۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

راه سعادت 3

با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و بزرگوار ...به به از این ایام ‏عالی عالی .... چقدر همه چیز جهان فوق العاده است. ..... به به... ‏دوستان بسیار عزیز و محترم نظرات شما بزرگواران را مطالعه ‏نمودم. نکات بسیار جالب و عالیی را مطرح فرموده بودید مثل خانم ‏عاطفه و دوستان بزرگوار دیگر.... یک دوست دیگر هم گفته بود ‏من از هیچ چیز دنیا لذت نمیبرم و .... فرد دیگری در مورد فواید ‏روضه خوانی و ... فرموده بود که پاسخش را عرض کردم. قبلا ‏حضور شما گفته بودم که برای کسب سعادت باید حتما حتما سعادت ‏معنا بشود. متاسفانه با جو سنگینی که بر جامعهء ما حاکم است اکثر ‏افرادی که سن آنها از نوجوانی تا حدود 30 سال است ...نا امید، ‏غمزده و در آرزوی مردن روز شماری میکنند ..... ببینید سعادت ‏حقیقتی است که انسان بعد از تکوین ظاهری و با طنی و بعد از رشد ‏درونی به آن دست مییابد.بنده قبلا عرض کرده بودم که هرکسی ‏استحقاق و لیاقت همان وضعیتی را دارد که در آن است که با ‏اعتراضات کاملا صحیحی از طرف شما مواجه شده بودم. اما شما ‏باید به یک نکته توجه بفرمایید. و آن این است که با تصویر سازی ‏خلاق – تمرکز – ان ال پی و خیالبافی چیزی از زندگی شما تغییر ‏نمیکند.کما اینکه با بر سرو صورت کوبیدن در عاشورا و تاسوا و ‏روضه ها و ... چیزی تغییر نمیکند.دوستی فرموده بود که اینهمه ‏شفا و داستانهای دیگری که با چشم دیده میشود دلالت بر حقانیت این ‏مواضع دارد و .... حضورتان عرض کنم منهای تحقیقاتی که بنده در ‏مورد شفایافته های این گونه مجالس کردم( که غالبا یا بیماری ‏سایکوتیک داشتند یا توهم داشتند یا بیماریهایی که توسط پزشک ‏بهبود یافته یا اینکه عداد بسیاری از این شفایافتگان بعد از ثبت شفای ‏خود در دفاتر مخصوص فوت نمودند . یا حقه بازانی که خود را به ‏بیماری زدند تا خود را بعدا شفا یافته و نظر کرده معرفی نمایند و ‏‏...) باید حضور شما عرض کنم بنده در سفری که به آفریقا داشتم ‏عداد زیادی از هندیان مقیم تانزانیا را دیدم که از مجسمه گاو در ‏تمپل هندیها شفا میگرفتند و عده زیادی هم به آن مجسمه تعظیم ‏میکردند.جناب رضا صفای دزد هم در ماهواره گلّه گلّه شفا میدهد. ‏آقای بنی هین هم همینطور.آستیگماتهای مسیحی هم همینطور. ‏سرخپوستان آفریقا هم همینطور. بنده فکر میکنم برای شفا گرفتن ‏مهمترین موضوعی که سبب شفا گرفتن میشود این است که فرد باید ‏خالصانه و در راه خدا احمق و دیوانه باشد. چون محض رضای خدا ‏حتی یک سند متواتر در احادیث شیعه از شفاهایی که از ناحیهء ‏حضرات علیهم السلام رسیده باشد بنده ندیدم .قصه زیاده همان ‏کسانی که 4444 معجزهء دروغ به ساحت حضرت صلی الله نسبت ‏دادند همانها باب شفا گرفتن ها را باز نموده اند.و این در حالی است ‏که حضرت امیر علیه السلام بجای شفای برادر نابینای خودش، آتش ‏کف دست ایشان نهاده. برای نمونه خواهر جناب عباس – ن –که ‏استاد دانشگاه آزاد شهسوار در رشتهء مدیریت هستند دوچار ‏سرطان شده بودند که جناب عباس –ن ایشان را به حرم حضرت ‏بردند و ایشان در روئیا از حضرت شفا گرفتند و در دفتر کذایی آنجا ‏هم ثبت شد اما پس از انتقال به شهسوار دوباره بیماری ایشان عود ‏نمود و خواهر ایشان متاسفانه فوت نمود.از این دست اتفاقات بسیار ‏بسیار زیاد است که بخشی از آنها در کتاب تهران قرن 13 درج شده ‏و عجبا که از اینهمه شفا یافته یک نفر نبوده که دستش قطع شده ‏باشد از حضرت دست بگیرد یک قطع نخاعی نبوده که نخاعش ‏وصل شود و .... و کسالت مغز و فساد و فحشاء عقلشان به حدی ‏رسیده که شتر بد بختی که از دست قصابش فرار کرده را پناهندهء ‏حرم قلمداد نمودند و پشمهای شتر بیچاره را محض تبرک کندند.البته ‏برای شفا شاید خوب باشه.اصلا شاید صلاح بوده!!!.بگذریم.قصه ‏های امداد های غیبی و .... بسیار قدمت دارد کما اینکه خداوند در ‏قرآن فرمودند که در جنگ بدر شما پیروز نشدید بلکه خداوند شما را ‏با فوجهایی از ملائکه یاری فرمود.در بحث با یکی از مخالفان ایشان ‏به بنده گفت تعجب بنده از این است که این فوجهای ملائکه چطور ‏در جنگ احد خدمتگزاری حضرت نفرمودند و آن شکست ‏وحشتناک کم مانده بود بنیان اسلام عزیز را متلاشی کند . در حالی ‏که حضرت از خداوند خوسته بودند که در آن جنگ پیروز ‏شوند.چطور شد خداوند نه تنها فوجی از ملک برای یاری حضرت ‏نفرستادند بلکه عموی بزرگوار ایشان هم تکه تکه شده و حتی جگر ‏ایشان توسط خانم هنت خورده شد!!!! البته شاید خدا میخواسته ‏امتحان کند.شاید صلاح بوده! اصلا شاید عقل ما به علم خدا ‏نمیرسیده! یا شاید حکمتی داشته! یا شاید بقول دوست بزرگوار ما در ‏جواب آقایی که در مورد علت حفظ بتکدهء کعبه از تخریب توسط ‏احزاب فیل پرسیده بودکه: سنگ . گچ که قداستی ندارد ! ماهیت ‏توحیدی کعبه به سنگ و آجرش قداست ظاهری میدهد. اگر خدا ‏میخواست کعبهء بقول شما ابراهیمی خود را حفظ کند محبت ‏میفرمود ابابیل(پدران بیل) بزرگوار را میفرستاد تا زمانی که اولین ‏بت وارد کعبهء ابراهیمی میشد با سنگ و سجیل جهنمی بت تراشها ‏را گور بگور کند.نه اینکه هزار تا فیل را بکشد که بتکده اش سالم ‏بماند .یا اینکه اگر واقعا تولد حضرت امیر علیه السلام در کعبه ‏نشانهء قداست است ،بفرمایید ببینم در دامن بتها متولد شدن نشانهء ‏قداست است؟ آیا آن 4 خانمی که منبریها مدعی هستند از قدیسینی ‏مثل خانم مریم و ساره و هاجر و آسیه بودند نمی باید این بتهای ‏بزگوار یعنی آقای هبل و لات و منات و عزّای عزیز را لااقل برای ‏تولد سرور کائنات بیرون میبردند بعد داخل بتکدهء کعبه مینمودند؟ ‏‏.در جواب فرمودند:شاید خدا میخواسته حضرت علی علیه السلام ‏بتها را بعد از اسلام بشکند!!و بنده هم عرض میکنم صد البته اصلا ‏میدونید چیه ؟صلاح بوده! و این لفظ صلاح باعث میشود که فرد ‏سوال کننده خفقان بگیرد و اصلا دنبال جعلیاتی که در حلقوم عقل ‏بیچارهء ما فرو شده نروند....بگذریم.... بحث زیاده ...اما ‏بزرگوارانی که فرمودند با تکنیک تصویر سازی ذهنی سعی میکنیم ‏انرژیهای مثبت را به سمت خود جلب کنیم و .... . باید حضور شما ‏عرض کنم.وقتی که کسی گرسنه است ظاهر و باطن او داد میزند که ‏بابا من گرسنه هستم!!!!! اگر در تخیل خودتان به ذهنتان چلو کباب ‏بدهید ...با عث میشود که ذهن خیالپرور شما با ضمیر نا خود آگاه ‏شما تباین پیدا کند.آنوقت بجای تحرک برای حل مشکلتان مشغول ‏خیالبافی میشوید.اگر شما دعا کنید و توسل کنید و برای حل مشکلات ‏مادی به شاخ جنهای محترم دخیل ببندید بی عرضگی ها و ‏بیلیاقتیهای خود را دامن زده اید. وقتی بجای اینکه سرشما به زندگی ‏و کار شما باشه دنبال دعای مجرب به کتابهای رنگارنگ و جعلی ‏دعا مراجعه بفرمایید و سریع الاجابه ها و عظم البلا ها و .... را ‏بخوانید، اگر مشکل شما حل نشد مثل جواب مسخره ای که دوست ‏محترم بنده به آن مخالف داد میگویید: حتما صلاح بوده که من بد ‏بخت و بیچاره باشم.! شاید خدا دوست داره من بیچاره و خاک بر ‏سر باشم.!!بنده حضور شما عرض میکنم خاک بر سر خدایی که ‏آرزوی خاک بر سری مخلوقش را داشته باشد و دنبال آزار او ‏بگردد. بدا به حال خدایی که رفتار زشت مخلوقاتش را با زلزله و ‏هطهطه جواب گوید که دمّر علی قوم لوط و دمدم علی قوم شعیب ‏باشد!! اما همین خدای بزرگوار نستجیر بالله و هزار معاذ الله ‏زورش به بیچاره های مسلمان احمق خرافاتی برسد که با یک ‏زلزلهء مختصر بیش از 30.000 نفر از هموطنان ما در بم کشته ‏شوند! اما این خداوند تخیلی شما هزار تا زلزله در ژاپن میفرستد اما ‏یک خون از بینی کسی جاری نمیشود! یکی از دوستا ن بنده گفت: ‏این بمی ها همه تریاک فروش بودند . صلاح خدا بود که ریشهء ‏تریاک از زمین برداشته بشه به همین خاطر خدا اینطوری جوابشان ‏را داد!! یادم نمیره طوری توی دهنش زدم که برق از چشماش پرید! ‏اگر یک مشت احمق خانه های خشت و گلی خود را که هزار مرتبه ‏خاک بر سر تر از قدیمی ترین بنای خشتی جهان است در قرن 21 ‏روی گسل بنا میکنند تقصیر خدا است؟؟؟ اگر بعلت نادانی و حماقت ‏کسانی که مسئول هستند یک شهر زیر آوار میرود مسئول خداست؟ ‏اگر من و شما عرضه نداریم زندگی سالم داشته باشیم و یک مشت ‏اوباش را بر خود مسلط میکنیم تحت هر عنوانی ،مسئول خدا ‏است؟؟؟؟!!!! خب اگر اینطوریه که یزید هم همین را میگفت! به ‏حضرت زینب سلام الله علیها گفت:اگرشما نزد خدا عزیز تر از ما ‏بودید اینهمه قصه های کرامتی که مدعیان به شما نسبت میدهند به ‏خود شما جاری مینمود!پس چون من پیروز شدم معلومه خدا با من ‏بوده!! من پیشنهاد میکنم بجای تصویر سازی های بیخود و بیثمر ‏بیایید ذهنتان را تغییر بدید. اولین کار هم این است که توحید را یاد ‏بگیرید و اگر یاد نمیگیرید لا اقل بفهمید که عوارض طبیعی و ‏اتفاقات طبیعی مثل آتشفشان و زلزله و ... درگیری خدا وند با ‏دشمنانی تحت عنوان بندگانش نیست!!! خدای من بزرگتر از این ‏است که دشمنی از جنس بشر ظلوم و جهول داشته باشد و این تحقیر ‏خداوند است که بگوییم فلانی دشمن ذات خدا ست و خدا برای نابود ‏کردنش از آسمان سنگ ببارد!!! یا جناب جبرئیل تشریف بیاروند و ‏بقول مقدس اردبیلی عزیز شهرهای قوم لوط را ببرد به آسمان تا ‏ملائک صدای سگ و خروس آنها را بشنود!!! اما جواب ‏بزرگوارانی مثل خانم عاطفه بزرگوار که فرمودند:خیلی ها تحت ‏تصرف نیروهای خاصی مثل جامعه- اجبار و ... قرار میگیرند و ‏نمیتواند موفق شوند و .... جواب این بزرگوار این است :کاملا ‏فرمایش شما صحیح است. در کشوری که فوق لیسانسهایش ماهیانه ‏‏300 هزار تومان میگیرند و مهندس پیمان-ق با 6 سال سابقهء کار ‏در ایران خودرو و ... فقط ماهیانه 500.000 تومان در آمد دارد در ‏حالی که خط فقر 780 هزار تومان برای تهران اعلام شده چه ‏میشود کرد؟؟؟؟من برای شما عرض میکنم.اول کلی برای شما ‏میگویم بعدا د ر مطلب بعد جزئی .ببینید .خواست خدا را اگر از وب ‏خوانده باشید میبینید 27 معنا دارد که هیچکدامش به خداوند مر بوط ‏نیست!یعنی اینکه خدا نمیآید از حرسش یزید را پیروز کند یا زلزله ‏نازل کند. بلکه جهان مادی در ساحتی حرکت میکند که سشبب ‏تکوین موجودات میشود یکی از این شرایط تکوین اختیار است که ‏انسان بتواند با عقل و شعور خود جلوی زلزله که حرکت پوستهء ‏زمین است ،بگیرد.وحتی بتواند از نیروی زلزله برای آبادانی استفاده ‏کند .مثل نیروی امواج در یاها برای تولید برق و ... .نه اینکه عذاب ‏خدا باشد!!!! ادامه دارد .... ببینید عزیزان...خانواده جامعه حکومت – ‏جناب احمدی نژاد امدد الله ضله العالی علی رئوس المسلمین که خدا ‏خواست و این نعمت بزگ به دست آمریکائیهای گور بگوری نیفتاد و در ‏کشور باقیماند تا جهانی از درایت ایشان بهره مند شوند و سایر عوامل ‏اعم از میکروبها باکتریها –ژنتیک و.... . یک ساحت اولیه ای برای ما رقم ‏میزند که بنده به آن وسع میگویم.خب.... میبینید کسانی هستند که ‏دست و پا ندارند.خب...بابا اینها دیگه برای چی زنده اند؟؟؟ میخواهند ‏چه کنند؟؟؟خب خیلی ها از فعالیت دست میکشند و به اصطلاح نا امید ‏میشوند و لی یک عده ای مثل کسی که عکسش را در وب گذاشتم با ‏بینی خود نقاشی میکند. و در حال خنده عکس ایشان را گرفتم و در ‏وب قرار دادم! ایشان حامی صلح و حامی کودکان شده!! اگر ایشان آدمه ‏من و شما چی هستیم؟؟؟ جز نق نق کردن و آیهء یاس خواندن چه ‏کاری کردیم؟؟؟اینهمه آدم مشکل دار در ایران زندگی میکنند با ‏مشکلات میسارند و هم خودشان را پیشرفت میدهند و هم خانوادهء ‏خود را و هم اطرافیانشان را در مان میکنند.نمونه اش خود بنده که دهها ‏مشکل جور واجور داشتم.اما خودم را از دست نداده بودم.حالا دوستان ‏میفرمایند اصلا خوشبختی و سعادت به چه درد میخوره؟؟؟؟ برایشما ‏عرض میکنم. بنده اگر یک ثانیه از عمرم باقی مانده باشد دوست دارم با ‏موفقیتهای علمی- مادی –معنوی زندگی کنم نه اینکه در جوی آب در ‏حال هروئین کشیدن باشم.ارزش من میدونید چقدره؟؟؟؟ بقدریه که ‏خودم برای خودم ارزش قائل هستم.یک آدم حسابی هیچوقت دنبال ‏اوباش گری- ولگردی –چاقو کشی –دختر بازی و رفتار های ابلهانهء ‏دیگر نمیرود.یک آدم هیچوقت آیهء یاس نمیخواند مهم نیست من چقدر ‏محدودیت دارم ،اما وسع من که ثابت نیست!!! وسع من با زحجمتی که ‏برای خودم میکشم تغییر میکند! ممکنه شما سالها برای کنکور درس ‏بخوانید موقعی که میخواهید سر امتحان بروید مطمئن هستید اگ ‏بروید سر جلسه حتما رتبهء 1 کنکور میشوید اما همان موقع که پایتان ‏به خیابان میرسد یک موتوری به شما بزند و کنکور را از دست بدهید!!! ‏هیچ عیبی نداره.... مهم این بود که من برای خودم بعنوان یک انسان ‏ارزش قائل هستم. من برای سعادت خودم تلالش کردم.قرار نیست من ‏هرکاری انجام میدهم نتیجهء مورد نظرم را بگیرم!!!. اعمال ما مثل ‏پاشیدن دانه در یک مزرعه است. ممکنه شما بذر خوب – شخم خوب – ‏آبیاری خوب انجام بدهید اما باز هم یک گوشهء مزرعهء شما را یک گاو ‏خراب کند.ببینم مقیاس برداشت گندم،گرم در سانتی متره؟یا تن در ‏هکتار؟؟؟ زمین زندگی و عمر شما است- دانه داشته هایی است که ‏کسب میکنید- آبیاری و ... روشی است که در زندگی اتخاذ میکنید.بنده ‏در بسیاری از موارد زندگی به مشکل خوردم و مثلا دکتر نشدم! خب ‏درسته! اما در عوض در 44 رشته مدرک مربیگری کشوری و جهانی ‏گرفتم! مگر کلّ زندگی من همین امروزه؟؟؟ من در کلّ زندگیم نتیجهء ‏زحماتم را میگیرم نه در یک روز!!! ببینید خدا برای من و شما یک ‏صندوقچه ساخته که حق ما در آن صندوقچه است. وبه هیچ کس ‏سعادت و خوشبختی را نمیدهد مگر اینکه شما بروید و حقتان را از خدا ‏بگیرید!!! یک روز در مناجاتم به خدا گفتم خدایا من اینهمه مشکل دارم ‏نمیخواهم مشکلاتم را حل کنی!!! حاجت چه مزخرفیه!!! تمنا چه واژهء ‏احمقانه ایه!!!! تو حکیمی و حقیقت حکیم کار لغو بیهوده انجام نمیدهد! ‏از تو خواهش میکنم به من نشان بده این مشکلات برای چی به سمت ‏من هجوم میآورند؟؟؟؟چشم من را روشن کن!!! و خداوند این محبت را ‏در حق من فرمود.شما فکر میکنید من همیشه سالم هستم و مشکلی ‏ندارم؟؟؟ اتفاقا من در آرزوی این هستم که سختیها به سمت من حرکت ‏کند. وقتی من بیمار میشوم یا مشکل حادی پیدا میکنم دوستان به من ‏تبریک میگویند!! روز شادی من زمانی است که عاملی من را از این ‏سکوت به تلاش و به حرکت وادار کند!! ببینم کشتیهایی که در حال ‏غرق شدن هستند را چکار میکنند؟؟؟ بار های کشتی را سبک میکنند ‏حتی ادمها را توی دریا میریزند اما بادبان و دکل سنگین کشتی را سعی ‏میکنند حفظ کنند ؟چرا؟چون این بادبانه که باید طوفانزده ها را به ‏خشکی برساند
بنده میگویم
زکوه غم مترسان سینهء دریا دل ِ ما را
که این بارِ گران بر کشتی ما...باد بان گردد!!!!!‏
بنده بقدری مشکلات مالی داشتم که نگو و نپرس.4 سال غذای کافی ‏حتی برای خوردن هم نداشتم!! اینهمه مربیگری و چیزهای یدیگر ‏میدانید از کجا بدست آمد؟؟؟ از آنجایی که من چند شیفت کار میکردم ‏باز اموراتم نمیگذشت پس مجبور شدم برای حل مشکلات مالی کارهای ‏بیشتری یاد بگیرم.خداوند آنقدر مهربان بود آنقدر مهربان بود که هر چی ‏دعا میکردم برعکس من را بیچاره تر میکرد.میدانید چرا؟؟؟؟ چون بنده ‏اش را دوست داره! چون نمیخواهد کسی مثل من که واقعا در توحیدش ‏ثابت قدم بودم به یک اوباش ولگرد تبدیل بشم.دوست داشت امروز ‏دست هزاران نفر را از نظر فکری و روحی-مادی و معنوی بگیرم!!بله. او ‏از محبت و لطفی که به من داشت میخواست با مبتلا نمودن من به انواع ‏مشکلات من را مجبور کند که یکی از موفق ترین افراد دنیا بشم!!! من ‏هم که این موضوع را درک کرده بودم وقتی سختی میرسید برخلاف ‏روزهای دیگر عبادت و شکرانهء خودم را دو برابر میکردم.اولین شکر ‏برای اینکه خداوند آنقدر به من محبت دارد آنقدر عرفان ژرف و عمیقی ‏به من داده که بر خلاف عرفای پوشالی خاک بر سر مستجاب الدعوه، ‏شان و مقامی نزد او پیدا کنم که هر دعایی میکنم اوضاعم از بد هم بد ‏تر بشود (از نظر ظاهری)و او....حکمت نهانی خودش را به من بچشاند! ‏مثل اینکه خدا به شما بگوید آقا برو سر کوچه یک اتفاق خوب در انتظار ‏شما است. شما تنبلی میکنی.مثلا سر کوچه گنجی وجود داره که اگر ‏دیر کنی گنج را دیگران میبرند!از طرفی نباید اراده را از شما ساقط ‏کند!!برای همین هرچی به شما اشاره میکند که یاللا زود باش باز هم ‏شما تکان نمیخوری.آنوقت یک گرگ خلق میکنه که شما 2 تا پا داری، ‏‏8 تا ی دیگر هم قرض کنی و موفق بشید.وضع بنده درست همین بود ‏سالها با این اوضاع دست به گریبان بودم.تا سن 28-9 سالگی آنزمان 3 ‏تازبان میدانستم و یک مهندسی داشتم و مربیگزی 26-7 رشته.و ‏همیشه لذت میبردم که خداوند توسط مشکلات داره وجود من رامتکون ‏و متحول میکنه .آقا یکباره خداوند تصمیم گرفت که از آسمان و زمین ‏برای من پول بباره.میدانید چه کرد؟؟؟ باز هم یک سر سوزن ذهن علمی ‏بنده را بسمت مادیات حرکت داد .به سرعت برق مدیرت چندین شرکت ‏را بر عهده گرفتم و .... . اما دوستان در دفتر خاطراتم زمانی نوشته ‏بودم"امروز هفدهمین روزیه که نتوانستم وعدهء غذایی بخورم و... الان ‏که خدمت شما هستم پول و ثروت از سرو کول من داره بالا میره اما به ‏خدا احساس من با آن زمان هیچ فرقی نکرده.میدانید چرا؟؟؟ چون من ‏برای زندگی بعد از مرگ دارم کار میکنم.الان کلّ دوستان من شاید 10 ‏نفر نباشند.من همیشه گلچین میکنم.مردن از نظر من یعنی شما با ‏خودت محشور میشوی یا با شایستگیهای خودت. من دوست دارم رفیق ‏ابدی خودم را که خودم هستم یک آدمی قرار بدهم که 4 تا زبان ‏خارجی بلد باشه.آدم سالمی باشه. و ... من چجوری یک اوباش شیره ای ‏خرافاتی مافنگی تحت عنوان "خودم" را تا ابد تحمل کنم؟؟؟؟؟؟ بد ‏بختی آنجا دیگه از مرگ خبری نیست!!! یک احمقی که گوشهء خیابان ‏میایسته و نه به درد خودش میخوره نه بدرد دنیا چجوری میخواهد ‏زمانی که حجابها از دیده های برداشته میشود اوباشی لنگهء خودش را ‏تحمل کند؟؟؟؟
بشتاب کاروان که در این دشت پر هراس
بانگ جرس توان سفر میدهد مرا
چقدر من از خدا ممنونم که بزرگترین نعمت خود یعنی مرگ را به ما ‏ارزانی داشت همانقدر که زندگی را به ماداد.مردن و زنده بودن برای من ‏هیچ فرقی نداره چو.ن هردوش فوق العاده است!!! بهبه!! به به از زمانی ‏که انگشتهای بازیگوش روی کلاویه های پیانو میدوند- به به از زمانی که ‏در آغوش کشیدن بچه ای معلول به من ثابت میکنه هنوز آدمم!به به از ‏زمانی که بیماری تحرکات بند هرا محدود تر و قدرت فکر و مکاشفه و ‏شهود را وسعت میدهد و به به از زمانی که با مردنم جا را برای افراد ‏دیگر باز مکینم و از حکمت عالی زندگی به حکمت عالی زندگی ابدی ‏حرکت میکنم!!!!!! خدا یا با چون تو خدایی مگر میشود کسی غصه ‏بخورد؟؟ چون نا ملایمات زندگی لطف تو است که ان آدمهای تنبل و ‏بیعرضه مجبور به حرکت شوند....تو بر تر از آنی که دشمن دست و پا ‏چلفتیی مثل شیطان- بنده یا دیگران داشته باشی .تو ما را عذاب ‏نمیکنی بلکه حماقت ما است که جانوری مثل خودما نرا در کنار ما خلق ‏کرده
گفتی که تورا عذاب خواهم فرمود!!!!!‏
من در عجبم!!! که آن کجا خواهد بود؟
آنجا که تویی عذاب آنجا نَبُوَد
آنجا که تو نیستی کجا خواهد بود
ببخشید که حرافی من از حد گذشت غصه نخورید روشهایی به شما یاد ‏میدهم که خیلی راحت موفقیتهای مالی هم کسب کنید فقط صبر ‏کنید....‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.