با سلام به شما عزیزان مدتها بود در مورد راه سعادت مقاله ای ننوشته بودم فکر کردم
برای تغییز ذائقهء نوشتاری به آن متوسل شوم .در بخش 12 در مورد تحرک پذیری و
تغییر دادن و ...نوشته بودم . در این سری میخواهم در نقش توسل و دعا کردن و سایر
مقولات در زندگی بنویسم...شاید دیگه این قصه مجیکال شده روز مرّگی مردم ما.دارید
میرید سر امتحان قرآن میبرید یا از زیر قرآن عبور میکند-در جنگ و ... هم همینطور
لفظ توکل به خدا لفظی است که روزی دهها بار ممکنه آن را بشنویددر توحید قبلا ذکر
نمودم که دعا کردن یعنی دعوت خدا به زندگی یعنی دعوت از حکمت الهی به زندگی
و یعنی مثل آدم زندگی کردن حالا دعا در اینجا چه نقشی دارد؟دعا یعنی بازگشت به
توحید که امری فطری است و یکی از افعال بحساب می آید که البته بع داز تلاش تمامی
جوارح برای نیل به مقصود محقق میشود.مثلا شما میخواهید در مسابقات برنده شوید.از
بهترین سیستم تمرینی- بهترین رژیم غذایی استفاده میکنید-تمام تلاش خود را مینمایید و
از خدا میخواهید شما را موفق کند یعنی شما را با سیستمی آشنا کند که در صورتی که
در آن سیستم تمام تلاش خود را نمودید بتوانید با بالاتر قرار گرفتن از فرد مقابل به
مقصود خود برسید.... اما دعا های امروزی چیه؟؟ مثلا تیم ملی ما ... نه سیستم درست
داره- نه تمرین درست- نه سرمایه گذاری درست-نه سرمربی درست و.... آنوقت
مردم هی دست به دعا بلند کنند که خدایا این تیم پیروز بشه!تورا به حق قنداق خونی-
تورو بحق شمشیر دوشاخ-تو رو بحق لبان تشنهء مسلم بن عوسجه و تیراندازی حبیب
ابن مظاهر...... خب همه اینها درست که چیکار کن؟ آهاااان...که تیم بی لیاقت ما را
بیا کُچ کن و تیم حریف را بزن شل و پل کن و نا حق و ناروا آنها را اوت کن و عدم
مدیریت و نفهمی مسئولان را با یک یاعلی بپوشان و نا حق و ناروا بیا ما رو قهرمان
کن و با یک عمل شیطانی و بر خلاف سیستم خلقتت بر خلاف عدل و با تعصب
احمقانه ای مثل تعصب احمقانهء ما بیا و به ایرانی جماعت عزتی را بده که خودش
با دست خودش (مثلا در زمینهء ورزش)نابود نموده !!خدا هم بگه ای داد... اینها باز
از رمز پلی استیشنی استفاده کردند که تیمشون نسوز شده و باز قنداق علی اصغر را
آوردند وسط !ای داد چه خاکی به سر بریزم مجبورم حاجت اینها را بدم و بشم
معاذ الله بردهء اینها وهر چی از من میخوان باید بگم چشم!!!!!اینه مفهوم دعا از نظر
عامهء مردم احمق ما!شما درس نخواندی میخواهی بری کنکور امتحان بدی از خدا
انتظار داری قبولت کنه یعنی چی؟یعنی بشود معاذ الله یک ظالم نفهم! و بیاد حق یک
بیچاره را توسط دعای تو غصب کنه و سرنوشت کسی که استحقاق قبولی داره را بهم
بریزه چرا؟چون تو متوسل به یک مشت آهن پاره شدی یا متوسل شدی به مشک سولاخ!
خدا یا اگر تو خدایی هستی که همه مردم تورا میشناسند و به تو متوسل میشوند،اگر تو
خدایی هستی که جامعهء ما آن را میپرستند ،اگر تو خدایی هستی که بخاطر دو قطره
اشک به اندازه ء بال مگس بدون احقاق حق دیگران درب بهشتت را برروی افراد
چاقو کش و ناباب باز میکنی...خدایا بعد از 15 سال تدریس توحید واقعا از تو بیزار و
متنفرم!من خدای عاقل و عادل میخواهم نه خدای نفهمی که با یک یا مسلم بن عقیل
دست و پایش بلرزه و هرچه من تمایل دارم بدون در نظر گرفتن مصلحت من به من
اهدا کنه و خدای من از خدا شما ها فرسنگها دور است.هدف از خلقت تکوین و تشریع
بوده از دید مخالفان و موافقان قرآن- چیزی که سبب ایجاد اینهمه اختراع در جهان شده
احتیاج بشریت بوده.واگر شما در جایی بودید که تا تمایل به آب داشتید یک لیوان آب
در مقابل شما حاضر میشد دیگر تلاشی برای لوله کشی آب نمیکردید...زمانی که دو
تا تیم در مقابل هم هستند روز بروز سیستمهای جدید و فرمهای جدید را در مورد
روش بازی خود تمرین میکنند تا به پیروزی برسندالبته نقش برش حقایق مختار را (که
در توحید کاملا به آن اشاره نمودم) را نمیتوان فراموش نمود. و درگیر شدن با حریفی
قوی این را میطلبد که انسان مرتبا شرایط خود را به کمال برساند پس... وجود مشکلات
باعث میشود که انسان راهکارهای مناسب و جدیدی را برای تفوّق بر حریف خود بیا بد
و این امر سبب تعالی و کمال آن موضوع بخصوص میشود بعلاوهء انسان عامل آن
طریقه-زمانی که شما در رقابت تنگاتنگ علمی با فردی شایسته هستید مجبورید روشهای
جدیدی ابداع کنید تا موفقتر از فرد مقابل شوید و این باعث پیشرفت سیستم علمی مذکور
میشود ...حالا تصور کنید مثلا در مورد زبان آیتلس و کسب نمرهء بالای هفت یکباره
بگید ای خدا بحق شمشیر دوشاخ.... و از آسمان جوابها را به شما بگویند.... یا در
نمره ء شما دست برده شود.... آنوقت در سیستم تحصیلی شما چه تغییری ایجاد شده؟
در روش تفهیمی زبان چه تغییری ایجاد شده من نمیفهمم وسط درس فزیک محض
حضرت علی اصغر 6 ماهه چکاره بوده؟معلم فزیک بوده؟فزیک هالی دی درس میداده؟
چگونه از خدا انتظار داریم که از روی هوا با بکار بدن 4 تا عبارت عربی که با لفظ
با مزهء "یا" شروع میشود خوسته های غیر معقول ما را بر آورده کند؟ همینه که عرض
میکنم تقریبا تمام کسانی که دنبال علوم غریبه و حتی تماسل به علوم غریبه دارند دچار
بیماری روانی هستند یا مشکلات عدیده و وحشتناک خانوادگی دارند یا گدا گشنه هستند
یا در عشق شکست خورده اند تا همه اینها را با هم دارند... یک در میلیون هم پیدا
نمیشود که کسی به این علوم علاقه مند شود و سالم باشد.... توی همین وب دیدید
دیگه ...الان مدارک کشوری و جهانی من رسیده به 67 تا در لیگ تیر اندازی با کمان
استان تهران هم دررشتهء کامپوند عضو هستم و جزو 3 نفر برترینهای باشگاه اسمم
رد شده برای لیست مربیگری با کمان .... یک مدتی که همه میگفتند تو دروغ میگی
مگه میشه.... یک نفر اینهمه موفق باشه؟ تا اینکه عکس مدارکم را با شماره سرتیفیکیت
به درخواست دوستان در وب قرار دادم.... بعدش که دیدند از نظر مالی و ورزشی
و هنر و ... اینهمه موفق هستم گفتند چی؟؟؟ حتما جن و دیو و غول بتو کمک کرده!!!!
و این در حالیه که من 6 ساله کوچکترین حرکتی در این موراد انجام ندادم !تازه اگر
در موارد علوم غریبه ای هم موفق شده باشم باز با تلاش خودم بوده .... انجام 138
دوره ریاضتی مگر کار هر کسیه؟یکسری گفتند آهاااان تو رفتی گنج نادرشاه رو از تو
مشهد در آوردی!!! به همین خاطره پولدار شدی!!! البته زمانی که خریت در میان
باشه همین میشه دیگه.... بالاخره میخوان به زور یک چیزی بگن که بلللله.... تو با
تلاش خودت به چیزی نرسیدی.اینها روزی 12 ساعت فعالیت آموزشی من رو که
نمیبینند چون خودشون یک مشت بی مصرف هستند فکر میکنند همه باید مثل اینها باشند
.... طرف یک لیسانس خاک تو سر را با 3 میلیون بار مشروط شدن نمیتونه بگیره چون
بیعرضه و بیلیاقته آنوقت وقتی میبینه یک نفر موفق تر از اونه مسلما باید فکر کنه که
غول و دیو بهش کمک کردند (همون تصور مجیکال)در حالی که حدود 80 در صد
عمر من به بطالت کامل گذشت! و نیمی از این 20 درصد هم صرف مزخرفات شد
مثل جفر ورمل و آسترولوژی و ... به همین خاطره اینهمه ردیه بر اوفاق-آسترولوژی-
دعانویسی-جفر و کثافتکاریهای دیگر نوشتم که هر کسی عقل داشته باشه با خواندن فقط
که مطلب در این موارد آدم میشه ! اما چکار کنم که مردم معمولا دوست دارند
خودشو نو از برج میلاد پرت کنند پایین تا حال افرادی که از برج سقوط میکنند را
بفهمند ...جامعهء ما شده جامعهء گوسفندی که تمام تفکراتش اینه که خدا دل قصاب را
به رحم بیاره و شاید خودش موقع بریدن سر ما دست قصابو خشک کنه ....غافل از
اینکه با بیعرضگی ها و بی لیاقتیهایی که از خود نشان میدهیم ، ما هم گوسفنده شدیم و
هم قصاب.هزار بار درس نخوندی ...دیدی که نه حضرت عباس برات کاری میکنه و
نه لعنت بر ابن ملجم...باز برو موقع امتحان بجای خواندن مشتق و انتگران دعاهای
مفاتیح رو بخون و بخاطر 4 تا لفظ نامانوس عربی از خدا قبولیت را مطالبه کن-اگر نشد
با خدا قهر کن- یک توکل به خدا بگو و برو سر جلسه که خدا یا علوم غریبه و دیو
و جن و غول کمکت کنند.... آنوقت میگن چرا با لحن بی ادبانه مطلب مینویسی!!!آخه
چجوری به اینها بگم که بابا زندگی تو رنگ خودته!!! اگر میبینی زندگیت آشغاله حتی
اگر پدرو ماردت-نامزدت- آقای دزد و دیگر افراد جهان به تو ظلم کرده اند که به این
بد بختی روحی بیفتی ...به درک چشمت کور دندت نرم حقته!!! چون تو لیاقت همین
وضع رو داری ...چرا باید اینقدر از قدرت اختیارت کم استفاده کنی که یک برش
اختیاری اینجوری بخوری؟چرا نباید دانشگاه ملی قبول بشی که الان مشکل شهریه
نداشته باشی؟چرا باید در انتخابت دقت نکنی که الان بهت خیانت بشه و نامزدت بعد
از 8 سال آشنایی و قرار ازدواج الان بهت بگه :هیچس تو دنیا من رو به اندازه ء تو
اذیت نکرده و برو گمشو از زندگی من بیرون؟ چرا نباید بعد از 23-4 سال زندگی
هنوز جیره خور پدرو مادر باشی که آنها هر جوری که خواستند تورا تحت فشار
بگذارند؟چرا نباید درآمدت برای ادامهءزندگیت کافی نباشه؟ و در آخر چرا نباید موفق
بشی؟ موفق بشی یعنی چی؟......خب...رسیدیم به لفظی اعتباری که باید معنا بشه....
آقا آمدیم من دست و پایم فلج بود...انتظار داشتم قهرمان پرش با نیزه بشم چجوری ممکنه
..... یک مثال .. بار ها شده رفتید تو خیابان یک نفر با ماشین خوشگلش گاز داده رفته
یا یک جواهر یا شیء گرانبهایی دیدید که توان پرداختش را نداشتید .چیکار
میکنید؟هیچی ...میگید این خیلی خوبه اما از توان من خریدن آن خارجه(حداقل در این
دوره از ندگی)برای موفق شدن اولین شرط اینه که خواستهء شما مطابق توان شما باشه
.یکی از دوستان که خیلی بهش ارادت دارم و یکی از نوابغ ایرانه آرزو دارد برود
دانشگاه هاروارد درس بخواند...خب.... این خیلی عالیه اما چند نفر در کشور عنتری
میتواند برود هاروارد؟کشوری که قبلا عرض شد در تخییر همیشه ثابت شده بدترین
انتخاب خود را انجام میدهد! از آن گذشته وقتی سطح زبان شما در حد عالی نیست که
نمیتوانید به این موضوع توجه کنید.پس موقیت هرکس به اندازهء توان اوست اما مشکل
اینه که ما توان حقیقی خود را نمیتوانیم درک کنیم.من توان معمولی را 12 ساعت فعالیت
بدرد خور روزانه تلقی نمودم درسته که توان ذهنی افراد متفاوته اما اگر شما روزانه
12 ساعت بی وقفه کار مفید کنید میتوانید به خیلی جاها برسید و لزومی ندارد فعالیت شما
صرفا تحصیلی یا کاری باشه...مخلوطی از فعالیتهای مختلف مثلا من روزی معمولا4
ساعت ورزش میکنم بعضی روزها دوساعت بیشتر از آن را به تیراندازی با کمان
اختصاص میدهم بعد یکی دو ساعتی مطلب مینویسم یکی دوساعتی درس میخوانم اعم
از فقهی و فلسفی تاریخی و خطهای باستانی و زبان انگلیسسی و ... بعد موقع استراحت
یا ناهار و ... به استدلالاتم فکر میکنم و نظریاتی که در مورد جهانهای دیگر دارم یا
مطالبی که خواندم یا ورزشهایی که انجام دادم و دنبال سیستم عملکرد بهتر میگردم و
.... 4 ساعت هم به خودم اجازه میدهم هر حقه بازیی که دوست دارم انجام بدهم مثلا
تلویزیون ببینم و ...که البته سعی میکنم برنامه های علمیی مثل چهار سوی علم رو ببینم
و.... و حدود 8 ساعت هم استراحت میکنم مخصوصا در ایامی که ورزش سنگین
میکنم هر چند زمانی بود که فقط 3-4 ساعت میخوابیدم.میزان مواد غذایی اعم از
پروتئینها و ... که باید به بدنم برسد را تنظیم میکنم بر اساس نوع رژِیم غذایی که دارم
در ضمن الان کار خاص مالی انجام نمیدهم اما زمانی بود که مجبور بودم بیشتر وقتم
را به کار مالی اختصاص دهم.... (نکتهء مهم در کارهای مالی اینه که شما سرعت
گردش پولتان را بالا ببرید نه اینکه سرمایه اتان را به امید گران شدن نگه دارید ...)در
هر حال همینکه شما دنبال روش درآمد زایی دیگری غیر از اینی که الان هستید نباشید
هم نوعی کار محسوب میشه. پس توان شما بر اساس شرایط اجتماعی – خانوادگی-
مادی و ذهنی و غیره ی شما تغییر میکنه. باز هم عرض میکنم مهم نیست شما چه کار
مفیدی انجام میدهید مهم اینه که 12 ساعت روزانه را به فعالیتهای بدرد خور اختصاص
دهید –نکتهء لازم دراین موارد کسب رکورده چه ورزشی چه تحصیلی و چه ....ببینید
رکورد مثلا درس خواندن تفهیمی شما(که درس را متوجه شوید)چند ساعته که باید
حدود 1.5 ساعت باشه بعدش بلافاصله برای استفاده از ساعات چه کاری را می توانید
با آن مچ کنید(مثلا موسیقی یا نقاشی)چون نباید استراحت غیر فعال در این 12 ساعت
داشته باشید حتی اگر خسته شدید و میخواهید استراحت کنید میتوانید با گوش دادن به
سی دی های آموزش زبان اوقاتتان را سپری کنید...بعد از کسب رکورد حالا شما کسی
هستید که خودش رابیشتر شناخته و بر اساس این شناخت میتوانید بای خود برنامه ریزی
کنید.بر اساس توانائیهایتان دو نوع برای خود برنامه ریزی کنید-برنامه ریزی کوتاه
مدت(برای رسیدن به اهداف فوری) و برنامهء بلند مدت برای رسیدن به اهداف طولانی
تر-مثلا اگر ورزش میکنید هدفتان بالابردن رکورد تان به اندازه ای که تعیین میکنید
باشد مثلا درمورد سیستم بدن این باشد که 2 کیلو به وزن عضله اتان اضافه کنید و
1.5 کیلو چربیهای خودرا حذف کنید در مورد هنر این باشد که روزی 1 نت را
(بسته به نوع حجم و سختی نت)اجرا کنید .در حینی که این کار را انجام میدهید اهداف
بلند مدتان این باشد که مربیگری مثلا نقاشی یا پروزش اندام بگیرید..لازمهء این کار
چیه؟ اینه که شما بروید و تحقیق کنید ببینید برای کسب مربیگری چه چیزهایی لازمه
و بروید لوازم آنرا فراهم کنید و منتظر اعلام کلاسهای آن باشید(مثل من که بیش از
یکساله منتظر اعلام کلاسهای مربیگری فدراسیون تیراندازی با کمان هستم)از تمام اینها
مهمتر و مهمتر اینه که این سیستم 12 ساعت را روز مره زندگیتان کنید نه برای یک
هفته مشغول باشید بعدمثل درس خواندتان بگید ولش کن....تلاش در هر چیزی
معیارهای خاص خودرا دارد یک نکتهء مهم"شما همیشه ء خدا اشتباه میکنید...همیشهء
همیشه فرصتهایتان را نابود میکنید چون راه سعادت یعنی کوتاهترین راه ممکن با کمترین
هزینه بر اساس نهایت توانایی شما"من از شما انتظار ندارم اشتباه نکنید بلکه انتظار
من ازشما اینه که با شناخت وضعیت فعلی خود کمترین اشتباه را مرتکب شوید فراموش
نکنید که اشتباه تاوان داره و زندگی به قساوت تمام این تاوان را از شما میگیره اگر
اشتباه کنی و درس نخوانی و مشروط بشی (چون از درس بدت میآد)این درس ناراحت
کننده را باید یک ترم بیشتر از دیگران بخوانی یعنی حماقت محض.... مهمترین چیزهایی
که قبلا به آنها اشاره نمودم نظم و مرتب بودن در فعالیتهای روز مره است و بهترین
استراحت –فعالیت در زمینه های دیگر است مثلا شما ورزش کردید و عضلات
دلتوئیدتان خسته شده خب... چشمتون که خسته نشده...برید تاریخ ویلدورانت بخوانید...
شبها بجای دیدن فیلمهای قتل و آدم کشی برید یک کتاب بخوانید تا خوابتان ببره.... همیشه
تلاش کردن اینجوری نیست...بذارید تعریفم را از تلاش خدمت شما عرض کنم...تلاش
یعنی روشی که بیشترین کسب لذت را از آن کار متصور هستید چه اینکه اهدافتان کوتاه
مدت باشه چه اینکه اهدافتان دراز مدت باشه.... خودتان را توجیه کنید ...وقتی یک
جملهء سخت عربی- انگلیسی یا دانشگاهی میخواهید یاد بگیرید فکر کنید خب اگر من
این رو یاد نمیگرفتم چیکار میکردم؟میرفتم با دوستان ولگردی یا آقای شصت چی
مسخره با آن قصه های یخ و بیمزه اش را میدیدم دیگه..... خب این که بهتره لااقل
یک چیز جدید یاد میگیرم.... کلید طلایی{اگر نمیتوانید شرایط تحمیلی موجود را تغییر
دهید...شرایطی که تغییر آن دردستان شما است را متحول کنید، آن شرایط تحمیلی
خود بخود یا تغییر ماهیت میدهند یا اثر زهراگین آنها کم میشود} پس اگر احساس بدبختی
میکنید یک معنا بیشتر نداره...تو بدبختی و خودت این بدبختی را به بار آوردی ...حالا
ناراحتی ؟نمیتونی این وضعرو تحمل کنی؟خب آن چیز هایی که تغییردادنش در اختیار
تو است را تغییر بده من ضمانت میکنم زندگیت به بهترین شکلی اداره بشه حتی اگر
4 دست و پایت را اره کرده باشند.... روزی 12 ساعت فعالیت را فراموش نکن.....
روزهای اول برای شما این کار سخته؟نه نباید باشه فعالیت که همش کار مالی و خواندن
درس نیست... میتونی بری کوهنوردی(بعنوان ورزش نه ولگردی)میتونی بری موزه های
مختلف رو ببینی...میتونی به هنر مخصوصا خطاطی-نقاشی و ...رو بیاری اما اینو
یادتون باشه هر کاری که میکنید هدف دراز مدت شما رسیدن به استادی باشه نه وقت تلف
کردن.... پول نداری؟خب عیب نداره کتاب بخون- پول خرید کتاب نداری ؟مهم نیست برو
عضو کتابخانه بشو... یا فکر کن که چرا نباید پول داشته باشی؟برو مربیگری موسیقی
و ... بگیر بعد کلاس خصوصی بذار....از دوستانی که در این زمینه ها مهارت دارند
کمک بگیر....یک راه دیگه هم هست .. انسان .بایک ولگرد لنگهء خودش بشه هی ور
ور ور چرندیات پای تلفن ببافه و آخرش بعد از 4 ساعت ور زدن بگه...خوووووووب
چه خبرررررر ....قربونت پس تا حالا چی میگفتید؟یا اینکه بنشینه از رنگ شلوار
خاله قزی تاتنبان علیرضا و ست بودن جوراب کاثوم با روسریش صحبت کنه یا اینکه.
..یا اینکه عاشق بشه....... عاشق تون صدا...عاشق چربیهای قلنبه قلنبه زینب و فاطی
یا هیکل لاغر مردنی قاسم و بجای اینکه بیاد این کتابهای وامونده ء دانشگاهی رو بخونه
بره در روئیاهای الاغوارش خودش رو وامق و دیگری را عذرا ببینه ...خودش رو لیلی
و طرف مقابل را مجنون ببینه و یک مشت شرو ور قطار کنه که...چرا جام مرا
بشکست لیلی ؟... بابا لیلی کدومه ؟مجنون کدومه برو به خاک تو سری و بدبختیت برس
...نون نداری بخوری سواد که نداری شغل که نداری اینم از هیکل بدقواره ات....
برو به زندگیت برس بیچاره 4 روز دیگه که جوونیت گذشت... نه غول به دادت
میرسه نه خدا نه شمشیر دوشاخ نه مجنون...هنر و علم و دانایی و ثروت تو است که
به دادت میرسه که دستت پیش این و اون دراز نباشه...میگن...استاد راست میگه
باریک الله...حالا راه زندگی رو فهمیدیم...من خوشخیال هم میگم خدارا شکر که یک
نفر هدایت شد یکباره میگه.... پس من میرم گنج کنی..... آن یکی میگه میرم جن میگیرم
تا منو میلیاردر کنه...آن کی میگه من برای اینکه هیکلم خوب بشه روزی دو ساعت
میرقصم ...اون یکی هم میگه من خیلی هنر مندما ....کوبلن دوزی و شمع سازی بلدم
از این هنر ها بهتر میخوای؟؟؟؟ به خدا اگر من با آجر حرف زده بودم بعد از این 4
سال آدم میشد ...اما چه کنیم که.....اصل بد نیکو نگردد هر که بنیادش بد است ...تربیت
نا اهل را چون گردکان بر گنبد است...اگر میخ آهنین در سنگ برود و اگر گردو روی
گبند توانست بایستد ...بعضی از این دوستان ما هم راه سعادتر ا میفهمند ...اما مهم
اینه که من اینها را بنویسم...چون دوستون دارم... به خدا بقدری بر علوم پسیکو لوژی
و سایکو لوژی و علوم غریبه واقفم که حد نداره...... اما به جان خودم از زمانی که
با خودم آشتی کردم جایی برای استفادهء این علوم پیدا نمیکنم.... بجای خواندن دعای
امّن یجیب –بجای خواندن 7 قفل و 6 کلید و 40 کاف و زهر ماریهای دیگه..... دقت
میکنم که وضعم را تغییر بدهم... چون هر کسی لیاقتش همان وضعیه که در آنه دقت
کنید {حتی اگر آن شرایط به او تحمیل شده باشد... حتی اگر آن شرایط به او تحمیل
شده باشد... و حتی اگر آن شرایط به او تحمیل شده باشد... }تو شرایطی را که
میتوانی تغییر بدهی تغییر بده نه به خدا توسل کن نه به شمشیر دوشاخ.. از روشهایی
که گفتم پیروی بکن ...ببین برات ضرر داره یا سود... ببین زندگیت چه رنگی میشه
... اما همیشه به دو موضع عمل کنید هنر مخصوصا موسیقی و ورزش مال یک روز
دو روز نیست...تا آخر عمر آنها را داشته باشید و هر روز تمرین کنید(معیار موسیقی
تعداد نتهاییه که میزنید که باید بالای 500 تا باشه و معیار ورزش هم ورزش حرفه ای
در رشته های مشخص)...شاد باشید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.