۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

بحث آزاد 13 موافقین و مخالفین اعجاز

با سلام به همه دوستان در سری قبل اظهارات مخالفین با معجزه ‏بودن قرآن را عرض کردم و امروز اظهارات موافقین و جوابهای ‏آنها و در اصل جوابهای هردو گروه را عرض میکنم.موافقین اعجاز ‏قرآن میگویند:خداوند چون حکیم است،کار لغو وبیهوده انجام نمیدهد ‏پس برای اینکه بشر را به سر منزل هدایت رهبری کند باید ابزاری ‏برای محک زدن حقایق به او بدهد به اعتبار دیگر چون این جهان ‏پاسخگوی سعهء اعمال ما نیست(مثلا اگر کسی 1000 نفررا بکشد ‏بیش از یکبار کشته نمیتواند بشود پس تقاص خونهای دیگر را کجا ‏باید بدهد؟)پس چون عدل عین ذات خداوند است پس محققا باید جایی ‏برای رسیدگی به این اعمال و افعال باشد که جهان آخرت مینامند ‏حالا ما از کجا باید بدانیم که در آنجهان چه بر سر ماخواهد آمد؟اینجا ‏چه کنیم که آنجا چه شویم؟پس چون عقل تنها پاسخگوی حکمت ‏اخروی غیر قابل لمس،نیست پس لاجرم باید خداوندبه نوعی ما را از ‏نتیجهء افعال ما که باعث سعادت یا شقاوت اخروی میشود آگاه کند و ‏آن تنها بوسیلهء همین پیامبران خواهد بود که دین آنان جهانی شده و ‏چون دین آنها تحریف شده ،(که قبلا عرض کردم)پس بهترین دین ‏اسلام خواهد بود که نتیجهء درک آن،معیاری برای خوبی و بدی ‏است.اگر خوبی و بدی دارای معیار الهی نباشد و هرکس با تخیل ‏خود نیک و بد را معنا کند ،در تعارضات باید چه کرد؟اما پاسخ ‏معاندان.آنها این سوال را با سوال دیگر جواب میدهند.و آن این است ‏که آیا عمل به فطریات نیازمند وحی است؟ج:خیر فطریات را در هر ‏دینی که باشی میتوانی ادراک کنی .س:اگر تمام بشر نیاز مند پیامبر ‏باشد چطور است که خداوند از کل جهان خاورمیانه را آماج نزول ‏تمام پیغمبران قرار داده؟و در امم دیگر یا اصلا پیغمبری نبوده یا ‏اینکه اگر بوده اثری از اشاعهء توحید و .... و کتب آسمانی در آن ‏نمیبینیم؟مثلا آیا خداوند در روز قیامت میآید و به آن آفریقاییهای ‏برهنه که در دسته های 100 نفری با نیزه دنبال کرگدن میکنند ‏میگوید:ای ملعونها چرا غسل ترتیبی انجام ندادید؟آنها میگویند آقا ‏اصلا در مورد چی داری حرف میزنی؟ما اصلا در جامعهء خود ‏دین نداشتیم!خدا میگوید به من ربطی نداره میخواستید از آسمان ‏بفهمید برید جهنم؟؟!!!!مسلما خیر!مسلمانان آمده اند و تمام ادیان را ‏زیر سوال برده اند و فقط خود را محق میدانند.از این گروه هم فقط ‏شیعه ها به بهشت میروند.از گروه شیعه هم فقط شیعیان اثنی عشری ‏که درویش و ... نیستند و از این گروه فقط کسانی که اعمال خیر ‏انجام میدهند و .... ج:خب بله معلومه به همین خاطره که در قرآن ‏داریم خدا جهنم را از کفار پر میکند س:اولا قرآن هنوز ثابت نشده ‏که از قرآن بتوانیم آیه بیاوریم اما خدشه بر استدلال شما این ‏است.شما میگویید خدا برای هدایت بشریت و اتمام حجت قرآن را ‏آورد که فرقان باشد یعنی فرق بین نیک و بد را ممیز کند.چرا؟چون ‏بشر نیاز به هدایت دارد درسته؟آیا منظور شما از بشریت همین چند ‏نفری هستید که دور هم در خاور میانه جمع شدید؟بقیه مردم باید چه ‏کنند؟ ج:آنها بر اساس فطریات بدیهی که باور دارند محاسبهء اعمال ‏میشوند. س:خب اگر امکان این باشد که خداونددر نوع امتحان ‏استطاعت و وسع فرد را در نظر بگیرد،و الزام پیامبری برای ‏گروهی متصور نباشد ،پس چه استدلالی برای وجوب حضور پیغمبر ‏وجود دارد؟با این حساب دلیل حدوث شیء حدوث آن است. و چون ‏اکثریت مردم جهان بدون پیغمبر ما ممکن است بهشتی شوند و محک ‏فطریات باشد،با چه استدلالی الزام حدوث پیامبربرای بشر را ثابت ‏میکنید؟؟؟؟(دوستان میتوانند جوابها را برای بنده بفرستند تا بحث ‏موثر تر شود مخالفین و موافقین) اما جوابهای موافقان در اشکالات ‏‏1:در مورد اینکه معجزه حتما باید سنخیت با افعال بشری نداشته ‏باشد قرآن هم از نظر عوام الناس چنین حالتی دارد یعنی سنخیت ‏بشری دارد اما در حقیقت کسب علوم بشر از طریق کلاس و ... ‏است اما علم حضرت از طرق بشری کسب نشده بود ج:اولا که ‏هنوز معلوم نیست علم حضرت از طرق بشری کسب نشد ه باشد ‏چون ایشان بازرگان بودند ونظیه ای میگوید که از تلفیق ادیان ‏مختلف مثل زرتشتیت و مسیحیت و یهودیت چنین دینی ایجاد شده.در ‏ثانی مفاهیم قرآنی مفاهیم علمی و معجزه ای نیست!مفاهیم عادی در ‏مورد روش زن داری و ارث و قصه و ... است و به نوعی نیست که ‏اگر عبارت قرآن را یکی بخواند فکر کند که مثلا عصا اژدها شده ‏بکه نهایتا حروفی موزون میبیند در ثالث عربها یی بودند که بیسواد ‏بودند اما شعر هم میساختند.در رابع در داستان قلم و دوات که بین ‏شیعه و سنی واقع شده حضرت قلم و دوات طلبید که چیزی بنویسد و ‏این نشاندهندهء این است که ایشان نوشتن بلد بودند. ج:نظریه را که ‏نمیشود بعنوان استدلال در بحث بکار برد فقط باید از محکمات ‏استدلال نمود. در ثانی»قرار نیست خداوند از شاتل فضایی و ... ‏صحبت کند چون موضوع قرآن بشر است نه کتاب دانستنیها و چون ‏مخاطب بشر است باید روشهایی برای زندگی بهتر بشر موجود باشد ‏در ثالث:اگر عربها ی شاعر میتوانستند استدلال کنند و حضرت را ‏محکوم کنند این کار را میکردند واین خود معنای اعجاز میدهد. ‏دررابع:طلبیدن قلم و دوات را باید به سند مراجعه کرد که صحیحه ‏اما ممکن بود منظور حضرت این بود که من بگویم و فرد دیگری ‏بنویسد یا ممکن است بعد ها نوشتن یاد گرفته باشند و این استدلال ‏ضعیفه ج:با تمام این استدلالات که صحیح بودند باید عرض کنم که ‏اعجاز قرآن به هیچ وجه با این سخنان اثبات نمیشود.چون وجه ‏اعجازی یا معانی خارق العاده است که در قرآن چنین چیزی نیست ‏یا اعجاز لفظی قرآن است که با اینکه بعضی قسمتهایش موزون ‏است،بسیاری از الفاظش نا مرتب و ناموزن است و اصلا موزون ‏بودن و استفاده از استعارات و ... دلیل اعجاز نمیشود چون بشر ‏میتواند چنین کند.انتخاب لغت در کلام که اعجاز نمیشود و اینکه ‏میگویید فقط عربها متوجه این اعجاز میشدند هم محل اشکال ‏است.ج:در خود اعجاز موسوی علیه السلام مگر همه مردم اعجاز ‏را درک کردند!!گفتند ایشان جادوگر است فقط جادوگران اعجاز را ‏درک کردند س:اصلا چنین نیست.درسته ممکن است اژدها شدن ‏عصا چشم بندی باشد اما شکاف دریایی که مردم از آن عبور کردند ‏که جادوگری نبود!!! کلام آخر(معاندین)معجزه اصلا برای چه ‏میآید؟معجزه حجت قاطعی است که دهان خلق بسته شود- حجت تمام ‏شود –حجت قطعی است برای جنس بشر که چشم بسته هرچه فرد ‏مدعی پیامبری بگوید را اطاعت کنند.اگر بنا باشد معجزه در اثبات ‏خودش هم بماند که دیگر معجزه نیست.آنهم معجزه ای که فرد مدعی ‏آن بگوید این کتاب شاعری کردن خداونده یا الفاظ موزونی از ‏خداونده!!( دوستان میتوانند جوابها را برای بنده بفرستند تا بحث ‏موثر تر شود مخالفین و موافقین ) ثالثا در مورد مواردی مثل تایید ‏برده داری و جواب نتوانستند بدهند بقیه را نتوانستند جواب ‏دهند...اما در مورد 8:جواب این است که خداوند خیلی کارها میتواند ‏انجام دهد اما چون نزول کتب آسمانی تدریجی است هم بعلت اینکه ‏نوعی از تکوین بشر ،تفکر و تعقل او در آیات است و هم اینکه ‏زمان ووسع بیشتری برای تمام قوانین ریز نبوده قرآن به این ‏صورت آمده اما درهمین قرآن امر به اطاعت حضرت ختمی مرتبت ‏صلی الله علیه و آله وسلم شده و به تبع اوامر ایشان داستان احادیث و ‏تفسیر قرآن حتی در زمان خود حضرت هم بوده که در قرآن هم به ‏آن اشاره شده که و اذا سئلک عبادی عنی یا و یسئلونک عن ‏الروح... و ... و بنظر هر فرد منصفی این جواب در شمارهء 8 کافی ‏است اما مهمترین اشکالی که معاندین میگیرند و برای فردی که از ‏خارج از دین نگاه میکند کاملا منطقی است این است.شما در جای ‏جای قرآن مطالبی میبینید که بنظر نادرست میآید.وقتی اعتراض ‏میکنید میگویند:خدا عالم تره یا شما و این ایراد دور است که باطل ‏است.فرد شکاک میگوید آقا چرا در قرآن برده داری نه تنها نهی ‏نشده بلکه تایید شده؟شما میگویی خدا عالم است یا تو؟در حالی که ‏این آقا نه تنها هیچ اعجاز خاصی در قرآن ندیده،بلکه میخواهد با ‏یافتن این غلطها و مطالب مخالف فطرت بشری بگوید که این قرآن ‏اصلا معجزه نیست!!!حالا شما برای اثبات اعجاز قرآن میگویید ‏چون معجزه است پس هرچه میگوید درسته؟؟؟خب اعجاز که هنوز ‏ثابت نشده که شما بر اسا اعجازنتیجه بگیرید؟در ضمن هنوزهیچ ‏کسی نتوانسته اعجاز قرآن را ثابت کند.یعنی لفظی را در قرآن ‏بیاورد که با دیدن آن انسان اعجاز عیسوی در زنده شدن مرده ها از ‏قبر را به یاد آورد و این جمله را مانند آن ،معجزه تلقی کند.‏
اما استدلالاتی هم موافقین در حجیت قرآن میآورند یکی از بزرگترین ‏استدلالات قوانین ریاضی قرآن در تعداد حروف است که راشد خلیفه ‏واضع آن بوده.گه بله اعداد هر سوره بر 19 قابل قسمته و... در ‏حالی که اصلا چنین چیزی نیست.در حالی که حروف بقره 25500 ‏است و کلمات آنهم 6121 است(بر اساس قرآن سقازاده که بنظرم ‏این اعداد هم جعلی است).یا در سوره های کوچک مثلا فلق 23 کلمه ‏و 73 حرف دارد یا اخلاص 47 حرف و 15 کلمه دارد(که البته اگر ‏این کلمات را با 4 کلمه بسم الل.....در نظر بگیریم میشود 19 تا ‏بشرطی که واو های ربط را کلمه نگیریم.اما در بقیه سور چنی ‏نقصه ای وجود ندارد.در ضمن این وضّاع شیِّاد حقه باز اصلا ‏نفهمیده که قرآن به قرآئت آمده نه به حروف(شاید شما بگویید فرقش ‏چیه؟)خب عرض میکنم شما رحمان را رحمان میخوانید ولی رحمن ‏مینویسید و الف مقصوره را اکثرا حساب نمیکنند.در آیهء سلیمانیه ‏داریم درسورهء نمل انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم ان ‏لا تعلوا علیّ و اتونی مسلمین.در حالی که بنده در قرآن دیگری دیدم ‏الاّ تعلوا علیّ و اتونی مسلمین.در حالی که در خود تعلوا،تعلو خوانده ‏میشود و تعلوا نوشته میشود .ان لا نوشته میشود اما ن ادغام میشود ‏و با حذف نون مدغمه میشود الاّ تعلوا علیّ پس میشود همه گونه حقه ‏بازیی در طرز نوشتار آن داشت.چون بنده در عدد گیزی دوایر ‏مختلف کار میکردم هیمشه در گیر بودم مثلا در لفظ موءمن بعضی ‏ها همزه را حذف شده میدانند بعضی ها خیر در لفظ الله تشدید را ‏حرف بحساب میآورند و بعضی ها خیر و ... در هر حال از این ‏کلاّشها زیاده با همه اینها باز هم ادعا های این حقه باز در مورد ‏قرآن و اعجاز عددی آن دروغ و کذب محضه و چون هیچکس آنقدر ‏بیکاری نیست که برود همه حروف سوره ء بقره را بگردد ببیند این ‏عدد است یا خیر حکایت ملا نصرالدین و الاغش به میان میآید که ‏میخ الاخ خود را بر زمین کوفت و گفت اینجا مرکز زمین و بین ‏قطبین است.یکی گفت بابا این چرندیات چیه؟گفت:باور نداری ‏برو(متر)ذرع کن!!! دلیل دیگری که بر اعجاز قرآن میآورند قصه ‏کربلایی کاظمه که در یک آن حافظ کل قرآن شد.بنده این را باور ‏میکنم چون در زمان شاه اتفاق افتاده. تمام علمای آن عصر هم ایشان ‏را امتحان نمودند و دیدیند حافظ کل قرآن است حتی معکوس ‏قرآن.خب این هم دلیل اعجاز نیست.از کجا معلوم که فردی که ایشان ‏را حافظ کرده ازجانب خدا بوده؟شاید برای حضرت هم چنین ‏داستانی ایجاد شده و اصلا چون جز برای حضرت فرد دیگری هم ‏که امی بوده بدون معلم دارای چنین اثراتی شده پس دیگه 100 در ‏‏100 قرآن نمیتواند معجزه باشد چون مشابه اعجاز نبوی (صلی الله ‏علیه و آله وسلم)پیدا شده (دوستان میتوانند جوابها را برای بنده ‏بفرستند تا بحث موثر تر شود مخالفین و موافقین ) و این استدلال نه ‏تنها اعجاز را اثبات نمنیکند بلکه خلاف آنرا اثبات میکند.اما این ‏واقعه،عدم تحریف قرآن را به انحائی ثابت میکند.(نظر مخالفان)از ‏دید یک فرد منصف و انسان بما هو انسان که در بند هیچ عقیده ای ‏نیست و منصفانه(نه بر اساس تحجر فکر)داوری میکند.بنظر میرسد ‏که منتقدین،استدلالات محکمتری داشته باشند و نمیشود جواب آنهارا ‏داد.البته خودم را عرض میکنم.امیدوارم دوستان همکاری کنند اگر ‏جواب بهتر و غیر تکراریی بر استدلالات آنها دارند عرضه کنند.بر ‏اساس این استدلالات هر فرد منصفی حق را به آنها میدهد.ادامه ‏دارد....‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.