به به چه روز خوبی مثل روزهای سلف ...سلام به همه دوستان محترم و بزرگوار و عزیز.امیدوارم که با نوشته های مکرر جبران مافات شده باشد.علی ای حال موضوع بحث آزاد امروز معنا کردن مظلومیت دینی است.متاسفانه بنده هنوز معنای درستی برای این لفظ بدست نیاوردم.دین راه و روشی برای زندگی کردن بعضی از مردم است(چون این معنا برای کسانی که این لفظ را باور ندارند ،مفهوم دین را ندارد) و ظاهرا انحطاط یک طرز تلقی از آداب و سنن و مفاهیم،بنام دین،معنای این واژه است.بسیار خوب... بنده تصور میکردم که فقط در اسلام این مفاهیم وجود دارد اما متاسفانه در تحقیقاتم در ادیان جهان،دیدم که دین همیشه یک حقیقت مادی-روحانی بوده بجز بعضی اقوام مثل ما یا ها و اینکاها بعضا مفاهیم روحانی صحیحی داشته که به مرور واسطه های ارتباطی خدا با مردم باعث تخریب شالوده های اصلی دین شدند(در مفهوم دین حقیقتی که موجوده ارتباط خداوند با مخلوقی بنام انسان است.طبعا خدا که قابل روئیت نیست.فرشتگان هم فرضا اگر قابل روئیت باشند،برای افراد عمومی بشر قابل روئیت نیستند.پس میماند نمایندگان خدا یعنی( خاخامها و پاپها وموبدان و ... )تمام مخاطرات و ایجاد فرق و مذاهب از همین گروه صورت گرفته بنوعی که اگر احدی از آحاد این گروه دوچار فساد میشد ،عموم این طایفه الی الابد در فساد غوطه خواهند خورد.ادیان سلف بعلت قِدَمِ تاریخی و نابودی اسناد ،قابلیت تحقیق صحیح و اسناد متقن را از دست داده اند مثلا اوستا که بقول شاگرد موبد رستم که خودش از موبدان اصفهان هستند،بطور کل از بین رفته.در باب اناجیل هم همینطور که یک کتاب واحد آسمانی بنام انجیل به چند صد کتب بی ربط تحریف شده بدل شده که حدود 51 نوع انجیل را در وب نامبردم که 4 تای آنها فقط مشهوره که آن 4 تا هم قصه های حواریون و دیده های انها است نه کتاب آسمانی . فقط دو طایفه معتقدند که کتاب آنها تحریف نشده یکی مسلمانان و یکی یهودیان.که باز در مورد یهودیان اما و اگر زیاده.در مورد اسلام خوشوقتیی که ما دارم اینه که لااقل اصل کتاب ما به تواتر به ما رسیده و تحریف نشده که اسناد آن را هم ارائه دادم.اما بحث اینه که با وجود قبله و کتاب و احد شاید بیشترین فرق در دین اسلان باشد که دو کتاب بزرگ فرق شیعه و فرق اهل سنت موجوده.البته در کتاب فرق و نحل یا ملل و نحل هم کاملا درج شده اند.خود صوفی گری چند صد فرقه دارد که بنده چون با اقطاب آنها معاشر بودم از کم و کیف رویهء آنها مطلع شدم.اما قرار ما در بحث این شد که از مشترکات بحث کنیم.اگرمشترکی نداریم،دنبال وجه اشتراک بگردیم.خوب فرضا مشترکات توحیدی را پذیرفتیم.یک آقایی از آسمان تشریف میآورند و میگویند:جبرئیل دریکی از جنگها به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده:قل...ناد علیا مظهر العجائب،تجده عونا لک فی النوائب ،لی الی الله حاجتی و علیک معولی و رمیت .... .شما هم این دعا را قرائت بفر مائید به حوائج خود میرسید!!!بحث ما فعلا در اسلامه.دوستان محترم بین ما و زمان حضرات علیهم السلام هزار و چهار صد و اندی سال میگذرد.فرضا که ائمه علیهم السلام بر طبق گفتار توحیدی معصوم باشند(چون بحث آزاده)سوال بنده خیلی واضحه.آیا ما مجازیم در دین خود برای هرچیزی که خوشمان آمد قداست قائل شویم یا اینکه خیر،امام معصوم علیه السلام هست که بیاد چنین موردی را تایید کنند؟؟؟؟طبق قواعد توحیدی خداوند پیامبر و معصوم فرستاده تا راه صحیح به ما نمایان شود.اگر بنا باشد هر کسی نظر خود را بگوید،خب با این اصل نمیشود سره را از ناسره جدا کرد.چون بعضا پیش میآد که دو نفر در یک مورد واحد ، دو رویه جدا از هم و بعضا منافی همدیگر را اختراع کنند!!!سوال بر اینه... چه حقیقتی ملتزم بودن به دستوری را تایید یا نفی میکند؟جواب این است:خود معصوم علیهم السلام(برای مسلمانان و شیعیان)خب بین زمان ما و ائمه علیهم السلام که اینهمه سال فاصله است و دیت محرفین هم باز بوده از کجا باید یقین کنیم که حدیثی از معصوم علیهم السلام هست یا خیر؟؟؟با کمک بررسی طبقات حدیثی یا همان علم رجال و اتصال سند و ... .مثلا درباب زیارت عاشورا و ... .خوب تازه یواش یواش داریم به مقصودمان میرسیم.... .صحبت بنده اظهر من الشمسه و جز دیدهء شب پره دیدگان دیگرانرا روشن میکند که البته...شب پره گر وصل آفتاب نخواهد....رونق بازار آفتاب نکاهد.عرض بنده اینه که اگر ما در هر دینی هستیم باید از پیشوایان آن دین پیروی کنیم.با ادیان دیگر فعلا کاری نداریم اما در دین ما وجه سنت نبوی و ائمه معصومین علیهم السلام بر اساس اسناد تاریخی معلومه که با تحقیق در سلسله سند معلوم میشود.میدانید دزدان را همیشه در چه لباسی میشود دید؟؟؟درلباس محافظان قافله. ای قافله سالار کجایی که ببینی... دزدان همگی همره این قافله هستند.وقتی من از دین صحبت میکنم شما فکرمیکنید که بنده فرد متدین و خالصی هستم.وقتی محرم و سفر سیاه میپوشم،سنج و دهل میزنم،خرج میدهم،فکر میکنید که من متصل به ائمه علیهم السلام هستم اما سوال اینجا پیش میآید.اگر ما تابع هستیم باید سنن اهل بیت علیهم السلامرا ببینیم درسته؟؟کجا معصومین علیهم السلام عزاداریهای اینچنینی،داستانهای اینچنینی عمل میفرمودند؟؟دهها حدیث میآورید که بله طبق این اسناد.خوب بنده اسناد شما را بررسی کردم دیدم بیش از 99 درصد آنها جعلیه یا قابل اعتبار نیست وحداقل حداقل که شاید 5 درصد آنها به این محکمی باشد اینه که نیمشه گفت دروغند چون اسناد متصل دارند اما چون متواتر نیستند یقین آور نیستند فقط ایجاد ظن قوی مینمایند.بنده در مورد زیارت عاشورا مطالبی عرض کردم یکی از دوستان عزیز که خیلی جوش دین را میزنه فرموده شما دشمن اهل بیت علیهم السلام هستید!!!! شما قضاوت بفرمایید بنده عرض کردم مفهوم این زیارت مورد تاییده اما اشکالات سندیی داره که عرض کردم.فرضا که سند آن درست باشد این 40 شب خواندن را برچه مبنایی استخراج فرمودید؟؟اگر از تخیل شما است آیا شایسته است که به دروغ آن 40 بار کذایی را منسوب به ائمه علیهم السلام کنید و برای این دروغ بستن راهی جهنم شوید؟؟بعضی ها بحث اثر دیدن را مینمایند.دوستان چند مورد را در مورد تاثیر دیدن عرض میکنم.مسیحیان آستیگمات زمانی که ایام مصلوب شدن عیسی علیها لسلام نزدیک میشود در بدنشان جراحتهایی مانند مصلوب شدگان در آنه اایجاد میشود که خون تازه جاری میشود(در حالی که در قرآن صریحا مصلوب شدن حضرت نفی شده)2:افعال یکی از استادان سحر که در برزیل با اعمال خودبا عث ازار افراد دیگر میشود بنحوی که در بدن دشمن سوزنهای فولادی،کاملا مادی ظاهر میشود3:شفا گرفتن در اثر هیپنو تیزم- ری کی –تلقین و... که داستانهایش را عرض کردم .توسل به مجسمه ای در ایتالیا و شفا گرفتن مردم از آن مجسمه که اشک میریزد4.شفا دادن جناب رضا صفا گروههای زیادی از مسیحیان را.5:شفادادن سای بابا هزار ها نفر را هر ساله در بودا پارتی و هزاران هزار مورد دیگر.درضمن اگر اثر دیدن تایید وجه دینی باشد باید امام علیه السلام بفرمایند نه شما!!!عده ای فریبکار و شیاد خودرا پشتاسامی مقدس مثل امام حسین علیه السلام مخفی کرده اند میدانید چرا؟؟چون وجه مادی و معنوی نوحه خوانیها به جیب آنها سرازیر شود.در کجای دین چنین نوحه خوانیهایی تایید شده؟یا حداقل مباح دانسته شده؟ایکاش لااقل در این نوحه ها تحریف دین و تاریخ صورت نگیرد.آیا دروغ بستن به خدا و پیامبر و معصومین علیهم السلام گناه کبیره نیست؟؟ آیا عظمت حضرت سید الشهداء علیه السلام در این موضوعه که یک میلیون و صد هزار نفر لشکر یزید را قلمداد کنیم(که کل عراق آنموقع اینهمه جمعیت نداشت) یا ایجاد مساجد را بقول جناب مجلسی غوطه دادن بال هد هد در خون حضرت و پرواز آن در کل جهان و ماورای اقیانوسها بدانیم که با سقوط هرقطره خون مسجدی در آینده ایجاد شود؟حتما به این خون هم مادهء ضد انعقاد تزریق شده حالا تکلیف مساجد سلف چه بوده خدا میداند.یا مقیاس درد و رنج حضرتامیر علیه السلام را خون شدن چاه بدانیم و زیارتنامه های جعلی بسازیم که ملتزم بودن به آنها،دنیا و آخرت ما را تامین کند.آیا حضرت امیر علسه السلام همانی است که به سنگی فرمان میدهد بر سر نیاز مندی طلا ببارد ؟؟اگر چنینه پس چرا عقیل برادر محتاج و نابینای حضرت بر کف دست خود نصیبی جز آهن گداخته ندید که به تبع آن به معاویه پناه ببرد؟؟سوال بر اینه این بادمجان دور قاب چینها چرا اینهمه در کعب احادیث بیجان باد میدمند؟؟؟چون با استحمار من و شما جیبشان-شخصیت اجتماعیشان- مریدبازیشان به راه باشد.اگر بحث دینه که دین شما را لعنت کرده بعلت حدوث بد عتها!!!یک سپری با نام معصوم علیه السلام جلوی خود گرفته اید که :چون ما نمایندهء خدا هستیم،عزادار حضرت هستیم هرکسی به ما توهین کنه به خدا توهین کرده پس طبعا هرکس به خدا توهین کنه خرج من دین رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دمه هدر.حالا اگر جناب استاد یا 14 سال تدریس توحید فقط بپرسد اسناد این 40 شب خواندن و خواص زیارت عاشورا کجا است،طبعا میشود دشمن اهل بیت علیهم السلام!نه جونم !نه عزیزم! شما دلتون برای دین نمی سوزه.د لتون برای جیبتون میسوزه و اینکه دورتون رو شلوغ کنید و محرم و صفر کارناوال بجای عزاداری راه بیندازید.عین قرآنهایی که زمان معاویه علیه الهاویه بر سر نیزه شد امروز ائمه علیهم السلام و اسمائشان بر سر نیزه هستند. حربهءبسیار خوبی برای احمق تر کردن من و شما بکار گرفته شده.از گدای سر کوچه ما از این حربه استفاده میکنه تا... (هر چقدر که دوست داری برو بالا).هر وقت از اسباب بازی بودن خسته شدید،هرکسی که مدعی سننی از سنن ائمه علیهم السلام شد،از او اسنادی که سبب ایجاد یقین میشود را مطالبه بفرمایید.از آن رمال دعا نویس گرفته تا آن آسترولوگ و ری کی کار و ... و آن درویش باصطلاح مستجاب الدعوه.بقول جناب صائب...
وصل زلف او بدست کوشش تدبیر نیست/
دوری این راه از کوتاهی شبگیر نیست...
.بار ها سیلاب را در نیمه راه افکنده ام/
آهنین پایی چو من در حلقهء زنجیر نیست
وصل زلف او بدست کوشش تدبیر نیست/
دوری این راه از کوتاهی شبگیر نیست...
.بار ها سیلاب را در نیمه راه افکنده ام/
آهنین پایی چو من در حلقهء زنجیر نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.