سلام به تمام دوستان عزیز به به چه صبح زیبا و خوشمزه ای آدم کیف میکنه...واقعا مشکلات زندگی چقدر جالبه مثل حل کردن یک معما مثل چی بگم.....بازی تیکن که بچگی ها بازی میکردیم منتهی غولهای مرحله اش واقعی هستن... بگذریم ...بریم سر اصل موضوع...دوست عزیزی که غیرت دینی آن عزیز تحمل گمراهانی مثل بنده را ندارد،در نامه ای خصوصی دست به ارشاد بنده زده البته چون صحبت و انتقاد ایشان پاسخی عمومی و علمی داره ....بنده عین مطلب ایشان را کپی میکنم .تا بقیه نگویند که:شما تماما ابراز علاقه های دیگران را تایید میکنید.خب چکار کنم ؟دوستان تقریبا همگی به بنده محبت دارند.این هم تقصیر منه؟اگر سالی ماهی مطلبی هم تایید نشه بخاطر پست بودن و ناخوش آیند بودن مطلبه که بجز معمودی به شخصیت نویسنده ر میگرده یا سهوی اتفاق میافته...علی ای حال نظر این فرد محترم .
اولا سنت ائمه علیهم السلام سلام بوده که این دوست عزیز از این حلیه بی بهره بوده.در ضمن بنده در باب زیارت عاشورا بارها عرض کردم وجه سندی آن خدشه بردار و بحث برانگیز است که تحقیق امیر عزیز را بر آن مزید کرده و عرض میکنم.صحبت بنده که باعث به هیجان آمدن این دوست عزیز شده این بوده" مثلا دعایی مثل زیارت عاشورا که هنوز در اصل بودنش نه تنها یقین نداریم بلکه تردید داریم را افراد ی ،میگویند 40 بار بخوانید و از معصوم علیهم السلام این دستور رسیده و به همه حوائج خود میرسید!!!! " این مطلب در عمومی 43 درج شده شما در این مطلب بنده هتاکی و بی حرمتیی می بینید؟؟؟؟در این موضوع به دو مورد اشاره کردم یکی تردید در اصالت زیارت عاشورا و یکی جعل خاصیت 40 بار خواندن که در هیچ یک از اسانید متصل به معصوم علیهم السلام نیست.اما وجه خنده داری که ایشان فرموده اینه که:من بار ها از این زیارت جواب گرفتم!!!!.به خدا آدم از این استدلالات شاخ در میآره ...دوست من وجه تصدیق و توثیق حدیث آیا نتیجه گرفتن من و شما است؟؟؟اگر بنا بود این موضوع باشه که معصوم علیه السلام حتما چنین موضوعی را در تحقیق حدیث منظور میفرمودند.از بحث زیارت عاشورا یک لحظه خارج شویم تا برچسب و انگ بدتری به ما نچسباندند.یک موضوع دیگر را مثال بزنیم فرضا اگر کسی از طلسم غلط نتیجه بگیره آیا دلیل صحت طلسمه؟در هند مردم از پرستیدن گاو هم نتیجه میگیرند.حتی فضولات گاو را به سرو صورت میکشند(فیلم مستندی در این باب تحت عنوان انسان وحشی حیوان وحشی موجوده)آیا این دلیل حقانیت گاوه؟؟یا استحمار مردم؟در بحث حدیث شاخه های مورد بررسی کاملا مشخصه و یکی از آنها سلسله رواته.این دعا در سلسله خود ایراد داره فرضا که درست باشه این عدد 40 که معلوم نیست از چه جهنمی استخراج شده با این اسانید خدشه دار،باز هم جعلیه یعنی بفرض صحت سند عاشورا (که ایراد دارد)هیچ جای همین سند مخدوش اشاره به 40 شب خواندن آن نشده.بله مفهومهای آن در بسیاری جاها تایید شده مثل لعن و صلوات به حضرت اما بحث ما سر مفهوم نیست...سر اینه که آیا میشود مطمئن بود که این زیارت از الفاظ گهر بار حضرت باقر علیه السلام است؟پاسخ با این اسناد فقط لفظ خیر است.فقط این دعا شانسی که آورده اینه که مثل مناجات شعبانیه و دعای سیفی و ناد علی کفریات نداره.به این دوست عزیز عرض میکنم که دوست من:زیارت شما در اسنادش خدشه موجوده ،من مقصرم؟اگر حضرت در روز قیامت جملهء خنده داری مثل شما فرمودند که جواب امام حسین(البته با لفظ علیه السلام) را چه میدهی،بنده عرض میکنم به چند علت.1:سند متواتر نیست (پس فقط ظن و گمان صحت ایجاد میکند)2:مستفیض هم نیست(پس درجه اتقان آن پایینتر میآید3:بعضی روحانیون معتقد بودند که کل کتاب کامل الزیارات احادیث موثق دارد(که این زیارت داخل آنها است مثل جناب خوئی که ظاهرا بعدا از این عقیده برگشتند.4:خود روات حدیث که بعدا عرض میکنم در حداقل یک طبقه دوچار اشکال هستند.اما در مورد دیگه ای که فرمودید خودت رو درست کن تا جواب بگیری...دوست من بار ها دعاهای ائمه علیهم السلام را برای شما مثال زدم که نه تنها اجابت نشد،بلکه برعکس شد.مثل دعای حضرت در پیروزی جنگ احد.مثل دعای طول عمرسجادیه علیه السلام و... اگر بنا باشه همه چیز تفسیر داشته باشه،طول عمر که دیگه یک مصداق واحد بیشتر نداره که؟!!!مگر خداوند بنده ء این و آنه که هرچه بخواهیم مثلا با اطالهء کلام در باب یک دعا ،خداوند در رودر بایستی قرار بگیره و بگه چشم؟؟؟اصلا بنظر من خاک بر سر آن خدایی که بنده وشما هر چی بگیم( حتی باتوسلا ت و ...)او بگوید چشم!!!ببینم ما بنده ایم و باید اطاعت کنیم یا او باید امر کند و ما اطاعت کنیم؟مگر خداوند طبع دارد که با ترفندی احساس او را تحریک کنیم؟اگر زمانی خدایی داشته باشم که هر دعایی کنم استجابت کند من آن خدا را توی زباله دان میاندازم.مگر نه اینکه در قران آمده:آیه 213 بقره"وعسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون؟؟؟در جای دیگر انسان را ظلوم و جهول خوانده.!!عاقلی که عقلش را دست یک ظالم جاهل بدهد و با زیارت عاشورا که سهله با واسطه قرار دادن اسماء خودش،حکمت را مبدل به جهل کند از آن ظلوم جهول بد تر نیست؟؟؟من نمیدونم این چیزهای خنده دار را چه کسانی در مغز شما فرو برده اند...همه چیزتون شده غیرت دینیی که هم خدا لعنتش کرده و هم معصومین علیهم السلام اما در مورد لعنی که شما فرمودید:من نمیفهمم چرا مثل گنجشک از این شاخه به اون شاخه میپرید؟؟وایسید جوابتون رو بگیرید بعد تشریف ببرید سر موضوع دیگه.مگه من گفتم مفهوم زیارت عاشورا دروغه؟؟؟من صحبت سندیتش رو کردم.اگر یکی میخواهد لعن بگوید دیگر چه نیازی به زیارت عریض و طویل عاشورا داره؟؟؟کسی که این زیارت را بخواند مگه اشکالی داره؟من میگویم اسنادی که در مورد اتصال سند این زیارت به معصوم علیه السلام موجوده خدشه داره با دلایلی که عرض کردم.کجا صحبت من فحوای زیارت بود؟؟؟یا صحبت من طریق منتسب کردن آن به معصوم علیهم السلام بود؟؟؟؟در ضمن بهتره در اعتقاداتتون یک تجدید نظر کلی کنید.اگر این اعتقادات"نتیجه گرفتن از دعا و..."را باور داشته باشید آنوقت شما یید که بهتره یک جوابی روز قیامت خدمت حضرات علیهم السلام داشته باشید که بفرمایند:کجا ما فرمودیم مصداق صحت حدیث و دعا نتیجه گیری در دعا است؟بهتره بجای غیرتهای دینی خنده دار یک کمی توحید و علم خودتون رو ارتقاء بدید بعد برای دیگران دلسوزی بفر مایید.تحقیقات بنده در مورد سندیت زیارت عاشورا ارائه شد .حالا تحقیقات امیر عزیز" درباره سنديت زيارت عاشورا سؤال کردند
قبل از اينکه جواب اين برادر گرامي رو عرض کنم بايد يه نکته اي رو تذکر بدم اونم اينکه امور شرعي اموري نيستند که قابل درک براي ذهنيت بشري باشه بلکه اموري هستند تعبدي و لازمه در هر مورد نص مشخصي(چه بالعموم و چه بالخصوص)وجود داشته باشه تا بشه بگيم اين مطلب شرعا فلان جور است و... و اگه نصي نباشه نميشه امري رو به دين نسبت داد و انتساب دادن امري به دين بدون نص ميشه بدعتگذاري در دين که جزء بزرگترين معاصي محسوب ميشه
بنابراين جملاتي نظير اينکه من فلانجور خوشم مياد يا فلان طور به سليقه من بيشتر ميخوره يا من تشخيص ميدم فلان مطلب ديني فلان جوره يا به نظر من چنين و چنان " یا مثل این دوستمون من اینجوری اثر دیدم و ... " و...اينا همه بدعته و نشونه بي ديني شخص محسوب ميشه...امور ديني اموري تعبدي هستند و تابع ادله شرعيه(کتاب و سنت و آنچه کاشف از کتاب و سنت باشه)
اما درباره سنديت زيارت عاشورا بايد عرض کنم که زيارت عاشورا دو طريق معروف داره و ساير طرق،فروع همين دو طريق اصلي هستند و نقل عبارات در دو نقل کمي متفاوت است
طريق اول طريق شيخ طوسي است در کتاب مصباح المتهجد...ايشان مي فرمايد من با اسناد خود(که ظاهرا در کتاب الفهرست آن را تفصيلا ذکر کرده)نقل مي کنم از سيف بن عميرة و صالح بن عقبة و اين دو از علقمة بن محمد الحضرمي که حضرت باقر(ع)ضمن يک حديث طولاني فرمودند در عاشوراء به اين الفاظ زيارت کن حضرت سيد الشهداء(ع)را و زيارت عاشورا رو فرموده اند
خوب درباره اين طريق بايد بگم اسناد شيخ تا سيف و صالح اگه همون اسناد الفهرست باشه ظاهرا معتبر و متقنه و سند تا اينجا مشکل مهمي نداره سيف بن عميرة هم در کتاب رجالي شيخ توثيق شده و در بعضي نسخ رجال نجاشي هم موثق دونسته شده لکن صالح بن عقبة مورد طعن ابن الغضائري است و توثيق صريح در کتب رجالي نداره بنابراين اثبات وثاقتش مشکله البته در اينجا چون نقل از هردو(سيف و صالح)موجوده وثاقت يک نفر هم کفايت مي کنه(سيف)پس در اين طريق تا علقمة بن محمد الحضرمي مسأله مهمي نيست و مي مونه خود اين بزرگوار که ببينيم ثقه است يا خير...
راستش تمام مشکل همين جاست جناب علقمة بن محمد الحضرمي درباره اش توثيق صريح وجود نداره و فقط فرموده اند که از اصحاب حضرت باقر(ع)و صادق(ع) بوده اما آيا ثقه هم بوده يا نه؟ اثباتش مشکله و اينجا مشکل داريم براي اتصال سند به معصوم(ع)
اما طريق دوم منقول است از کتاب کامل الزيارات اثر محدث کبير ابن قولويه که مي فرمايد من از حکيم بن داود بن حکيم و عده اي ديگر نقل مي کنم که آنها از محمد بن موسي الهمداني و او از محمد بن خالد طيالسي و او از سيف بن عميرة و صالح بن عقبة و اين دو از علقمة بن محمد الحضرمي که حضرت باقر(ع)چنين و چنان فرمود
درباره اين طريق بايد بگم درباره کتاب کامل الزيارات دو نظر مشهوره...عده اي قائلند که بدليل توثيق کلي که ابن قولويه در اول کتاب آورده بنابراين تمام روات اون ثقه هستند نقل شده که آيت الله خويي به اين نظر معتقد بودند(گرچه نقل شده در اين اواخر از اين نظر برگشتند) اما مشهور معتقدند چنين توثيقي اثبات نشده و منظور ابن قولويه صرفا کسانيه که مستقيما ازشون نقل مي کنه(مثل جناب حکيم در اين سند و نه بعديها)
خوب اگه از حکيم بگذريم نفر بعدي جناب محمد بن موسي است که نه تنها در کتب رجالي توثيق نشده بلکه عده اي از علماي رجال ايشون رو راوي صادقي نمي دونن(مثلا ابن الوليد استاد صدوق) بنابراين سند در اينجا مشکل مهمي پيدا مي کنه
از ايشون هم بگذريم نفر بعدي که محمد بن خالد طيالسي باشه هم توثيق نشده و بقيه سند مثل سند شيخ طوسي است(سيف و صالح از علقمة)
بنابراين از مجموع اونچه که عرض شد نتيجه گرفته ميشه که اثبات صحت سند در اين مورد هم بسيار سخته و تقريبا بايد گفت که اين سند هم موثق نيست
اما اينجا يه سؤال...حال که سند ثابت نشد آيا زيارت عاشورا رو ترک کنيم؟ و آيا نسبت دادنش به دين و ائمه(ع)بدعت هست يا نه؟
جواب:خير...بدليل اينکه ما در امر زيارت ائمه(ع)يه اصل کلي و منصوص از شرع داريم اونم اينکه کلا سلام بر ائمه(ع)و لعن دشمنان اونها لازم و توصيه شده است بنابراين اگه به قصد کلي و بدون قصد خصوصيت اين زيارت رو بخونيم نه تنها کار بدي نيست که خيلي هم خوبه و ثواب داره(چون مضمونش شرعا صحيحه از جهت سلام بر امام(ع)و لعن دشمن او) اما اگه بياييم و قصد خصوصيت کنيم و اين عبارات رو به نحو قطعي به امام(ع)منتسب کنيم و به قصد خصوصيت و ويژگي خاص اون رو بخونيم عملي است ناشايست و در بعضي موارد اين عمل موجب بدعت در دين هم ميشه چون اين انتساب ثابت نشده...مگه مجتهدي طبق مبناي رجالي و اصولي خودش سند رو تام بدونه و احراز کنه که در اون صورت براي خودش و مقلدانش حجته و مانعي نداره(با شرايط)
يک توصيه هميشگي:در هر چيزي که انتسابش به معصوم(ع)ثابت نشده قصد رجاء مشکل رو حل مي کنه هرجا شک داشتيد قصد ورود رو رها کنيد و قصد رجاء کنيد تا مشکل از اين جهت حل بشه
"
به امید روزی که مغز های ما فراتر از گنجشک شود و غیرت دینی ما بجای هوار هوار کردن در خیابانها و مزاحمت برای مردم ،ابتدایی ترین چیز های دین که انسان بودن و انسان زیستن هست را به ما بیاموزد نه مزاحمت برای دیگران و افکار مالیخولیایی.ممنونم
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.