با عرض سلام این مبحث جدید برای کسانی است که میخواهند بار علمی دینی وب بالا رود نه برای همه.اما... بار ها عرض کردم اگر سوال پیشنهاد یا ... جدیدی در هر موضوعی دارید در آخرین مطلب سوال یا ... خود را بفر مایید چون پیدا کردن مطلبی که در آن نظر داده اید میان اینهمه نگارش بسیار سخت و مشکله.اما ...بجهت این که صحبت از حدیث و ... را زیاد میشنویم و عده ای بیسواد،هر چرندی را تحت عنوان حدیث به ما میخورانند و از آن استفادهء ابزاری میکنند ، و به جهت این که بعضی از الفاظ بکار رفته در سخنان من شاید برای شما موءانس با سامعه اتان نباشد،مرا برآن داشت که بعضی اصطلا حات حدیثی را توضیح بدهم البته باز هم عرض میکنم درسها را با شما ره مینوسم مثل توحید.واز شمارهء یک تا آخر باید مطالعه کنید.نه این که فقط مطالب آخری را بخوانید و بگویید:برای من نا آشنا است.خب...معنی اصطلاحات یعنی واژه های تخصصی یک دانش و اصطلا حات حدیثی عبارت است از واژه های تخصصی در دانش حدیث برای بیان معانی عظیمی که در آن کلمات نهفته،برای استدلال یا تبیین چگونگی حئیث.این واژه به معنای اخص،مصطلح الحدیث نا میده میشود که تعریفی چنین دارد.علم یبحث فیه عن سند الحدیث و متنه و کیفیه تحمله و آداب نقله.یعنی در این دانش ،سند متن و چگونگی در یافت حدیث و آداب نقل آن مطرح میشود
.پس این دانش کلا 4 شاخه دارد 1:سند 2:متن 3:راههای دریافت 4:آداب نقل حدیث. مو ضوعی که بسیاری از دوستان ما با آن در گیرند عبارت است از :سند حدیث از این جهات مورد بررسی قرار میگیرد.1:سند به عنوان مجموعه ای از راویان مورد بحث قرار میگیرد نه تک تک راویان 2:در بحث از مجموع یک سند،به مباحث کلی و قواعد پرداخته میشود نه به مصادیق عینی مگر برای مثال 3:در بحث یک سند به مواردی که ممکن است برای یک سند پیش آید تا مقبول باشد یا ... می پردازند. ب: متن حدیث:در دانش مصطلح الحدیث،علاوه برسند ،متن حدیث هم مورد بررسی قرار.یک مثال و اصطلاح در احادیث داریم که بنام احادیث مضظرب نامیده میشود که معنی آن چنین است.هر حدیثی که متن یا سند آن به صورتهای مختلفی نقل شده باشد،مضطرب نامیده میشود.این مثالی برای متن حدیث است. ج:راههای دریافت حدیث:کهبه آن طرق تحمل حدیث هم میگویند.از جملهء این طرق شنیدن از فرد دیگر و یا در یافت آن بصورت مکتوب است.د:آداب نقل حدیث:که شاخهء دیگری از مصطلح الحدیث است مثل نقل به معنا یا تقطیع که در جای خود بیان خواهد شد. خب حالا اینهمه شاخه بندی در قصه های حدیثی چیه؟ میدانیم که کلام معصوم علیهم السلام حتما صحیحه و میتوانیم از آن بعنوان حجت و دلیل و ... که در بحث فقهی عرض میکنم ،استفاده کنیم . پس اگر حتما یک کلامی از معصومین علیهم السلام باشد ،باید آن را پذیرفت. خب بین زمان ما و ائمه علیهم السلام 1400 سال فاصله است از کجا بفهمیم که فلان حدیث مال امام علیه السلام است یا نیست؟اینجا است که توسط روایت کنند گانی که این احادیث را نقل نموده اند و با پالایش احادیث نادرست ،این مهم میسور خواهد بود.خب طبیعیه و قتی کلامی مهم جلوه کند،گرگانی در لباس شبان هم پدیدار میشوند تا راهزنی کنند و از دین استفادهء ابزاری کنند( که متاسفانه همیشه ندانسته گرفتار این موضوع تا به امروز بوده ایم .)برای اینکه حقه باز هایی مثل منتسب کنندگان نادعلی و ... به ائمه علیهم السلام پیدا نشوند دانش حدیث به میان آمده تا هم صحت روایات را بررسی کند و هم معنا و مفهوم حدیث را تبیین کند.ملت ایران بعلت عدم درک صحیح از مفاهیم حدیثی همیشه حتی امروز هم دوچار افراط و تفریط میشوند.گاهی در قالب سردمداران نو گرایی تمام دین را زیر سوال میبرند ،گاهی تحت عنوان السلطان ظل الله،هر سر دمداری را نایب الامام و نظر کردهء امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانند تا حدی که پادشاهان سفاک خود نظیر ناصر الدین شاه راعارف و خدا شناس و ... میدانند. میدانید چرا؟برای این که هر کثافت کاریی تحت لوای دین بایک حدیث جعلی منتسب به امام یا حدیث تبیین نشده،قابل اجرا است.میشود راحت به جرم مثلا بد حجابی یا مهمانی یا ... یا اعتراض به یک روزنامه،به سر جوانهای بد بخت ریخت وهر بلایی که صلاح میدانند بر سر آنها بیاورند و یک بر چسب"خدا فرموده .قرآن فرموده. معصوم علیهم السلام فرموده"،به اعمال حیوان وار خود بچسبانند و آن را موجه جلوه دهند.پس بهتره برای درک بهتر دین خود و ... لا اقل کلیتی در مورد حدیث بدانیم شاید جلوی سوء استفاده کنند گان را بگیریم.میدانید برای چه این اسم عجیب و غریب عرفان و علوم غریبه را برای این و ب انتخاب کردم؟؟؟ برای این که هرچه از دین میدانیم حقه بازی عارف نمایان تحت عنوان مکاشفه و جادوگریهای یک مشت حقه باز تحت عنوان عرفان است در حالی که دین از ریشه این مفاهیم را رد میکند و صاحبین این کرامتها را لعنت میکند پس: ما استاد عامل علوم غریبه که عمل به طلسمات میکند داریم اما این فرد در همهء ادیان الهی لعنت شده است.و نه تنها شرافتی ندارد بلکه یک موجود منحوس و بی سرو پا بحساب میآید تمام اینها در باب احادیث است که روشن میشود. ادامه دارد
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.