اساس اختلاف عدلیه و اشاعره در مسا لهای است که به آن حسن و قبح ذاتی و عقلی میگویند.حسن و قبح یعنی خوبی و بدی.عدلیه میگویند تمام اعمال نیک مثل امانتداری خوب است و بقولی بایسته و هر کار بدی مثل دزدی نا شایست و نبایسته.درضمن عدلیه میگویند عقل بصورت مستقل دارای بر حسن و قبح افعال یعنی نیکی و بدی آنهادارای ادراک است.ان هم به تنهایی و قبل از اینکه چیزی به او برسد و قادر به درک و تشخیص است.به همین جهت در اصطلا حات ،حسن و قبح ذاتی را معادل حسن و قبح عقلی هم میدانند.اما اشاعره این امور را نسبی میدانند و تابع شرایط خاص محیط و زمان وتحت تاثیر یک سلسله عوامل مثل تقلید و تلقین وهمچنین عقل و ادراک را تبعیت کنندهء از دین.یعنی هر کاری را که دین خوب بداند خوبستو هر کاری را که شرع و دین بد بداند بد است.یعنی حتی اگر خدا معصومین را در جهنم ببرد باز خوب است.
سخن اشاعره باطل است.درسته که خدا وند هر کاری انجام دهد خوبست اما کارها را بر اساس حکمت خود انجام میدهد و خود عقل هم قادر به ادراک قسمتی از خوبی و بدی اعمال به تنهایی میشود.حتی بدون رسیدن وحی.
مثل این که وقتی من سر شما رو بشکنم نیازی نیست که منتظر حکم خدا باشیم که چون بیجهت مر تکب این فعل شدم گنه کارم بلکه خود عقل شما درک میکند که من ظالم هستم.
در مسالهی عدل چندین ایراد وارد شده که به آنها میپردازم
اما مشتر کات ما تا بحال:ریشهء ظلم نقص است(نیاز ،جهل،ترس،ضعف،عقده های روحی و...) و موجود ناقص خدا نیست.
دوم این که عدل به معنی یکسان بودن لطف نیست بلکه بر اساس وسع موجود و استحقاق اوست در سطح خود ان موجود .مثل این که شما می خواهید عدالت را بین دو فرزند 1ماهه و 15 ساله اتان بر قرار کنید.(در مورد غذا).نباید به هر دوشان کباب برگ بدید چون فرزند کوچک استحقاق خوردن آن را ندارد بعلت نوع وجودش در آن زمان و استطاعتش در غذا خوردن و...اگر چنین کنید نه تنها عدل نیست بلکه عین حماقته.
اشاعره که میگن هر چی خدا انجام بده حتی ظلم هم خوبه و نیاز به درک و تو جیه نیست .اونا از اول خودشونو راحت کردن.
اما ایرادها:1:چرا در جهان تبعیض و تفاوته؟چرا یکی زشته یکی زیبا؟یکی جماده یکی نبات و یکی انسان؟چرا همه مثل هم نیستیم؟
ج:اولا که تفاوت با تبعیض و ظلم فرق داره مثل مثال بالا. خداوند مخلوقات را مختلف خلق کرده بدون این که هیچ حقی بر خدا داشته باشند. واین تفاوتزظلم نیست چون حق کسی از بین نرفته.تازه لطف هم بهشون شده . چون همه از عدم و نابودی خلق شدند و بسمت کمالی که مستحق او هستند از نظر لطف خدا،در حرکتند.عدم که عزت و شرافتی نداره بلکه بودنه که این عزت و افتخار را داره.مثل این که شما بگی من خیلی خوشحالم که سلا متی ندارم یا پول ندارم.نداشتن که خوشحالی نداره بلکه داشتنه که خوشحالی داره.
و در ضمن این تفاوتها از روی دانش و حکمت و دور اندیشی خداست که برای بقا و حیات کاینات واجب و ضروریه
اصلا میخام بگم محال ممکنه که خدا کار های تکراری انجام بده اگر همه چی یکسان بود چی میشد؟اولا که همهء اشیا و ... باید یک چیز بودند مثلا کرهء زمین و درختان و ... فقط باید آدم باشن پس ما روی کرهء زمین نایستاده بودیم سوار آدما بودیم چون تفاوت نباید باشه دیگه.تازه این آدمها هم از نظر مکانی باهم متفاوتند این تفاوت مکانی هم نباید باشه. در ضمن اجزاء انسان باز هم باهم متفاوتند یعنی همهء اجزاء انسان باید مثل هم باشند مثلا تمام وجود ما باید دندان باشد. تازه هر مکان این دندان با مکان دیگر فرق دارد پس اصلا نباید زمان و مکان باشد.که تفاوتها را ایجاد کند.خب اگر زمان و مکان نباشد خلق و مخلوق یا خلقت در چه ساحت و بستری باید ایجاد شود؟؟؟؟محال ذاتیه چون هر پدیده ای در جایگاه خاصی باید اتفاق بیفتد.و...
ایراد دوم چرا انسان بدنیا میآد و چرا میمیره ونا بود میشه و...؟
این ایراد را افرادی مطرح میکنن که برای انسان فقط یک دورهء زندگی قائلند و مرگ را نابودی میدانند.در حالی که مرگ تنها راه برای زندگی ابدی است. و این زندگی دنیا ،امتحان و دوره ای است که انیان را برای ابدیت آماده میکند.یعنی زندگی ابدی و بینهایت.درست مثل متولد شدن انسان که در بطن مادر خون میخورد و ...اما پس از تولد از محیط بسته خود به محیط بزرگ دنیا وارد شده است . همین.
ایراد سوم:اگه خدا عادله پس چرا پدر صا حاب ما رو تو این دنیا در میآره آخه چقدر بد بختی ؟بیماری؟قتل؟فلج بودن مردم و...؟
اولا معنی بلا به معنی آزمایشه ولنبلونکم بشی ء من الخوف والجوع و...
وما شما را از مایش میکنیم به چیز هایی مثل ترس وگرسنگی و ...
اما بلا به معنب بد بختی خودش 6 وجه داره
1:بلا هایی که بعلت نحوهء عمل خود ماست مثل اعتیا د و... اینا رو نباید به حساب خدا گذاشت
2:بلا هایی که از نا حیهء پدر و مادر و خانواده به انسان میرسد مثلا پدری یا ما دری مشروب میخوره بچش ناقص بدنیا میآد.این ها هم مقصر خانوا ده هستند نه خدا
اعتراض:خب بابا بچهء بیچاره چیکار کنه که گیر چنین پدر و مادر ... افتاده؟درسته که بچه مقصر نیست اما خداوند بر اساس توا نا ییهای آن بچه از او حساب می کشد وبه مقتضای عدل خود حق او را ظالم خواهد گرفت و به او لطف میکند
3:بلا هایی که خدا وند برای از بین بردن اثا ر گناه پیش میاورد و این از لطف اوست تا فرد پس از مرگ دچار گرفتاری ابدی نشود.
4: بلا هایی که در اثر گنا هان بو جود میآید مثلا بعلت درو غگویی فرد دچار بی اعتمادی عموم مردم میشود که این هم عین عدل خداست
5:بلا هایی که برای بیدار کردن مردم از خواب غفلت ایجاد میشود که مردم متوجه به خدا شوند .خب وا ضحه این هم عین لطف خداست. چون برای زندگی ابدی خود ،خود را آماده میکند واز غفلت بیرون می آید
6:بلا هایی که برای آز مایش و امتحان بندگان قرار میدهد
اینها را در مقو لهء خواست خدا تعبیر کردم.که 18 معنا برایشان اوردم.
حضرت امیر علیه السلام فر مو ده اند(در جلد 67 صفحهء235 بحار الانوار نقل شده)البلاء للظالم ادب و للمومن امتحان و للانبیاء درجه و
للاو لیاء کرامه یعنی بلا برای ظالم ادبکردن و تنبیه است و برای
مو من امتحتن است و برای انبیاء در جاتشان را بالا میبرد و برای اولیاء کرامت و بزرگواری انان را افزایش میدهد.
ایرا د 4و5:شرو بدیها.وجود نقصها از قبیل جهل عجز و... برای چیه؟وجود موجودات موذی و میکروبها برای چیه .وجود زلزله و ... به چه
دردمیخوره؟آیا اینا عدله؟
ببینید هر چیزی مقیاسی داره اگر همه چیز خوب باشه و عین هم باشه و تفاوتی نداشته باشه قبلا توضیح دادیم این علامت عدل نیست بلکه محال ذاتیه.در ضمن زلزله و ... بعلت اینه که زمین متحرکه و مسایل خاصیه که نهایتش به بار وری و زندگی بر زمین می آنجامد.حتی و جود میکروبها که این دو اشکال در بحثهای بالا مفصلا شرح داده شده.
اشکال ششم:مجازاتهای اخروی چیه؟ مجازات سه نوعه
1:جهت تنبیه و عبرت
2:مجازاتی که با گناه رابطهء طبیعی داره(مکافاتهای دنیوی و اخروی)
3:مجازاتهاییکه مجسم شدم خود گناه است(عذاب اخروی)
بعد اول و دوم نیاز به معنا کردن نداره.اما بعد سوم.ببینید وقتیشما به کسی تو هین میکنید او میگوید دل من سوخت.شما حقیقتا او را اتش نز دید اما چه بسا از سوختن بیشتر رنج کشید.
در زمان مرگ و بعد از آن اشراف انشان به اعمال و رفتار قبل خود میلیونها برابر بیشتر و حساسیت او به همین نسبت بیشتر میشود. و چونبر اعمال خود اشراف پیدا میکند حالت سوختن و آزار بر او عارض میشود تا روز قیامت.در روز قیامت افعال زشت و زیبای او برای او موافق شانش تجسد پیدا میکنند.پس خدا مار و عقرب برای ما آماده نکرده بلکه عمل ما به آن شکل متجلی میشود.چون هر حقیقت و فعلی در هر ساحتی شکلی مطابق آن عالم را به خود میگیرد.عمل شما در این دنیا زخم زبان به مردم است.همین فعل که شما خلق کردید به شما میچسبد و بعد از مرگ مثلا تعبیر میشه به شکل نیش ما ر و ... درحالی که شما خودتون این رو با
خودتون همراه کردید به خدا چه ارتباطی داره؟ خداوندخاصیت هر عمل شمارو به شما یاد آوری کرده پس او مقصر نیست!
حا لا ما یه اشتباهی کردیم چرا باید تا ابد عذاب ببینیم یا ...؟این در دنیا هم همین طوره شما اشتباه میکنی و بعلت تصادف تا موقع مرگ فلج هستی .خاصیت این تصادف و بی احتیاطی اینه.اما در باب گنا هان یا ثوابها.شما اینها رو خلق کردی و در وجود خودت قرار داردی پس جزیی از شما هستند نه جدای شما.در اصل من یعنی از تولدم تا پایان زندگیم بعلاوهء تمام اعمال و رفتار خوب و بدم.فعل من وابسته به وجود منه پس عقلانیه که همیشه با من باشه.
اما دلیل دیگه این که اگر من به یک نفر لطمه بزنم یا بدعتی در دین خدا قرار بدم با مردن من که این بدعت تمام نمیشه!
تا زمانیکه اثر هدایت غلط من در خلقت خدا باقیه و مردم از روش غلطی که من گذاشتم پیروی میکنن هر گناهی که انجام میشه هم برای مرتکبین نوشته میشه هم برای من که این بدعت و غلط رو در دین خدا گذاشتم.به همین خاطره که میگم چیزی دردین خدا اضا فه نکنید و در دین اظهار نظر نکنید.چون کسی که گناه میکنه یک گناه کرده اما کسی که باب گناه رو باز میکنه تا قیامت باید جواب اثرات اعمال خودش رو بده.
یه سری میگن پس فلانی جواب خدا رو چی میخاد بده که چند میلیون رو گمراه کرده و ...
ببینید شما خدا که نیستید برای روز قیامت مردم نظر بدید.کار شما بندگیه.اما اگر در ظاهر عملی خلاف شرع دیدید اعتراض کنید .اما حکم قیامت مال خداست نه شما.
اینم بحث عدل.اگر بعضی مسایل رو سر مو قع میخام بگم بعلت اینه که مفصله حیفه نصفه و نیمه مطرح بشه
سخن اشاعره باطل است.درسته که خدا وند هر کاری انجام دهد خوبست اما کارها را بر اساس حکمت خود انجام میدهد و خود عقل هم قادر به ادراک قسمتی از خوبی و بدی اعمال به تنهایی میشود.حتی بدون رسیدن وحی.
مثل این که وقتی من سر شما رو بشکنم نیازی نیست که منتظر حکم خدا باشیم که چون بیجهت مر تکب این فعل شدم گنه کارم بلکه خود عقل شما درک میکند که من ظالم هستم.
در مسالهی عدل چندین ایراد وارد شده که به آنها میپردازم
اما مشتر کات ما تا بحال:ریشهء ظلم نقص است(نیاز ،جهل،ترس،ضعف،عقده های روحی و...) و موجود ناقص خدا نیست.
دوم این که عدل به معنی یکسان بودن لطف نیست بلکه بر اساس وسع موجود و استحقاق اوست در سطح خود ان موجود .مثل این که شما می خواهید عدالت را بین دو فرزند 1ماهه و 15 ساله اتان بر قرار کنید.(در مورد غذا).نباید به هر دوشان کباب برگ بدید چون فرزند کوچک استحقاق خوردن آن را ندارد بعلت نوع وجودش در آن زمان و استطاعتش در غذا خوردن و...اگر چنین کنید نه تنها عدل نیست بلکه عین حماقته.
اشاعره که میگن هر چی خدا انجام بده حتی ظلم هم خوبه و نیاز به درک و تو جیه نیست .اونا از اول خودشونو راحت کردن.
اما ایرادها:1:چرا در جهان تبعیض و تفاوته؟چرا یکی زشته یکی زیبا؟یکی جماده یکی نبات و یکی انسان؟چرا همه مثل هم نیستیم؟
ج:اولا که تفاوت با تبعیض و ظلم فرق داره مثل مثال بالا. خداوند مخلوقات را مختلف خلق کرده بدون این که هیچ حقی بر خدا داشته باشند. واین تفاوتزظلم نیست چون حق کسی از بین نرفته.تازه لطف هم بهشون شده . چون همه از عدم و نابودی خلق شدند و بسمت کمالی که مستحق او هستند از نظر لطف خدا،در حرکتند.عدم که عزت و شرافتی نداره بلکه بودنه که این عزت و افتخار را داره.مثل این که شما بگی من خیلی خوشحالم که سلا متی ندارم یا پول ندارم.نداشتن که خوشحالی نداره بلکه داشتنه که خوشحالی داره.
و در ضمن این تفاوتها از روی دانش و حکمت و دور اندیشی خداست که برای بقا و حیات کاینات واجب و ضروریه
اصلا میخام بگم محال ممکنه که خدا کار های تکراری انجام بده اگر همه چی یکسان بود چی میشد؟اولا که همهء اشیا و ... باید یک چیز بودند مثلا کرهء زمین و درختان و ... فقط باید آدم باشن پس ما روی کرهء زمین نایستاده بودیم سوار آدما بودیم چون تفاوت نباید باشه دیگه.تازه این آدمها هم از نظر مکانی باهم متفاوتند این تفاوت مکانی هم نباید باشه. در ضمن اجزاء انسان باز هم باهم متفاوتند یعنی همهء اجزاء انسان باید مثل هم باشند مثلا تمام وجود ما باید دندان باشد. تازه هر مکان این دندان با مکان دیگر فرق دارد پس اصلا نباید زمان و مکان باشد.که تفاوتها را ایجاد کند.خب اگر زمان و مکان نباشد خلق و مخلوق یا خلقت در چه ساحت و بستری باید ایجاد شود؟؟؟؟محال ذاتیه چون هر پدیده ای در جایگاه خاصی باید اتفاق بیفتد.و...
ایراد دوم چرا انسان بدنیا میآد و چرا میمیره ونا بود میشه و...؟
این ایراد را افرادی مطرح میکنن که برای انسان فقط یک دورهء زندگی قائلند و مرگ را نابودی میدانند.در حالی که مرگ تنها راه برای زندگی ابدی است. و این زندگی دنیا ،امتحان و دوره ای است که انیان را برای ابدیت آماده میکند.یعنی زندگی ابدی و بینهایت.درست مثل متولد شدن انسان که در بطن مادر خون میخورد و ...اما پس از تولد از محیط بسته خود به محیط بزرگ دنیا وارد شده است . همین.
ایراد سوم:اگه خدا عادله پس چرا پدر صا حاب ما رو تو این دنیا در میآره آخه چقدر بد بختی ؟بیماری؟قتل؟فلج بودن مردم و...؟
اولا معنی بلا به معنی آزمایشه ولنبلونکم بشی ء من الخوف والجوع و...
وما شما را از مایش میکنیم به چیز هایی مثل ترس وگرسنگی و ...
اما بلا به معنب بد بختی خودش 6 وجه داره
1:بلا هایی که بعلت نحوهء عمل خود ماست مثل اعتیا د و... اینا رو نباید به حساب خدا گذاشت
2:بلا هایی که از نا حیهء پدر و مادر و خانواده به انسان میرسد مثلا پدری یا ما دری مشروب میخوره بچش ناقص بدنیا میآد.این ها هم مقصر خانوا ده هستند نه خدا
اعتراض:خب بابا بچهء بیچاره چیکار کنه که گیر چنین پدر و مادر ... افتاده؟درسته که بچه مقصر نیست اما خداوند بر اساس توا نا ییهای آن بچه از او حساب می کشد وبه مقتضای عدل خود حق او را ظالم خواهد گرفت و به او لطف میکند
3:بلا هایی که خدا وند برای از بین بردن اثا ر گناه پیش میاورد و این از لطف اوست تا فرد پس از مرگ دچار گرفتاری ابدی نشود.
4: بلا هایی که در اثر گنا هان بو جود میآید مثلا بعلت درو غگویی فرد دچار بی اعتمادی عموم مردم میشود که این هم عین عدل خداست
5:بلا هایی که برای بیدار کردن مردم از خواب غفلت ایجاد میشود که مردم متوجه به خدا شوند .خب وا ضحه این هم عین لطف خداست. چون برای زندگی ابدی خود ،خود را آماده میکند واز غفلت بیرون می آید
6:بلا هایی که برای آز مایش و امتحان بندگان قرار میدهد
اینها را در مقو لهء خواست خدا تعبیر کردم.که 18 معنا برایشان اوردم.
حضرت امیر علیه السلام فر مو ده اند(در جلد 67 صفحهء235 بحار الانوار نقل شده)البلاء للظالم ادب و للمومن امتحان و للانبیاء درجه و
للاو لیاء کرامه یعنی بلا برای ظالم ادبکردن و تنبیه است و برای
مو من امتحتن است و برای انبیاء در جاتشان را بالا میبرد و برای اولیاء کرامت و بزرگواری انان را افزایش میدهد.
ایرا د 4و5:شرو بدیها.وجود نقصها از قبیل جهل عجز و... برای چیه؟وجود موجودات موذی و میکروبها برای چیه .وجود زلزله و ... به چه
دردمیخوره؟آیا اینا عدله؟
ببینید هر چیزی مقیاسی داره اگر همه چیز خوب باشه و عین هم باشه و تفاوتی نداشته باشه قبلا توضیح دادیم این علامت عدل نیست بلکه محال ذاتیه.در ضمن زلزله و ... بعلت اینه که زمین متحرکه و مسایل خاصیه که نهایتش به بار وری و زندگی بر زمین می آنجامد.حتی و جود میکروبها که این دو اشکال در بحثهای بالا مفصلا شرح داده شده.
اشکال ششم:مجازاتهای اخروی چیه؟ مجازات سه نوعه
1:جهت تنبیه و عبرت
2:مجازاتی که با گناه رابطهء طبیعی داره(مکافاتهای دنیوی و اخروی)
3:مجازاتهاییکه مجسم شدم خود گناه است(عذاب اخروی)
بعد اول و دوم نیاز به معنا کردن نداره.اما بعد سوم.ببینید وقتیشما به کسی تو هین میکنید او میگوید دل من سوخت.شما حقیقتا او را اتش نز دید اما چه بسا از سوختن بیشتر رنج کشید.
در زمان مرگ و بعد از آن اشراف انشان به اعمال و رفتار قبل خود میلیونها برابر بیشتر و حساسیت او به همین نسبت بیشتر میشود. و چونبر اعمال خود اشراف پیدا میکند حالت سوختن و آزار بر او عارض میشود تا روز قیامت.در روز قیامت افعال زشت و زیبای او برای او موافق شانش تجسد پیدا میکنند.پس خدا مار و عقرب برای ما آماده نکرده بلکه عمل ما به آن شکل متجلی میشود.چون هر حقیقت و فعلی در هر ساحتی شکلی مطابق آن عالم را به خود میگیرد.عمل شما در این دنیا زخم زبان به مردم است.همین فعل که شما خلق کردید به شما میچسبد و بعد از مرگ مثلا تعبیر میشه به شکل نیش ما ر و ... درحالی که شما خودتون این رو با
خودتون همراه کردید به خدا چه ارتباطی داره؟ خداوندخاصیت هر عمل شمارو به شما یاد آوری کرده پس او مقصر نیست!
حا لا ما یه اشتباهی کردیم چرا باید تا ابد عذاب ببینیم یا ...؟این در دنیا هم همین طوره شما اشتباه میکنی و بعلت تصادف تا موقع مرگ فلج هستی .خاصیت این تصادف و بی احتیاطی اینه.اما در باب گنا هان یا ثوابها.شما اینها رو خلق کردی و در وجود خودت قرار داردی پس جزیی از شما هستند نه جدای شما.در اصل من یعنی از تولدم تا پایان زندگیم بعلاوهء تمام اعمال و رفتار خوب و بدم.فعل من وابسته به وجود منه پس عقلانیه که همیشه با من باشه.
اما دلیل دیگه این که اگر من به یک نفر لطمه بزنم یا بدعتی در دین خدا قرار بدم با مردن من که این بدعت تمام نمیشه!
تا زمانیکه اثر هدایت غلط من در خلقت خدا باقیه و مردم از روش غلطی که من گذاشتم پیروی میکنن هر گناهی که انجام میشه هم برای مرتکبین نوشته میشه هم برای من که این بدعت و غلط رو در دین خدا گذاشتم.به همین خاطره که میگم چیزی دردین خدا اضا فه نکنید و در دین اظهار نظر نکنید.چون کسی که گناه میکنه یک گناه کرده اما کسی که باب گناه رو باز میکنه تا قیامت باید جواب اثرات اعمال خودش رو بده.
یه سری میگن پس فلانی جواب خدا رو چی میخاد بده که چند میلیون رو گمراه کرده و ...
ببینید شما خدا که نیستید برای روز قیامت مردم نظر بدید.کار شما بندگیه.اما اگر در ظاهر عملی خلاف شرع دیدید اعتراض کنید .اما حکم قیامت مال خداست نه شما.
اینم بحث عدل.اگر بعضی مسایل رو سر مو قع میخام بگم بعلت اینه که مفصله حیفه نصفه و نیمه مطرح بشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.