۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

بحث آزاد 12...قصه شفا گرفتن....

رب اخرق حجاب الغفله من ابصارنا و رب حسبی من کل مربی
با سلام خدمت تمام عزیزان محترم.این بحث بحث آزاده پس عملا ‏فقط مشترکات ما آنچه هست که در توحید اثبات شده یعنی یقین به ‏اینکه خداوند هیچ شباهتی با هیچ موجود اعم از ملک و معصومین ‏علیهم السلام و هیچ سنخیتی با ابعاد ندارد که:ولم یکن له کفوا ‏احد.میخواهیم داستان قرآن را از دید فردی خارج از دین ببینیم با ‏رعایت انصاف.پس صرف داشتن توحید با دید فردی خارج از دین ‏آنرا بررسی میکنیم که ببینیم اگر ما منسلخ از دین آباء و اجداد ‏خود،بیطرفانه به قرآن نگاه کنیم وجه وحی دارد یا خیر و سخنان ‏آقای سروش را به خواستهء دوست عزیزم بررسی میکنیم اما در ‏بحث آزاد شما باید خالی الذهن باشید و باز تکرار میکنم از هرآنچه ‏قبلا ذهنتان را پر نموده اید خالی کنید ومثل الانسان بما هو انسان و ‏بر پایهء استدلالات یقینی قضاوت کنید.این تنها راه ورود به بحث ‏آزاد است.تعصبات را دور بیندازید و با استحکام و قاطعیت،هرچه ‏که دلیل محکمی برای آن ندارید را باز گو کنید بلکه با ایجاد ‏شک،بتوانید دنبال حل مشکلات خود بگردید و دروغهارا از واقعیت ‏ممیز کنید.(پس اگر کلامی خلاف دین شنیدید زود حکم تکفیر صادر ‏نکنید.شرط بحث آزاد آشنا بودن با روش بحث و مشترکات و انسانیته ‏نه تکفیر و وحشی گری و خرافات) آنچه در باب اعجاز آمده این ‏است که:اعجاز مقوله ای است خارق العاده که هیچ بشری نمیتواند ‏مشابه آنرا بیاورد(هیچ بشری مگر او هم دارای اعجاز باشد)اصلا ‏خصلت اعجاز برای این بود که نا باوران با مشاهدهء آن به نبوت ‏فرد ایمان بیاورند و اصلا معجزه فقط برای همین نازل میشد.طبق ‏اسناد ظاهرا معجزه حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله وسلم ‏،قرآن بوده فقط یک سلسله ا رقام عجیب و غریبی در بعضی از کتب ‏بدون ذکرسند یا موضوعات اعجاز ها ذکر شده که نهایتا به عدد ‏‏4444 معجزه رسیده که قبلا عرض کردم ظاهر قرآن و احادیث ‏نشان میدهد تماما دروغه.جز قرآن(البته بر اساس قرآن).کرامات ‏منسوب به ائمه علیهم السلام هم غالبا دروغ و محل اشکال سندی و ‏تاریخی است(غالبا یعنی بنده حتی یک نمونه درست ندیدم اما چون ‏محتمل است از نظر سندی چیزی یافت شود این لفظ را بکار بردم ‏‏.پس تا آن زمان به ظاهر حکم میکنیم.) اما مقولاتی مثل شفاهایی که ‏از مشاهد مشرفه ایجاد میشود باید عرض کنم که اولا در زمان ‏خودشان نه تنها سندی دال بر شفا دهندگی ائمه علیهم السلام ندیدیم(به ‏حدی که در بیماریهای خود هم بجای تعویذات و ادعیه،به پزشک ‏مراجعه میفرمودند و حتی حضرت امیر علیه السلام،برادر نابینا و ‏مستحق خود را (منظور از مستحق مستحق ظاهری است نه ‏تشخیصی استحقاقات تفسیر دار)که کودکان صغیر داشت شفا ‏ندادند.اماپس از شهادت فوج شفا یافتگان از درو دیوار بالا ‏میرود(دقت کنید بنده عرض نمیکنم شفا دادن وجود ندارد عرض ‏میکنم اگر هم وجود داشته باشد اعجاز و کرامت نیست) هر چند که ‏بنده با تحقیقاتی که در آستان قدس داشتم بسیاری از شفا یافتگان کمی ‏بعد از شفا فوت نمودند نمونهء آن خواهر دوستم جناب عباس ن که ‏اکنون در شهسوار استاد دانشگاه هستند و خیل عظیمی دیگر اما ‏جالب اینه که غالب شفا یافتگان بیماریهای سایکوتیک داشتند یا ‏بیماریهایی که روحیه در آنها حرف اول را میزند مثل سرطانهای ‏سمپل و ابتدایی و بسیاری از مریضهایی که حکم مرگ آنها توسط ‏دکترها امضاء شده،بیمارانی بودند که دو چار نظریه پردازی غلط ‏پزشکان بودند.من نمیفهمم اگر که این شفاها واقعیه و معجزه ‏است،مگر نه اینکه معجزه خوارق عادت است و نیاز به اسباب و ‏علل ندارد؟پس چطوره که یکی از این شفایافتگان،مقطوع الیدی ‏نبوده که از حضرات علیهم السلام دست بگیرد؟بدون چشمی نبوده ‏که چشم بگیرد؟بریده پایی نبوده که پا بگیرد؟تمام این شفا ها مال ‏بیماریهای مزمن سرطانی آنهم در قالب بیماریهای غددی و ‏سرطانهای سطحی است؟؟؟چرا یک نفر قطع نخایی مطلق نخاعش ‏وصل نشده؟چرا آن جانباز شیمیایی که همه خواب شفای او را نزد ‏حضرت دیدند،رفت زیارت و بعدش شهید شد؟ که در صدا و سیما ‏هم نشان دادند؟ حال میگوییم لو فرض که چنین شفاهایی صورت ‏گرفته باشد.معجزه طی تعریف عملی است مختص معصوم علیه ‏السلام در حالی که اینگونه شفاهای حقه بازی در تمام کشور های ‏دنیا مثل زیبیل ریخته به حدی که در فیلیپین با دست خال جراحی ‏میکنند(بدون ادوات جراحی)و بیمار ها شفا میگیرند.در هر دینی از ‏این شفا ها بوفور یافت میشود حتی از مجسمه مریم مقدس از درخت ‏روستای جامخانه از چون علم از گهوارهء علی اصغر و... و... !پس ‏آقایان محترم که متعصبید با این استدلالات اگر هم این حرکات از ‏ائمه علیهم السلام و مشاهد مشرفه صادر شده باشد ،چنین ادعاهایی ‏در تمام جهان یافت میشود.جناب رضا صفا در ماهواره هزار تا ‏هزار تا از این شفاهای قلابی میدهد.بن هین هم همینطور علی اکبری ‏هم همینطور .جالب اینه تمام این شفا ها مربوط به سرطان و راه ‏نرفتن فلجهای سایکوتیک و ... است.در هیچیک از این شفاها عمل ‏خوارق عادت مثل خلق ید یا پا برای فرد مقطوع یا اتصال نخاع ‏برای فرد قطع نخائی ایجاد نشده.وچون این شفا ها مشابه ‏دارد،معلومه که اصلا از ناحیهء امام علیه السلام نیست.چون معجزه ‏که مشابه ندارد.اگر هم از ناحیهء حضرات علیهم السلام باشد باز هم ‏چیز بدیع و مهمی نیست!دنیا پره از این قصه های راست و ‏دروغ.(اگر نظر غیر از این دارید فقط با استدلال، محکم نه اینکه با ‏الفاظی مثل "بنظر من"خیال من وهم من و... صحبت کنید.)درضمن ‏این حرکات و سکنات دلیل حقانیت نمیشود چند روز قبل در شهادت ‏امام رضا علیه السلام سخنرانی جناب فاطمی نیارا گوش میدادم. ‏ایشان میفرمود که اگر اسلام نبود ما هیچی نداشتیم.بزرگان ما تمام ‏متخلق به آداب اسلام بودند.تمام دانشمندان ما.اعم از ابوریحان ‏بیرونی – ابن سینا – رازی –حتی حافظ و بزرگان دیگر و پیشرفت ‏علوم خود را مرهون اسلام هستیم.چندی قبل تصادفا جناب تنها از ‏مطالب ایشان نوشته بودند که پاسخی حضورشان عرض شد.اما ‏داشتم فکر میکردم واقعا از دید یک فرد خارجی این بیانات چقدر ‏زشت بنظر میرسد!!! متاسفانه بزرگان ما با افکار و افعال مضحک ‏خود باعث خجالت هستند.ایشان اگر کمی فکر میکردند متوجه ‏میشدند که قبل از حلول اسلام عزیز ،ایران ابر قدرت جهان بود و به ‏کشور روم پهلو میزد.مهد علم و صنعت و دانش بود و تمام اینها را ‏مرهون مردمان و دانشش بود تازه دین آن دوران زرتشتیت بود و ‏مردم آتش پرست و نجس و...ای که امروزه به انها نسبت میدهند ‏و...اما همین مردم نجس و... ایران را به چنین جایی رسانده بودند!و ‏امروزه ما در رتبهء 150 اقتصاد جهان هستیم در حالی که قبل از ‏ایجاد حکومت اسلامی چنین جایگاه رفیعی نداشتیم.من نمیگویم ‏حکومت بده و ... . اصلا بحث بنده حکومت نیست.بحث بنده اینه که ‏اگر تعالیم اسلام باعث تعالی علم و دانش و اقتصاد باید بشود پس ‏ایران با نهادینه شدن این تعالیم باید در رتبهء اول جهان باشد نه ‏یکصدو پنجاهم و در کنار کشور هایی که نه یک قطره نفت دارند نه ‏معادن و نه ابنیه تورسیتی و تاریخی.از نظر علمی هم در رتبهء ‏شصت و چندم جهان هستیم (اگر اشتباه نکنم) درضمن اگر موفقیت ‏علمی مرهون اسلام است پس شوروی کمونیست و آمریکای جهان ‏خوار باید در قعر مهجوریت علمی باشند!ایکاش سخنرانان تلویزیون ‏را از افرادی انتخاب میکردند که بجز قرآن و حدیث،کمی هم با ‏اخبار روزانه دنیا آشنا بودند.نه اینکه فقط ادبیات عرب بلد باشند و ‏در هر امر غیر تخصصی دخالت کنند. و ایشان گویا خبر ندارند که ‏جناب ابن سینا از طرف همین آقایان مراجع مهدور الدم اعلام شد و ‏علمای اعلام اسلام مثل جناب غزالی با بیت و چند دلیل در تهافه ‏الفلاسفه حکم ارتداد ایشان را صادر نمودند.جناب بیرونی محکوم به ‏سحر شده بودند چون نجوم میدانستند .جناب راضی بعلت تحقیق در ‏شیمی و کیمیا محکوم به جادوگری شده بودند .حتی جناب سروش در ‏این اواخر که مدرسه ای را دائر نموده بودند(که فیلم آن تحت عنوان ‏روزگار قریب فکر کنم پخش شد)، و جغرافی و ... درس میدادند(تا ‏آن زمان مدرسه نبود)محکوم به اشاعه فساد و فحشا شده بودند.چون ‏جغرافی درس میدادند یا حتی زبان بی ناموسی فرانسه درس ‏میدادند.در پیشرفتهای ورزشی یا ... هم که بهتر است صحبت نکنیم ‏‏.واگر ایران عزیز پیشرفتی داشته از خود مردم بوده و ایران وامدار ‏حقیقتی خارج از خود نیست.شهداد روحانی اگر رهبر ارکستر یانی ‏شد در حالی به این درجه رسید که در ایران عزیز نوار موسیقی را ‏مصداق لهو و لعب میدانستند و نوارهای جوانها را در کوه دربند ‏زیر پوتینهای سنگین خود خرد میکردند و بنده با چشم خود شاهد ‏بودم.یا خرید و فروش آلات موسیقی طبق کلام جناب دستغیب کبیرهء ‏هلاک کننده بود.آیا موفقیت ایشان هم مرهون افراد بزرگواری مثل ‏جناب فاطمی نیا است؟؟؟؟ و سوال دیگر اینکه اگر کمکهای فکری و ‏‏...ی عرفای بزرگوار جهت اعتلای ایران عزیز نبود الان مثلا ایران ‏میشد کشور 200 ام جهان؟اصلا جهان اینقدر کشور دارد؟ در هر ‏حال.... من حضور شما عزیزان نوید بدهم که بدبختی من و شما ‏هرگز تمام نمیشود.بدبختی من و شما و این کشور بیچاره و مردم ‏بیچاره ترش بعلت حکومت حاکم نیست! بنده باروحانیون مشکلی ‏ندرام.بدبختی ما از خرافات و ابلهی و خوش باوری و بت تراشی ‏خودمان است و تا این اعتقادات و توهمات فاسد را ریشه کن نکنیم ‏،تا زمانی که حافظ و مولوی و اسلاف قبل را خدا بدانیم یک مشت ‏جادو گر را نماد عرفان بدانیم و روشهای جامعه شناسی و اقتصاد و ‏اعتقادی خود را از بین استخوانهای اسلاف گمراه تر از خودمان ‏جستجو کنیم،روز بروز مهجورتر و عقب افتاده تر میشویم.در هر ‏حال از بحث دور نیفتیم...با شرح بسیطی که در باب معجزه دادیم ‏میرسیم بر سر جنس معجزه و سنخیت معجزه.معجزات به معنای ‏روش بهتر از روشهای دیگر نبوده.بلکه معجزه سنخیت با امور ‏دیگر اصلا نداشته.مثلا اگر جادوگران با جادو اژدهاهای تخیلی ‏برای موسی علیه السلام می ساختند،ایشان جادوگری بالاتری ‏نمینمود بلکه عمل ایشان اصلا جادو نبود!خلق موجودی مادی بود که ‏تا آن زمان خلق نشده بود.اگر عیسی علیه السلام فردی که دوچار ‏دفرمه شدن استخوانهای ستون فقرات بود شفا میداد،کار پزشکی ‏نمیکرد !بلکه جنس خلقت او را بدون اسباب و وسایل تغییر ‏میداد.اگر عیسی علیه السلام نا بینا را شفا میداد این نبود که قطرهء ‏جنتا مایسین در چشمش بچکاند!بلکه طبق روایات گلوله ای گل در ‏چشم فرد مینهاد و آن چشم واقعی میشد.یا در مورد مجسمهء گلیی که ‏میساخت،آن مجسمه با باطری حرکت نمیکرد بلکه پرنده واقعی میشد ‏و خلقتش از گل به پرنده تغییر میکرد.بحث دیگر دلیل حدوث چنین ‏داستانهایی است.اگر قرآن نیامده بود من به تمام اینها شک میکردم ‏‏.چون مطمئنا اسناد تاریخی آندوران قابل تایید نیست .اما ما بعنوان ‏مسلمان به قرآن معتقدیم و داریم برروی صحت آن کار میکنیم.اگر ‏قرآن درست باشد حتما خبر های اسلاف را درست گزارش نموده ‏‏.پس برای نقد خودش از خودش استفاده میکنیم.بنده بحثهای متعددی ‏با آقایان منکر این واقعیت داشتم که عرض میکنم.اظهارات آنهارا ‏خود قضاوت کنید.آنها در عدم اعجاز قرآن چندین دلیل دارند.اولا که ‏میگویند:سنخیت قرآن سنخیت کلامی است در حالی که سنخیت ‏معجزات سایر انبیاء علیهم السلام با افعال جادوگران و پزشکان و ... ‏تباین دارد.واین محل اشکال است.مساله دوم معجزات انبایء سلف ‏علیهم السلام برای همه افراد اعجاب آوربوده اما معجزهء حضرت ‏فقط برای عربها آنهم گروه کمی از عربها قابل درک بود(به همین ‏علته که سعی نمودند علیه آن تلاش کنند) ایراد سومی که به قرآن ‏میگیرند این است که در قرآن اشکالات زیادی به چشم میخورد(اگر ‏تفسیر را کنار بگذاریم)مثل برده داری که در جای جای قرآن تایید ‏شده.مثل قانون کتک زدن زنان که در قرآن به عینه آمده و .... ‏‏.4:منطبق بودن قرآن بر زندگی حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله ‏و سلم که از چگونگی ورود به خانهء حضرت آیه آمده تا چگونگی ‏صحبت کردن با ایشان و داستان همسر گزینیهای حضرت و ... پس ‏این مقولات اگر مختص حضرت است چرا تا قیام قیامت باید آنرا ‏بخوانیم؟!!اگربرای همگان است که چرا مختص حضرت نازل شده ‏مثل روش وارد شدن به خانه ایشان و صحبت با حضرت و همسر ‏گزینی حضرت و ...؟5:عدم تفهیم وجه اعجاز قرآن است که میگویند ‏کسانی که آگاه به علم ادبیات عرب هستند از مقولهء وجاهت کلامی ‏آن را اعجاز میدانند در حالی که نه مفاهیم خارق العاده ای در نص ‏آمده ونه اوزان ثقیل،البته ممکن است برای شبه جزیره ای که در کل ‏آن کشور فقط 17 نفر خواندن بلد بودند خارق العاده باشد اما کلام ‏قشنگ با اعجازی که فرد مدعی آن اعجاز،ولایت عامه بر جان و ‏مال و ناموس مردم داشته باشد و قوانین او را قوانین خدا بدانیم(بقول ‏آن مدعیان نفی قرآن)قابل انطباق نیست.و مفهوم آنهم که اصلا اعجاز ‏بنظر نمیرسد مثلا این چه اعجازیه که میفرماید:اگر از نا فرمانی ‏همسرت ترسیدی آنهارا پند دهید و از رختخوابشان دوری کنید و ‏کتکشان بزنید !!!خب این چه اعجز موضوعیه که هیچ بنی بشری ‏مثل این قرآن نمیتواند بیاورد؟؟؟؟ 6:مغالطات تحدی که میفرماید اگر ‏جن و انس جمع شوند نمیتوانند مثل قرآن بیاورند.خوب ما این حقیقت ‏را از کجا ثابت کنیم که جن و انس نمیتوانند؟مگر ما چند تا جن ‏نویسنده سراغ داریم که ببینیم کتابخانه های آنها کجا است و ببینیم که ‏آنها در باب قرآن میتوانند چنین کلامی بیاورند یا خیر؟یک داستان از ‏فتیله پیچ شدن خودم برای شما نقل میکنم.یک روز یکی از این آقایان ‏با بنده وارد بحث شد و گفت:جناب استاد شما معتقدید که قرآن معجزه ‏است؟گفتم بله.گفت وجه اعجازی آن تعبدی است یا تعقلی؟عرض ‏کردم:چون وجه تحدی آن ابدی است پس هم تعبدی باید باشد و هم ‏تعقلی.گفت خوب در بحث آزاد هستیم دیگر گفتم بله.گفت بنده به وجه ‏تعبدی ایمان ندارم ممکنه وجه تعقلی آن را بفرمایید که مثلا الذین ‏یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون چه فرقی با ‏شعر الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها دارد؟گفتم اصلا قابل قیاس ‏نیست!!تو کلام خدا را با این مزخرفات مقایسه میکنی؟؟؟وای ‏برتو؟الهی گور به گور شی و...!گفت جناب استاد فرمودید بحث ‏آزاده بنده اگریقین داشتم به این کتب آسمانی که مثل حضرتعالی ‏مومن بودم!بنده در چاه گمراهی و درکاتم شما بنده را هدایت ‏کنید.!فرق این آیه با این شعر چیه؟وجهی که هرکسی نگاه کند بگوید ‏این معجزه از آسمان برزمین افتاده و تعلق به بشر ندارد!!!بنده که ‏متاسفانه یا خوشبختانه مقلوب شده بودم گفتم:دوست من ،من هیچ ‏استدلالی ندارم.واقعا بنده نه تنها خودم،بلکه هیچیک از بزرگان را ‏ندیدم که بتوانند وجهی اینگونه ای را جواب دهند.هنوز هم که هنوزه ‏بعد از گذشت سالها بنده جواب چنین سوال ساده ای را نمیتوانم بدهم ‏و هیچ لفظ خارق العاده ای که بعنوان حربه ای علیه کفار بشود از آن ‏استفاده کرد پیدا ننمودم!حتی به بزرگان (غیر از حضرت استاد) ‏مراجعه نمودم آنها هم جوابهای صد من یک غاز دادند که بللله:در ‏زمان قدیم عربها فکرمیکردند که معجزه است و اگر میتوانستند مثل ‏آن میآوردند.و چون نیاوردند معلومه قرآن معجزه است!!!!این ‏جوابهای مسخره برای من که مسلمانم کافی نیست چه برسه به این ‏که برای یک فرد خارج از دین حکم اعجاز داشته باشد.7:ایراد ‏دیگری که به قرآن میگیرند وجه خلاف واقع آن است که البته با ‏تفسیر قابل اصلاح خواهد بود مثلا میگویند:خداوند آسمانها و زمین ‏را در 6 روز خلق نمود.(که روز ،قبل از خلق آسمان اصلا معنا ‏نمیدهد)بعد بر عرش قرار گرفت.... یا ... وکان عرشه علی الاماء ‏یعنی تخت خدا برروی آب بود و با مطالعهء علوم آن عصر در ‏مییابیم که این قوانین متعلق به نجوم بطلمیوسی بوده که آسمانها را 7 ‏عدد میدانستند که بصورت هفت طبقه روی هم سوار شده و زمین را ‏بر گاو و گاو را بر ماهی و ماهی در آب در حال حرکت.و یا آیاتی ‏مثل :وخدا زمین را بسط داد که مشهور بود خدا زمین را روی آب ‏پهن نموده.یا کوهها را میخهای زمین قرار دادیم(والجبال اوتادا) ‏چون میخ از خارج شیء بر آن وارد میشود منظور این است که ‏خداوند میخهارا در زمین فرو برد که در نهج و ... میبینیم که اینگونه ‏تفسیر شده که برای اینکه زمین ثابت شود و این خلاف واقع است و ‏‏...(البته اگرتفسیر نکنیم) 8: ایرادی که میگیرند این است که اگر بنا ‏باشد همه چیز تفسیر داشته باشد چرا خدا از روز اول تفسیر این آیات ‏را نفرستاد(چون از ظاهر که هیچی نمیشه فهمید و ظاهر قرآن اصلا ‏بدرد کسی نمیخورد که مثلا ما 7 تا آسمان روی هم طبقه طبقه ‏ساختیم و ...)لا اقل بهتر بود که خداوند مقوله ای را بصورت وحی ‏بیاورد که موافق علم و ظاهر باشد نه این که ظاهر آن دروغ بنظر ‏بیاید.در جواب دوستان به او گفتند:حکمت نزول اینرا خدا میداند که ‏دوست داشته اینگونه وحی کند به تو چه؟ایشان گفت:ببخشید من ‏اصلا معتقد به وحی بودن قرآن نیستم!شما از قران شاهد میآوری ‏؟؟من میگویم این قرآن بنا بر این دلایلی که میگویم اصلا وحی نیست ‏و تخیلات و وهمهای حضرت علیه السلام است.علتش هم اینهمه غلط ‏و اشکالات علمی و ... است که درقرآن آمده!رمین 7 طبقه ای و ‏آسمان 7 طبقه ای و زمین پهن شده و عرش خدا که روی آبه و ‏‏....!آنوقت شما میگویی چون از خدا است تو نباید دخالت کنی؟ ‏وانگهی 9:معجزه ای که هیچ دلیل عقلانی بر حدوث و اعجازش ‏نداشته باشی و حتی نباید بپرسی:آقایی که میگویی کسی مثل این ‏نمیتواند بیاورد،بفرمایید ببینم فرق این با شعر حافظ چیه و خودت ‏نمیفهمی و نمیتوانی جواب بدهی،معلومه اصلا معجزه نیست و اثبات ‏میشود که این قرآن وحی نیست و به تبع آن تمام خصلتهای ائمه و ‏اولیاء الهی علیهم السلام و.... فقهای بزرگوار زیر سوال میرود و با ‏این تفاسیر هیچ کس تصرف بر جان و مال و ناموس مردم را در این ‏دنیا ندارد چه پیامبر باشد چه امام (علیهما السلام) چه فقیه و مجتهد. ‏و باید شایسته سالاری باشد نه دین سالاری. دوستان اینها سخنان ‏منتقدین بود.بنده دربسیاری از استدلالات آنها ماندم و جوابی ‏ندارم.اگر جوابی به ذهنتان میرسد که اعجاز قرآن را برای یک فرد ‏خارج از دین یا اصلا برای یک محقق مسلمان اثبات کنید ‏بفرمایید.بعدا به بحث آقای سروش و ... میرسیم این بحث ادامه ‏دارد....‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.