروند در پوست لباسهای گرم ‏و پلاستیکی که چی؟؟؟که چربی را آب کنند!!!خیلی مسخره ‏است...چربی مگه آب میشه؟؟؟؟ چربی باید سوخته بشه نه آب!!! ‏آنهم با تمرینات مخصوصی است که متابولیسم بدن(سوخت و ساز) ‏آنرا بالا ببرد که فرمول آنرا برایتان بعدا عرض میکنم...اینها در ‏سونا و ...فقط آب بدن را از دست میدهند و باخوردن فقط یکی ‏دو.لیوان آب دوباره حجم و وزن بدنشان بر میگردد....پس آماده ‏شوید برای رسیدن به سعادتی که آرزویش را دارید با ورزش ‏‏...درپستهای بعدی بیشتر به این موضوع می پردازم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.