۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

درس 2 مترادفات

با عرض سلام به همه دوستان مدتی بود در باب حدیث مطلب ننوشتم ‏‏.امروز جبران ما فات میشود.تعریف علماء شیعه از حدیث چنین است: ‏کلام یحکی قول المعصوم او فعله او تقریره.یعنی حدیث سخنی است که ‏گفتار ،کردار و تقریر معصوم(علیهم السلام) را گزارش میدهد. و وقتی ‏گفته میشود کلام .... یعنی حدیث از جنس سخن و کلام است که ممکن ‏است کتبی یا شفاهی باشد.(در این مباحث فقط مسائل حدیث شیعه را ‏مطرح مینمایم) واژه های مترادف با حدیث:1:خبر 2:اثر 3:روایت.‏
مفاهیم حدیثی :سند:در لغت به معنای تکیه گاه و جمع آن ا َسناد اسن و در ‏اصطلاح چنین تعریف شده:به مجموعه افرادی گفته میشود که متن حدیث ‏را یکی پس از دیگری از گویندهءآن نقل نموده اند.به این افراد راوی ‏میگویند.معانی مترادف:1:اِسناد:به معنای نسبت دادن خبری به دیگری ‏بصورت مستند.2:طریق. متن حدیث:سخنی است که گویندهء حدیث آنرا ‏بیان نموده طبقه:به گروهی میگویند که تقذیبا در یک برهه از زمان ‏باشند.سنشان به هم نزدیک باشد و احیانا از محضر اساتید همسانی بهره ‏مند شده باشند.که دریافت آن از طریق کتب رجالی است. عناوین ‏طبقات:عالمان به بعضی از طبقانت اسامیی داده اند که شرح آن چنین ‏است:1:صحابی:به معنای همراه و همنشین است و مونث آن صحابیه و ‏جمع آن صحابیات و جمع مکسر آن اصحاب و صحب و صحابه است. و ‏به کسی اطلاق میشود که حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله وسلم ‏را در حالی که مسلمان بوده زیارت کرده و مسلمان مرده. پس 4 شرط ‏باید داشته باشد.الف:معاصر بودن با حضرت ب:ملاقات با حضرت ‏ج:مسلمان بودن در وقت ملاقات د:مسلمان مردن 2:تابعی:یعنی پیرو.به ‏فردی میگویند که صحابی را در زمان مسلمان بودن ملاقات کرده و ‏مسلمان مرده 3:تابع تابعین و... که تبعیت کننده از تابعی است و... ‏اقسام خبر:1:متواتر:اسم فاعل از تواتر و به معنای پی در پی آمدن ‏است.در اصطلاح به خبری میگویند که گزارشگران آن آنقدر زیاد باشند ‏که بطور معمول تبانی آنها بر کذب محالباشد.پس شروط آن شد ‏الف:راویان بسیاری آنرا نقل کنند(تعداد مشخص نشده مهم اینه که تعدادی ‏باشند کهاز صدق سخنشان اطمینان حاصل شود)ب:همدستی آنها بر دروغ ‏محال باشد.یعنی ممکنه مثل راویان جاعل در مورد ازواج امام حسن ‏مجتبی علیه السلام از طریق معاویه اجتماع نموده باشند.ج:مهم مهم اینکه ‏باید در هر طبقه این تعدد و تکثر وجود داشته باشد(در هر طبقه روایت ‏کننده به طبقه دیگر) <<< اقسام متواتر الف :متواتر لفظی:زمانی است ‏که راویان مضمون واحدی را به یک لفظ یا الفاظ مترادف گزارش نموده ‏باشند ب:متواتر معنوی:زمانی است که راویان متعدد اخبار گونا گونی را ‏گزارش داده باشند که در همهء آنها مضمون مشترکی تکرار شود و از ‏این گزارشهای مختلف بتوان به صدور آن مضمون مشترک یقین حاصل ‏نمود>>>>>>> خب بفرض که ما این اصطلاحات عجیب و غریب را ‏از متواتر یاد گرفتیم بابا جون حکم این حدیث چی میشه؟روایات متواتر ‏تنها نوع از روایات هستند که از آن یقین به صدور از معصوم (علیهم ‏السلام)حاصل میشود.یعنی این روایات مانند قرآن قطعی الصدور خواهند ‏بود و در کنار قرآن وعقل(بدیهی)دلیل قطعی تلقی میشوند.از جمله کتب ‏مشهور در این باب عبارتند از :الغدیر(که تواتر آن در منابع اهل سنت ‏ثابت شده)عبقات الانوار /غایه المرام بحرانی/ودر کتب اهل تسنن ‏الازهرالمتناثره (از سیوطی) نظم المتناثره (محمد بن جعفر الکتانی)‏
‏2:خبر واحد:به خبری گفته میشود که فاقد شروط تواتر است.یعنی تعداد ‏راویان هر طبقه به قدری نباشد که اجتماع آنها بر کذب،علی القاعده محال ‏باشد. خوب حکم این خبر چیه؟از خبر واحد به تنهایی یقینی حاصل ‏نمیشود.بهترین نوع خبر واحد که خبر واحد صحیح است فقط ایجاد ظن و ‏گمان میکند همین.در دروس بعد فقط در مورد خبر واحد و اقسام آن ‏توضیح داده خواهد شد.توجه:با اینکه صحیفه کامله سجادیه 165000 ‏طریق روایی داردچون در طبقهء اول و دوم راوی یک نفر بوده نمیتوان ‏آنرا جزو متواتر ها دانست. تلنگر:حالا ببینم در مورد مطالب آشغالی ‏مانند ابجد-جفر سوال و جوابی- شرف شمس- –طلسم جنه الاسماء و رمل ‏و ... که یک مشت احمق بدون کوچکترین مدرکی به ائمه و پیامبران ‏علیهم السلام نسبت میدهند . و با افکار احمقانهء خود دروغهای شاخدار ‏به معصومین ما نسبت میدهند(علیهم السلام) ما باید چه کنیم؟آیا حق ‏نداریم که این به اصطلاح عرفا را دستیاران شیاطین که برای گمراهی و ‏تخدیر عقلانیت الهی و به هدف سوق دادن یک مشت هالو به منجلاب ‏تباهی بدانیم؟مساله حق من و شما نیست اینها بقول حضرت امیر علیه ‏السلام دین خدا را مبدل به پوستینی وارونه نموده اند.باور ندارید؟به آنها ‏بگویید آخه حقه بازان عزیز!فقط یک حدیث با یک سند بیاوریدکه به ‏معصوم علیهم السلام برسد(اگر راوی حدیث ابرهه و شمر و ابن ملجم هم ‏باشه باز من قبول دارم به شرطی که سندش به معصوم علیه السلام برسه ‏‏) که حضرت قوانینی که شما به جفر منتسب میدانید را به همین شکل ‏احمقانه بیان نموده باشد/ابجد را تایید کرده باشد/اجازهء دعوت الاسماء به ‏ابجد را داده باشد/سیر برزخی- خوا ب/روئیت امام زمان ارواح العالمین ‏لتراب مقدمه الفداء را تایید نموده باشد.ناد علی چرند و سیفی کبیر و ‏صغیر ابلهانه با سلسله به ایشان رسیده باشد.اگر با اینهمه مما شات شیعه ‏‏(چون شما حکما کافرید)باز چنین سندی نتوانستید بیاورید،پس لعنت خدا ‏بر شما و اساتید تان و هرکس جفر اینچنینی و این چرندیات و دروغهای ‏شاخدار و رمل و ... را تایید کنه.یا ببینه و جلو گیری نکنه.یا در ته قلب ‏گرایشی هر چند سطحی به این حقه بازیها داشته باشه.اما... من اسناد ‏جفری را در جفر 6 نوشتم در آرشیوه.بخونید و ببینید این حقه بازهایی که ‏شما بعلت جفر ،آنها را عارف میدانید چه کلاه گشادی سر شما گذاشته اند ‏و دین و دنیا و آخرت مارا به باد فنا داده اند.لعنه الله علیهم اجمعین شایعت ‏و بایعت و تابعت لهم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.