رب اخرق حجاب الغفله من ابصارنا و رب حسبی من کل مربی
با سلام خدمت تمام عزیزان محترم.این بحث بحث آزاده پس عملا فقط مشترکات ما آنچه هست که در توحید اثبات شده یعنی یقین به اینکه خداوند هیچ شباهتی با هیچ موجود اعم از ملک و معصومین علیهم السلام و هیچ سنخیتی با ابعاد ندارد که:ولم یکن له کفوا احد.میخواهیم داستان قرآن را از دید فردی خارج از دین ببینیم با رعایت انصاف.پس صرف داشتن توحید با دید فردی خارج از دین آنرا بررسی میکنیم که ببینیم اگر ما منسلخ از دین آباء و اجداد خود،بیطرفانه به قرآن نگاه کنیم وجه وحی دارد یا خیر و سخنان آقای سروش را به خواستهء دوست عزیزم بررسی میکنیم اما در بحث آزاد شما باید خالی الذهن باشید و باز تکرار میکنم از هرآنچه قبلا ذهنتان را پر نموده اید خالی کنید ومثل الانسان بما هو انسان و بر پایهء استدلالات یقینی قضاوت کنید.این تنها راه ورود به بحث آزاد است.تعصبات را دور بیندازید و با استحکام و قاطعیت،هرچه که دلیل محکمی برای آن ندارید را باز گو کنید بلکه با ایجاد شک،بتوانید دنبال حل مشکلات خود بگردید و دروغهارا از واقعیت ممیز کنید.(پس اگر کلامی خلاف دین شنیدید زود حکم تکفیر صادر نکنید.شرط بحث آزاد آشنا بودن با روش بحث و مشترکات و انسانیته نه تکفیر و وحشی گری و خرافات) آنچه در باب اعجاز آمده این است که:اعجاز مقوله ای است خارق العاده که هیچ بشری نمیتواند مشابه آنرا بیاورد(هیچ بشری مگر او هم دارای اعجاز باشد)اصلا خصلت اعجاز برای این بود که نا باوران با مشاهدهء آن به نبوت فرد ایمان بیاورند و اصلا معجزه فقط برای همین نازل میشد.طبق اسناد ظاهرا معجزه حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله وسلم ،قرآن بوده فقط یک سلسله ا رقام عجیب و غریبی در بعضی از کتب بدون ذکرسند یا موضوعات اعجاز ها ذکر شده که نهایتا به عدد 4444 معجزه رسیده که قبلا عرض کردم ظاهر قرآن و احادیث نشان میدهد تماما دروغه.جز قرآن(البته بر اساس قرآن).کرامات منسوب به ائمه علیهم السلام هم غالبا دروغ و محل اشکال سندی و تاریخی است(غالبا یعنی بنده حتی یک نمونه درست ندیدم اما چون محتمل است از نظر سندی چیزی یافت شود این لفظ را بکار بردم .پس تا آن زمان به ظاهر حکم میکنیم.) اما مقولاتی مثل شفاهایی که از مشاهد مشرفه ایجاد میشود باید عرض کنم که اولا در زمان خودشان نه تنها سندی دال بر شفا دهندگی ائمه علیهم السلام ندیدیم(به حدی که در بیماریهای خود هم بجای تعویذات و ادعیه،به پزشک مراجعه میفرمودند و حتی حضرت امیر علیه السلام،برادر نابینا و مستحق خود را (منظور از مستحق مستحق ظاهری است نه تشخیصی استحقاقات تفسیر دار)که کودکان صغیر داشت شفا ندادند.اماپس از شهادت فوج شفا یافتگان از درو دیوار بالا میرود(دقت کنید بنده عرض نمیکنم شفا دادن وجود ندارد عرض میکنم اگر هم وجود داشته باشد اعجاز و کرامت نیست) هر چند که بنده با تحقیقاتی که در آستان قدس داشتم بسیاری از شفا یافتگان کمی بعد از شفا فوت نمودند نمونهء آن خواهر دوستم جناب عباس ن که اکنون در شهسوار استاد دانشگاه هستند و خیل عظیمی دیگر اما جالب اینه که غالب شفا یافتگان بیماریهای سایکوتیک داشتند یا بیماریهایی که روحیه در آنها حرف اول را میزند مثل سرطانهای سمپل و ابتدایی و بسیاری از مریضهایی که حکم مرگ آنها توسط دکترها امضاء شده،بیمارانی بودند که دو چار نظریه پردازی غلط پزشکان بودند.من نمیفهمم اگر که این شفاها واقعیه و معجزه است،مگر نه اینکه معجزه خوارق عادت است و نیاز به اسباب و علل ندارد؟پس چطوره که یکی از این شفایافتگان،مقطوع الیدی نبوده که از حضرات علیهم السلام دست بگیرد؟بدون چشمی نبوده که چشم بگیرد؟بریده پایی نبوده که پا بگیرد؟تمام این شفا ها مال بیماریهای مزمن سرطانی آنهم در قالب بیماریهای غددی و سرطانهای سطحی است؟؟؟چرا یک نفر قطع نخایی مطلق نخاعش وصل نشده؟چرا آن جانباز شیمیایی که همه خواب شفای او را نزد حضرت دیدند،رفت زیارت و بعدش شهید شد؟ که در صدا و سیما هم نشان دادند؟ حال میگوییم لو فرض که چنین شفاهایی صورت گرفته باشد.معجزه طی تعریف عملی است مختص معصوم علیه السلام در حالی که اینگونه شفاهای حقه بازی در تمام کشور های دنیا مثل زیبیل ریخته به حدی که در فیلیپین با دست خال جراحی میکنند(بدون ادوات جراحی)و بیمار ها شفا میگیرند.در هر دینی از این شفا ها بوفور یافت میشود حتی از مجسمه مریم مقدس از درخت روستای جامخانه از چون علم از گهوارهء علی اصغر و... و... !پس آقایان محترم که متعصبید با این استدلالات اگر هم این حرکات از ائمه علیهم السلام و مشاهد مشرفه صادر شده باشد ،چنین ادعاهایی در تمام جهان یافت میشود.جناب رضا صفا در ماهواره هزار تا هزار تا از این شفاهای قلابی میدهد.بن هین هم همینطور علی اکبری هم همینطور .جالب اینه تمام این شفا ها مربوط به سرطان و راه نرفتن فلجهای سایکوتیک و ... است.در هیچیک از این شفاها عمل خوارق عادت مثل خلق ید یا پا برای فرد مقطوع یا اتصال نخاع برای فرد قطع نخائی ایجاد نشده.وچون این شفا ها مشابه دارد،معلومه که اصلا از ناحیهء امام علیه السلام نیست.چون معجزه که مشابه ندارد.اگر هم از ناحیهء حضرات علیهم السلام باشد باز هم چیز بدیع و مهمی نیست!دنیا پره از این قصه های راست و دروغ.(اگر نظر غیر از این دارید فقط با استدلال، محکم نه اینکه با الفاظی مثل "بنظر من"خیال من وهم من و... صحبت کنید.)درضمن این حرکات و سکنات دلیل حقانیت نمیشود چند روز قبل در شهادت امام رضا علیه السلام سخنرانی جناب فاطمی نیارا گوش میدادم. ایشان میفرمود که اگر اسلام نبود ما هیچی نداشتیم.بزرگان ما تمام متخلق به آداب اسلام بودند.تمام دانشمندان ما.اعم از ابوریحان بیرونی – ابن سینا – رازی –حتی حافظ و بزرگان دیگر و پیشرفت علوم خود را مرهون اسلام هستیم.چندی قبل تصادفا جناب تنها از مطالب ایشان نوشته بودند که پاسخی حضورشان عرض شد.اما داشتم فکر میکردم واقعا از دید یک فرد خارجی این بیانات چقدر زشت بنظر میرسد!!! متاسفانه بزرگان ما با افکار و افعال مضحک خود باعث خجالت هستند.ایشان اگر کمی فکر میکردند متوجه میشدند که قبل از حلول اسلام عزیز ،ایران ابر قدرت جهان بود و به کشور روم پهلو میزد.مهد علم و صنعت و دانش بود و تمام اینها را مرهون مردمان و دانشش بود تازه دین آن دوران زرتشتیت بود و مردم آتش پرست و نجس و...ای که امروزه به انها نسبت میدهند و...اما همین مردم نجس و... ایران را به چنین جایی رسانده بودند!و امروزه ما در رتبهء 150 اقتصاد جهان هستیم در حالی که قبل از ایجاد حکومت اسلامی چنین جایگاه رفیعی نداشتیم.من نمیگویم حکومت بده و ... . اصلا بحث بنده حکومت نیست.بحث بنده اینه که اگر تعالیم اسلام باعث تعالی علم و دانش و اقتصاد باید بشود پس ایران با نهادینه شدن این تعالیم باید در رتبهء اول جهان باشد نه یکصدو پنجاهم و در کنار کشور هایی که نه یک قطره نفت دارند نه معادن و نه ابنیه تورسیتی و تاریخی.از نظر علمی هم در رتبهء شصت و چندم جهان هستیم (اگر اشتباه نکنم) درضمن اگر موفقیت علمی مرهون اسلام است پس شوروی کمونیست و آمریکای جهان خوار باید در قعر مهجوریت علمی باشند!ایکاش سخنرانان تلویزیون را از افرادی انتخاب میکردند که بجز قرآن و حدیث،کمی هم با اخبار روزانه دنیا آشنا بودند.نه اینکه فقط ادبیات عرب بلد باشند و در هر امر غیر تخصصی دخالت کنند. و ایشان گویا خبر ندارند که جناب ابن سینا از طرف همین آقایان مراجع مهدور الدم اعلام شد و علمای اعلام اسلام مثل جناب غزالی با بیت و چند دلیل در تهافه الفلاسفه حکم ارتداد ایشان را صادر نمودند.جناب بیرونی محکوم به سحر شده بودند چون نجوم میدانستند .جناب راضی بعلت تحقیق در شیمی و کیمیا محکوم به جادوگری شده بودند .حتی جناب سروش در این اواخر که مدرسه ای را دائر نموده بودند(که فیلم آن تحت عنوان روزگار قریب فکر کنم پخش شد)، و جغرافی و ... درس میدادند(تا آن زمان مدرسه نبود)محکوم به اشاعه فساد و فحشا شده بودند.چون جغرافی درس میدادند یا حتی زبان بی ناموسی فرانسه درس میدادند.در پیشرفتهای ورزشی یا ... هم که بهتر است صحبت نکنیم .واگر ایران عزیز پیشرفتی داشته از خود مردم بوده و ایران وامدار حقیقتی خارج از خود نیست.شهداد روحانی اگر رهبر ارکستر یانی شد در حالی به این درجه رسید که در ایران عزیز نوار موسیقی را مصداق لهو و لعب میدانستند و نوارهای جوانها را در کوه دربند زیر پوتینهای سنگین خود خرد میکردند و بنده با چشم خود شاهد بودم.یا خرید و فروش آلات موسیقی طبق کلام جناب دستغیب کبیرهء هلاک کننده بود.آیا موفقیت ایشان هم مرهون افراد بزرگواری مثل جناب فاطمی نیا است؟؟؟؟ و سوال دیگر اینکه اگر کمکهای فکری و ...ی عرفای بزرگوار جهت اعتلای ایران عزیز نبود الان مثلا ایران میشد کشور 200 ام جهان؟اصلا جهان اینقدر کشور دارد؟ در هر حال.... من حضور شما عزیزان نوید بدهم که بدبختی من و شما هرگز تمام نمیشود.بدبختی من و شما و این کشور بیچاره و مردم بیچاره ترش بعلت حکومت حاکم نیست! بنده باروحانیون مشکلی ندرام.بدبختی ما از خرافات و ابلهی و خوش باوری و بت تراشی خودمان است و تا این اعتقادات و توهمات فاسد را ریشه کن نکنیم ،تا زمانی که حافظ و مولوی و اسلاف قبل را خدا بدانیم یک مشت جادو گر را نماد عرفان بدانیم و روشهای جامعه شناسی و اقتصاد و اعتقادی خود را از بین استخوانهای اسلاف گمراه تر از خودمان جستجو کنیم،روز بروز مهجورتر و عقب افتاده تر میشویم.در هر حال از بحث دور نیفتیم...با شرح بسیطی که در باب معجزه دادیم میرسیم بر سر جنس معجزه و سنخیت معجزه.معجزات به معنای روش بهتر از روشهای دیگر نبوده.بلکه معجزه سنخیت با امور دیگر اصلا نداشته.مثلا اگر جادوگران با جادو اژدهاهای تخیلی برای موسی علیه السلام می ساختند،ایشان جادوگری بالاتری نمینمود بلکه عمل ایشان اصلا جادو نبود!خلق موجودی مادی بود که تا آن زمان خلق نشده بود.اگر عیسی علیه السلام فردی که دوچار دفرمه شدن استخوانهای ستون فقرات بود شفا میداد،کار پزشکی نمیکرد !بلکه جنس خلقت او را بدون اسباب و وسایل تغییر میداد.اگر عیسی علیه السلام نا بینا را شفا میداد این نبود که قطرهء جنتا مایسین در چشمش بچکاند!بلکه طبق روایات گلوله ای گل در چشم فرد مینهاد و آن چشم واقعی میشد.یا در مورد مجسمهء گلیی که میساخت،آن مجسمه با باطری حرکت نمیکرد بلکه پرنده واقعی میشد و خلقتش از گل به پرنده تغییر میکرد.بحث دیگر دلیل حدوث چنین داستانهایی است.اگر قرآن نیامده بود من به تمام اینها شک میکردم .چون مطمئنا اسناد تاریخی آندوران قابل تایید نیست .اما ما بعنوان مسلمان به قرآن معتقدیم و داریم برروی صحت آن کار میکنیم.اگر قرآن درست باشد حتما خبر های اسلاف را درست گزارش نموده .پس برای نقد خودش از خودش استفاده میکنیم.بنده بحثهای متعددی با آقایان منکر این واقعیت داشتم که عرض میکنم.اظهارات آنهارا خود قضاوت کنید.آنها در عدم اعجاز قرآن چندین دلیل دارند.اولا که میگویند:سنخیت قرآن سنخیت کلامی است در حالی که سنخیت معجزات سایر انبیاء علیهم السلام با افعال جادوگران و پزشکان و ... تباین دارد.واین محل اشکال است.مساله دوم معجزات انبایء سلف علیهم السلام برای همه افراد اعجاب آوربوده اما معجزهء حضرت فقط برای عربها آنهم گروه کمی از عربها قابل درک بود(به همین علته که سعی نمودند علیه آن تلاش کنند) ایراد سومی که به قرآن میگیرند این است که در قرآن اشکالات زیادی به چشم میخورد(اگر تفسیر را کنار بگذاریم)مثل برده داری که در جای جای قرآن تایید شده.مثل قانون کتک زدن زنان که در قرآن به عینه آمده و .... .4:منطبق بودن قرآن بر زندگی حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که از چگونگی ورود به خانهء حضرت آیه آمده تا چگونگی صحبت کردن با ایشان و داستان همسر گزینیهای حضرت و ... پس این مقولات اگر مختص حضرت است چرا تا قیام قیامت باید آنرا بخوانیم؟!!اگربرای همگان است که چرا مختص حضرت نازل شده مثل روش وارد شدن به خانه ایشان و صحبت با حضرت و همسر گزینی حضرت و ...؟5:عدم تفهیم وجه اعجاز قرآن است که میگویند کسانی که آگاه به علم ادبیات عرب هستند از مقولهء وجاهت کلامی آن را اعجاز میدانند در حالی که نه مفاهیم خارق العاده ای در نص آمده ونه اوزان ثقیل،البته ممکن است برای شبه جزیره ای که در کل آن کشور فقط 17 نفر خواندن بلد بودند خارق العاده باشد اما کلام قشنگ با اعجازی که فرد مدعی آن اعجاز،ولایت عامه بر جان و مال و ناموس مردم داشته باشد و قوانین او را قوانین خدا بدانیم(بقول آن مدعیان نفی قرآن)قابل انطباق نیست.و مفهوم آنهم که اصلا اعجاز بنظر نمیرسد مثلا این چه اعجازیه که میفرماید:اگر از نا فرمانی همسرت ترسیدی آنهارا پند دهید و از رختخوابشان دوری کنید و کتکشان بزنید !!!خب این چه اعجز موضوعیه که هیچ بنی بشری مثل این قرآن نمیتواند بیاورد؟؟؟؟ 6:مغالطات تحدی که میفرماید اگر جن و انس جمع شوند نمیتوانند مثل قرآن بیاورند.خوب ما این حقیقت را از کجا ثابت کنیم که جن و انس نمیتوانند؟مگر ما چند تا جن نویسنده سراغ داریم که ببینیم کتابخانه های آنها کجا است و ببینیم که آنها در باب قرآن میتوانند چنین کلامی بیاورند یا خیر؟یک داستان از فتیله پیچ شدن خودم برای شما نقل میکنم.یک روز یکی از این آقایان با بنده وارد بحث شد و گفت:جناب استاد شما معتقدید که قرآن معجزه است؟گفتم بله.گفت وجه اعجازی آن تعبدی است یا تعقلی؟عرض کردم:چون وجه تحدی آن ابدی است پس هم تعبدی باید باشد و هم تعقلی.گفت خوب در بحث آزاد هستیم دیگر گفتم بله.گفت بنده به وجه تعبدی ایمان ندارم ممکنه وجه تعقلی آن را بفرمایید که مثلا الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون چه فرقی با شعر الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها دارد؟گفتم اصلا قابل قیاس نیست!!تو کلام خدا را با این مزخرفات مقایسه میکنی؟؟؟وای برتو؟الهی گور به گور شی و...!گفت جناب استاد فرمودید بحث آزاده بنده اگریقین داشتم به این کتب آسمانی که مثل حضرتعالی مومن بودم!بنده در چاه گمراهی و درکاتم شما بنده را هدایت کنید.!فرق این آیه با این شعر چیه؟وجهی که هرکسی نگاه کند بگوید این معجزه از آسمان برزمین افتاده و تعلق به بشر ندارد!!!بنده که متاسفانه یا خوشبختانه مقلوب شده بودم گفتم:دوست من ،من هیچ استدلالی ندارم.واقعا بنده نه تنها خودم،بلکه هیچیک از بزرگان را ندیدم که بتوانند وجهی اینگونه ای را جواب دهند.هنوز هم که هنوزه بعد از گذشت سالها بنده جواب چنین سوال ساده ای را نمیتوانم بدهم و هیچ لفظ خارق العاده ای که بعنوان حربه ای علیه کفار بشود از آن استفاده کرد پیدا ننمودم!حتی به بزرگان (غیر از حضرت استاد) مراجعه نمودم آنها هم جوابهای صد من یک غاز دادند که بللله:در زمان قدیم عربها فکرمیکردند که معجزه است و اگر میتوانستند مثل آن میآوردند.و چون نیاوردند معلومه قرآن معجزه است!!!!این جوابهای مسخره برای من که مسلمانم کافی نیست چه برسه به این که برای یک فرد خارج از دین حکم اعجاز داشته باشد.7:ایراد دیگری که به قرآن میگیرند وجه خلاف واقع آن است که البته با تفسیر قابل اصلاح خواهد بود مثلا میگویند:خداوند آسمانها و زمین را در 6 روز خلق نمود.(که روز ،قبل از خلق آسمان اصلا معنا نمیدهد)بعد بر عرش قرار گرفت.... یا ... وکان عرشه علی الاماء یعنی تخت خدا برروی آب بود و با مطالعهء علوم آن عصر در مییابیم که این قوانین متعلق به نجوم بطلمیوسی بوده که آسمانها را 7 عدد میدانستند که بصورت هفت طبقه روی هم سوار شده و زمین را بر گاو و گاو را بر ماهی و ماهی در آب در حال حرکت.و یا آیاتی مثل :وخدا زمین را بسط داد که مشهور بود خدا زمین را روی آب پهن نموده.یا کوهها را میخهای زمین قرار دادیم(والجبال اوتادا) چون میخ از خارج شیء بر آن وارد میشود منظور این است که خداوند میخهارا در زمین فرو برد که در نهج و ... میبینیم که اینگونه تفسیر شده که برای اینکه زمین ثابت شود و این خلاف واقع است و ...(البته اگرتفسیر نکنیم) 8: ایرادی که میگیرند این است که اگر بنا باشد همه چیز تفسیر داشته باشد چرا خدا از روز اول تفسیر این آیات را نفرستاد(چون از ظاهر که هیچی نمیشه فهمید و ظاهر قرآن اصلا بدرد کسی نمیخورد که مثلا ما 7 تا آسمان روی هم طبقه طبقه ساختیم و ...)لا اقل بهتر بود که خداوند مقوله ای را بصورت وحی بیاورد که موافق علم و ظاهر باشد نه این که ظاهر آن دروغ بنظر بیاید.در جواب دوستان به او گفتند:حکمت نزول اینرا خدا میداند که دوست داشته اینگونه وحی کند به تو چه؟ایشان گفت:ببخشید من اصلا معتقد به وحی بودن قرآن نیستم!شما از قران شاهد میآوری ؟؟من میگویم این قرآن بنا بر این دلایلی که میگویم اصلا وحی نیست و تخیلات و وهمهای حضرت علیه السلام است.علتش هم اینهمه غلط و اشکالات علمی و ... است که درقرآن آمده!رمین 7 طبقه ای و آسمان 7 طبقه ای و زمین پهن شده و عرش خدا که روی آبه و ....!آنوقت شما میگویی چون از خدا است تو نباید دخالت کنی؟ وانگهی 9:معجزه ای که هیچ دلیل عقلانی بر حدوث و اعجازش نداشته باشی و حتی نباید بپرسی:آقایی که میگویی کسی مثل این نمیتواند بیاورد،بفرمایید ببینم فرق این با شعر حافظ چیه و خودت نمیفهمی و نمیتوانی جواب بدهی،معلومه اصلا معجزه نیست و اثبات میشود که این قرآن وحی نیست و به تبع آن تمام خصلتهای ائمه و اولیاء الهی علیهم السلام و.... فقهای بزرگوار زیر سوال میرود و با این تفاسیر هیچ کس تصرف بر جان و مال و ناموس مردم را در این دنیا ندارد چه پیامبر باشد چه امام (علیهما السلام) چه فقیه و مجتهد. و باید شایسته سالاری باشد نه دین سالاری. دوستان اینها سخنان منتقدین بود.بنده دربسیاری از استدلالات آنها ماندم و جوابی ندارم.اگر جوابی به ذهنتان میرسد که اعجاز قرآن را برای یک فرد خارج از دین یا اصلا برای یک محقق مسلمان اثبات کنید بفرمایید.بعدا به بحث آقای سروش و ... میرسیم این بحث ادامه دارد....
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.