۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

موسیقی و شطرنج از نظر اسلام

با سلام خدمت دوستان... آقایی با نام تنها تشریف آوردند و شروع به لغز خوانی های بی ادبانه نموده اند.البته از فرهنگ چماقداران لایعلمی که بضرب چماق میخواهند بنده وشما را به بهشت بفرستند (که البته از آنان اینگونه الفاظ بعید نیست...)با به اصطلاح آوردن استدلالهایی جملاتی از جملات بنده را زیر سوال بردند. موضوع در مورد لفظ بنده بود که عرض کردم"هرکس میخواهد ازدین بیزار شود تشریف ببرد کتاب جناب دستغیب(گناهان کبیره ایشان را) در باب قمارمطالعه کند که در مورد شطرنج چه گفته)ایشان هم غضب دینیشان بجوش آمده که ای وای برتو!!!مگر ایشان جز از حدیث صحبت نموده؟؟؟خدا تورا با سازندگان شطرنج و ادوات موسیقی محشور سازد و الفاظ اینگونه ای ....چون شایسته بنده نیست بدون استدلال سخن بگویم،طبق معمول مشترکات خود را مرور میکنیم.عرض کنم خدمتشما که در علم حدیث چندین شاخه باید مورد بررسی واقع شود که در اصطلاحات حدیثی نقل شد.بحث سند رجالی.بحث علم الحدیث و درایت الحدیث و ... .بخشی دیگر در علم حدیث تعارضات احادیث را با هم بررسی میکند.و تحقیق در حدیث کار هر جولاهه بافی مثل ایشان نیست.آنهم در جایی که همان کسامی که موسیقی را جایز دانسته اند(یعنی تقریبا اکثریت قریب به اتفاق مجتهدینکه در آرشیو موسیقی موجوده...)،شطرنج را هم جایز دانسته اند.اما این فضول باشی ها وچاقو کشهای بسیوادی که در لباس منادیان اسلام جلوه گر شده اند و مجتهدین هم از اینها بیزاری میجویند ،نه سواد دارند و نه درک. به حدی که نه تنها دین ندارند،بلکه آدمیت هم در وجودشان نمیشود یافت.اما استدلالات بنده :اولا ممکنه نظر دو مجتهد با هم معارضت داشته باشد.یعنی بر اساس مشترکات یقینی اصل،در مصادیق ترجمان مختلفی از مصادیق غنا- مطرب و .... داشته باشند.مذهب شیعه در این باره چه میگوید؟؟؟میگوید که اگر کسی مجتهدی داشت ،مجتهد دیگر حق دخالت در امور او را ندارد.اگر بنده مقلد آقای خمینی هستم واگر عقیدهء ایشان مبنی بر بلدهء کبیره بودن تهران باشد در باب روزه اگر در خود تهران از حد ترخص خارج شوم روزه ام ازنظر ایشان باطل باشد،به آقای بهجت یا سیستانی و ... مربوط نمیشود که در این باب دخالت کنند وبنده را مورد تکفیر قرار دهند!!چه برسه به فضول باشیی مثل جناب تنها که معلومه از چه تیپی است.خب این مشترک اول شیعه.جناب خمینی و تقریبا عموم مجتهدین شیعه در رسائل خود شطرنج را حلال اعلام نموده اند. مطابق کلامی که جناب سید رضی شیرازی ،نوهء مرحوم میرزای شیرازی به بنده گفتند.اما موضوع و مشکل از جای دیگری آب میخورد.ما در دینداریم که:حرام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الی یوم القیامه حلال است و حرامش الی یوم القیامه حرام است.خب بعضی از جهّال آمده اند و احادیث از نهج الفصاحه درباب حرمت شطرنج آورده اند.یعضی میگویند یزید شطنج باز بوده بعضی هم ارجاع به احادیث این تیپی از بقیه ائمه علیهم السلام شده اند.اما جواب فقها:اولا احادیثی که نقل میشوند باید بر اساس سلسله اسناد بررسی شوند و تا سند رجالی محکمی موجود نباشد نمیشود فقط با دیدن نام حدیث مثل جانوران تاکسیدرمی شده خشکمان بزند.واین هم کار هر کسی نیست.کار کارشناسان حدیثه که علم حدیث یکی از رشته های تحصیلی بنده است.دوم بر فرض صحت اسناد حدیث باید دید آیا حضرت آن را باب تقیه فرموده اند یا موضوع دیگری داشته.و از همه مهمتر ترجمهء آن حدیث در علم درایت الحدیثه.در باب حلیت شطرنج که جناب خمینی آن را مجاز اعلام نمودند بحث این بود که عرض میکنم.تقریبا در تمام احادیث،حرمت شطرنج در کنار قمار آمده و حضرات فرمودهاند(تازه اگر اسناد درست باشد) که :شطرنج و نرد و هر قمار دیگری حرام است.پس مشخص شد حضرت با شاه شطرنج و فیل و رخ جنگ نداشته..این نبوده که در جسم سرباز شطرنج ،شیطان حلول کرده باشد.این نبوده که حرکت گامبی شاه و وزیر،توهین به قرآن و لرزش همیشگی عرش ظریف و لرزان خدا باشد!بحث ،بحث قمار بوده!اما احکام فقهی:ما در فقه داریم که هرکس قماربازی کند جای خود را در جهنم مهیا نموده.طبعا ساخت آلات قمار بعلت مشارکت در گناه ،گناه محسوب میشود. و بازی با ادوات و آلات قمار (وسائلی که مشهورند به قمار)اگر سر هیچ و پوچ و سرگرمی هم باشد ،باز هم گناه است.چون مومن نباید تظاهر به گناه کند.حرمت ساخت ادوات موسقی هم به همین علت بود.اگرموسیقی مطلقا حرام باشد،ساخت ادوات آن هم حرام محسوب میشود.اما اگر بخشی از موسیقی،جایزباشد همانطوریکه در مطلب 1 موسیقی فتاوی عموم مجتهدین و مشاهیر فعلی در باب آنرا نقل کردم،ساخت آن ادوات هم مشمول گناه نمیشود.آنوقت مثل ساخت کار د میشود.با کارد هم میشود در کارهای روزمره استفاده نمود و هم میشود قتل نمود.اما با استدلال پوشالی "چون شاید فردی از کارد استفاده نادرست کند و کسی را بکشد و ..."سخت و فروش کارد که حرام نمیشود!!آمدند به آقای خمینی گفتند که:اگر شیئی مثل شطرنج مصداق بارز آلت قمار باشد .اگر بعد از مدتی از سببیت آن خارج شود یعنی وجه حرمت خود را که وسیلهء قمار است از دست داده باشد،آیا باز هم حرام خواهد بود؟؟ایشان جواب دادند. خیر و درست بعد از آن فروش و خرید و آموزش شطرنج که بسیار بازی مفرحی است،آزاد شد.پس بحث حرمت شطرنج،بحث درایت الحدیثی دارد.اصلا موضوع شطرنج نبوده!موضوع قماربوده و مصادیق آلات قمار.مثل حرمت موسیقی و آلات موسیقی که فتاوی مراجع را در موسیقی 1 عرض کردم.حالا اگر مجتهد ایشون شطرنج را به ایشون حرام کرده،(که البته بعید میدانم چنین مجتهدی وجود خارجی داشته باشد)،باز به ایشون و مجتهدشون بر میگرده.اما در هر حال نه ایشون ونه هیچ کس دیگر حق فضولیهای اینطوری را در زندگی خصوصی مردم ندارند!چون ما حجت شرعی برای عمل خود داریم.اگر حجت شرعی هم نداشتیم بازهم ایشون حق دخالت درامور زندگی مردم را ندارند(مشکل ما همیشه این بوده ما نه با خدا مشکل داریم و نه با دانشمندان،این افراد متحجر و عقب افتاده ای که نه دین میفهمند و نه ایمان دارند که کارشان فضولی و مزاحمت برای دیگرانه با چماقکشی و هتاکی همیشه مزاحم هستند و باعث ننگ ایران و حتی دین شیعه و بشریتند)اما در باب استدلال جمله ای که چون یزید شطرنج بازی میکرد پس ما نباید یزیدی باشیم و ... . خب بابا یزید خیلی کارهای دیگر هم میکرد.سوارکاری میکرد.غذا میخورد –ازدواج میکرد-شعرمیگفت و ... .در کجای دین آمده که مصداق حرمت اشیاء،استفاده ء افراد ضد دین از آنها است؟استفاده یک ظالم ازیک حلال یا مباح که دلیل حرمت نمیشود!!! خنده دار تر این که این جناب تنهای دیوانه فرمودند:آقای خمینی را مجبور به قبول این امر کردند وبنده مدارکی دال بر این موضوع دارم !!ایکاش مدارک خیالی خود را ارائه میفرمودند.اما این حرف چرند ایشون توهین بزرگی به عالم مرجعیت است.حتی نسبت به آقای خمینی هم حکم نا سزا را دارد. به این دلیل:مگر ایشان انقلاب نکردند که اسلام حقیقی بقول مردم (ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم را به ثمر بنشانند؟)مگر ایشان سکاندار ایران اسلامی نبودند؟شما طوری حرف میزنید مثل اینکه ایشون تقیه کردند!!!چه تقیه ای در حکومتی که خودشان صاحب حکومتند؟؟؟آقای خمینی طی بحثی فقهی نظر به جایز بودن شطرنج و موسیقی دادند نه در حالتی که بیم جان داشته باشند که تقیه کنند.اما بنده سر حرف خود هستم.هنوز هم عرض میکنم هرکس این کتاب گناهان کبیره را بخواند 100 در 100 ازدین بیزار میشود.جناب دستغیب نه دقت در جنبهء درایت الحدیثی و وجه حرمتهای حدیث داشتند ونه درمود علم رجال و اسناد حدیث دقت کردند.به حدی که بسیاری از علماء حوزهء علمیه قم علیه بیدقتی ایشان مطالبی گفتند و نوشتند:برای نمونه جناب آقای بهرامی بزم که کارشناس حوزهء علمیه قم بود و همدورهء بسیاری از مراجع( که اکنون فوت شده) ازمخالفان ایشان بود(پس باز هم تنها بنده در این باب مشکل ندارم).با عرض معذرت از دوستان چند جمله ای در باب احادیثی که جناب دستغیب نقل نموده،عرض میکنم.این کتاب بارها چاپ و منتشر شده میتوانید حتی از کتابخانه های امانی تهیه فرموده و مطالعه کنید.یکی از جملات ایشان که در قالب حدیثی نقل نموده این است که نقل شده هرکس به صفحهء شطرنج نگاه کند گناه کسی را مرتکب شده که به...ج مادر خود نگاه کرده(البته 3 تا نقطه بعلت خجالت بنده از نوشتن جمله ای است که ایشان به عینه نقل نموده) در روایت دیگر آورده:کسی که دست به ادوات شطرنج بزند درست مثل کسی است که دستش را درگوشت خوک فرو بده و موقع نماز باید دستش را بشوید!!!!و اگر دو نفر بازی کنند ویکی نگاه کند در گناه انها شریک است!!!و هر کسی ادوات شطرنج بسازد یا آموزش دهد جای خود را در جهنم مهیا نموده و از این قبیل.... .آنوقت یک آقایی مثل ایشون آمده با جیغ و داد که ...اسلام را به باد دادید و ... .من نمیدونم اسلام اینها چجوریه که همیشه بر باده ؟خدا انشاء الله شر هرچی مزاحم و فضول و خرمقدسه از سر دنیا کم کنه.الهی آمین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.