با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و بزرگوار ...به به از این ایام عالی عالی .... چقدر همه چیز جهان فوق العاده است. ..... به به... دوستان بسیار عزیز و محترم نظرات شما بزرگواران را مطالعه نمودم. نکات بسیار جالب و عالیی را مطرح فرموده بودید مثل خانم عاطفه و دوستان بزرگوار دیگر.... یک دوست دیگر هم گفته بود من از هیچ چیز دنیا لذت نمیبرم و .... فرد دیگری در مورد فواید روضه خوانی و ... فرموده بود که پاسخش را عرض کردم. قبلا حضور شما گفته بودم که برای کسب سعادت باید حتما حتما سعادت معنا بشود. متاسفانه با جو سنگینی که بر جامعهء ما حاکم است اکثر افرادی که سن آنها از نوجوانی تا حدود 30 سال است ...نا امید، غمزده و در آرزوی مردن روز شماری میکنند ..... ببینید سعادت حقیقتی است که انسان بعد از تکوین ظاهری و با طنی و بعد از رشد درونی به آن دست مییابد.بنده قبلا عرض کرده بودم که هرکسی استحقاق و لیاقت همان وضعیتی را دارد که در آن است که با اعتراضات کاملا صحیحی از طرف شما مواجه شده بودم. اما شما باید به یک نکته توجه بفرمایید. و آن این است که با تصویر سازی خلاق – تمرکز – ان ال پی و خیالبافی چیزی از زندگی شما تغییر نمیکند.کما اینکه با بر سرو صورت کوبیدن در عاشورا و تاسوا و روضه ها و ... چیزی تغییر نمیکند.دوستی فرموده بود که اینهمه شفا و داستانهای دیگری که با چشم دیده میشود دلالت بر حقانیت این مواضع دارد و .... حضورتان عرض کنم منهای تحقیقاتی که بنده در مورد شفایافته های این گونه مجالس کردم( که غالبا یا بیماری سایکوتیک داشتند یا توهم داشتند یا بیماریهایی که توسط پزشک بهبود یافته یا اینکه عداد بسیاری از این شفایافتگان بعد از ثبت شفای خود در دفاتر مخصوص فوت نمودند . یا حقه بازانی که خود را به بیماری زدند تا خود را بعدا شفا یافته و نظر کرده معرفی نمایند و ...) باید حضور شما عرض کنم بنده در سفری که به آفریقا داشتم عداد زیادی از هندیان مقیم تانزانیا را دیدم که از مجسمه گاو در تمپل هندیها شفا میگرفتند و عده زیادی هم به آن مجسمه تعظیم میکردند.جناب رضا صفای دزد هم در ماهواره گلّه گلّه شفا میدهد. آقای بنی هین هم همینطور.آستیگماتهای مسیحی هم همینطور. سرخپوستان آفریقا هم همینطور. بنده فکر میکنم برای شفا گرفتن مهمترین موضوعی که سبب شفا گرفتن میشود این است که فرد باید خالصانه و در راه خدا احمق و دیوانه باشد. چون محض رضای خدا حتی یک سند متواتر در احادیث شیعه از شفاهایی که از ناحیهء حضرات علیهم السلام رسیده باشد بنده ندیدم .قصه زیاده همان کسانی که 4444 معجزهء دروغ به ساحت حضرت صلی الله نسبت دادند همانها باب شفا گرفتن ها را باز نموده اند.و این در حالی است که حضرت امیر علیه السلام بجای شفای برادر نابینای خودش، آتش کف دست ایشان نهاده. برای نمونه خواهر جناب عباس – ن –که استاد دانشگاه آزاد شهسوار در رشتهء مدیریت هستند دوچار سرطان شده بودند که جناب عباس –ن ایشان را به حرم حضرت بردند و ایشان در روئیا از حضرت شفا گرفتند و در دفتر کذایی آنجا هم ثبت شد اما پس از انتقال به شهسوار دوباره بیماری ایشان عود نمود و خواهر ایشان متاسفانه فوت نمود.از این دست اتفاقات بسیار بسیار زیاد است که بخشی از آنها در کتاب تهران قرن 13 درج شده و عجبا که از اینهمه شفا یافته یک نفر نبوده که دستش قطع شده باشد از حضرت دست بگیرد یک قطع نخاعی نبوده که نخاعش وصل شود و .... و کسالت مغز و فساد و فحشاء عقلشان به حدی رسیده که شتر بد بختی که از دست قصابش فرار کرده را پناهندهء حرم قلمداد نمودند و پشمهای شتر بیچاره را محض تبرک کندند.البته برای شفا شاید خوب باشه.اصلا شاید صلاح بوده!!!.بگذریم.قصه های امداد های غیبی و .... بسیار قدمت دارد کما اینکه خداوند در قرآن فرمودند که در جنگ بدر شما پیروز نشدید بلکه خداوند شما را با فوجهایی از ملائکه یاری فرمود.در بحث با یکی از مخالفان ایشان به بنده گفت تعجب بنده از این است که این فوجهای ملائکه چطور در جنگ احد خدمتگزاری حضرت نفرمودند و آن شکست وحشتناک کم مانده بود بنیان اسلام عزیز را متلاشی کند . در حالی که حضرت از خداوند خوسته بودند که در آن جنگ پیروز شوند.چطور شد خداوند نه تنها فوجی از ملک برای یاری حضرت نفرستادند بلکه عموی بزرگوار ایشان هم تکه تکه شده و حتی جگر ایشان توسط خانم هنت خورده شد!!!! البته شاید خدا میخواسته امتحان کند.شاید صلاح بوده! اصلا شاید عقل ما به علم خدا نمیرسیده! یا شاید حکمتی داشته! یا شاید بقول دوست بزرگوار ما در جواب آقایی که در مورد علت حفظ بتکدهء کعبه از تخریب توسط احزاب فیل پرسیده بودکه: سنگ . گچ که قداستی ندارد ! ماهیت توحیدی کعبه به سنگ و آجرش قداست ظاهری میدهد. اگر خدا میخواست کعبهء بقول شما ابراهیمی خود را حفظ کند محبت میفرمود ابابیل(پدران بیل) بزرگوار را میفرستاد تا زمانی که اولین بت وارد کعبهء ابراهیمی میشد با سنگ و سجیل جهنمی بت تراشها را گور بگور کند.نه اینکه هزار تا فیل را بکشد که بتکده اش سالم بماند .یا اینکه اگر واقعا تولد حضرت امیر علیه السلام در کعبه نشانهء قداست است ،بفرمایید ببینم در دامن بتها متولد شدن نشانهء قداست است؟ آیا آن 4 خانمی که منبریها مدعی هستند از قدیسینی مثل خانم مریم و ساره و هاجر و آسیه بودند نمی باید این بتهای بزگوار یعنی آقای هبل و لات و منات و عزّای عزیز را لااقل برای تولد سرور کائنات بیرون میبردند بعد داخل بتکدهء کعبه مینمودند؟ .در جواب فرمودند:شاید خدا میخواسته حضرت علی علیه السلام بتها را بعد از اسلام بشکند!!و بنده هم عرض میکنم صد البته اصلا میدونید چیه ؟صلاح بوده! و این لفظ صلاح باعث میشود که فرد سوال کننده خفقان بگیرد و اصلا دنبال جعلیاتی که در حلقوم عقل بیچارهء ما فرو شده نروند....بگذریم.... بحث زیاده ...اما بزرگوارانی که فرمودند با تکنیک تصویر سازی ذهنی سعی میکنیم انرژیهای مثبت را به سمت خود جلب کنیم و .... . باید حضور شما عرض کنم.وقتی که کسی گرسنه است ظاهر و باطن او داد میزند که بابا من گرسنه هستم!!!!! اگر در تخیل خودتان به ذهنتان چلو کباب بدهید ...با عث میشود که ذهن خیالپرور شما با ضمیر نا خود آگاه شما تباین پیدا کند.آنوقت بجای تحرک برای حل مشکلتان مشغول خیالبافی میشوید.اگر شما دعا کنید و توسل کنید و برای حل مشکلات مادی به شاخ جنهای محترم دخیل ببندید بی عرضگی ها و بیلیاقتیهای خود را دامن زده اید. وقتی بجای اینکه سرشما به زندگی و کار شما باشه دنبال دعای مجرب به کتابهای رنگارنگ و جعلی دعا مراجعه بفرمایید و سریع الاجابه ها و عظم البلا ها و .... را بخوانید، اگر مشکل شما حل نشد مثل جواب مسخره ای که دوست محترم بنده به آن مخالف داد میگویید: حتما صلاح بوده که من بد بخت و بیچاره باشم.! شاید خدا دوست داره من بیچاره و خاک بر سر باشم.!!بنده حضور شما عرض میکنم خاک بر سر خدایی که آرزوی خاک بر سری مخلوقش را داشته باشد و دنبال آزار او بگردد. بدا به حال خدایی که رفتار زشت مخلوقاتش را با زلزله و هطهطه جواب گوید که دمّر علی قوم لوط و دمدم علی قوم شعیب باشد!! اما همین خدای بزرگوار نستجیر بالله و هزار معاذ الله زورش به بیچاره های مسلمان احمق خرافاتی برسد که با یک زلزلهء مختصر بیش از 30.000 نفر از هموطنان ما در بم کشته شوند! اما این خداوند تخیلی شما هزار تا زلزله در ژاپن میفرستد اما یک خون از بینی کسی جاری نمیشود! یکی از دوستا ن بنده گفت: این بمی ها همه تریاک فروش بودند . صلاح خدا بود که ریشهء تریاک از زمین برداشته بشه به همین خاطر خدا اینطوری جوابشان را داد!! یادم نمیره طوری توی دهنش زدم که برق از چشماش پرید! اگر یک مشت احمق خانه های خشت و گلی خود را که هزار مرتبه خاک بر سر تر از قدیمی ترین بنای خشتی جهان است در قرن 21 روی گسل بنا میکنند تقصیر خدا است؟؟؟ اگر بعلت نادانی و حماقت کسانی که مسئول هستند یک شهر زیر آوار میرود مسئول خداست؟ اگر من و شما عرضه نداریم زندگی سالم داشته باشیم و یک مشت اوباش را بر خود مسلط میکنیم تحت هر عنوانی ،مسئول خدا است؟؟؟؟!!!! خب اگر اینطوریه که یزید هم همین را میگفت! به حضرت زینب سلام الله علیها گفت:اگرشما نزد خدا عزیز تر از ما بودید اینهمه قصه های کرامتی که مدعیان به شما نسبت میدهند به خود شما جاری مینمود!پس چون من پیروز شدم معلومه خدا با من بوده!! من پیشنهاد میکنم بجای تصویر سازی های بیخود و بیثمر بیایید ذهنتان را تغییر بدید. اولین کار هم این است که توحید را یاد بگیرید و اگر یاد نمیگیرید لا اقل بفهمید که عوارض طبیعی و اتفاقات طبیعی مثل آتشفشان و زلزله و ... درگیری خدا وند با دشمنانی تحت عنوان بندگانش نیست!!! خدای من بزرگتر از این است که دشمنی از جنس بشر ظلوم و جهول داشته باشد و این تحقیر خداوند است که بگوییم فلانی دشمن ذات خدا ست و خدا برای نابود کردنش از آسمان سنگ ببارد!!! یا جناب جبرئیل تشریف بیاروند و بقول مقدس اردبیلی عزیز شهرهای قوم لوط را ببرد به آسمان تا ملائک صدای سگ و خروس آنها را بشنود!!! اما جواب بزرگوارانی مثل خانم عاطفه بزرگوار که فرمودند:خیلی ها تحت تصرف نیروهای خاصی مثل جامعه- اجبار و ... قرار میگیرند و نمیتواند موفق شوند و .... جواب این بزرگوار این است :کاملا فرمایش شما صحیح است. در کشوری که فوق لیسانسهایش ماهیانه 300 هزار تومان میگیرند و مهندس پیمان-ق با 6 سال سابقهء کار در ایران خودرو و ... فقط ماهیانه 500.000 تومان در آمد دارد در حالی که خط فقر 780 هزار تومان برای تهران اعلام شده چه میشود کرد؟؟؟؟من برای شما عرض میکنم.اول کلی برای شما میگویم بعدا د ر مطلب بعد جزئی .ببینید .خواست خدا را اگر از وب خوانده باشید میبینید 27 معنا دارد که هیچکدامش به خداوند مر بوط نیست!یعنی اینکه خدا نمیآید از حرسش یزید را پیروز کند یا زلزله نازل کند. بلکه جهان مادی در ساحتی حرکت میکند که سشبب تکوین موجودات میشود یکی از این شرایط تکوین اختیار است که انسان بتواند با عقل و شعور خود جلوی زلزله که حرکت پوستهء زمین است ،بگیرد.وحتی بتواند از نیروی زلزله برای آبادانی استفاده کند .مثل نیروی امواج در یاها برای تولید برق و ... .نه اینکه عذاب خدا باشد!!!! ادامه دارد .... ببینید عزیزان...خانواده جامعه حکومت – جناب احمدی نژاد امدد الله ضله العالی علی رئوس المسلمین که خدا خواست و این نعمت بزگ به دست آمریکائیهای گور بگوری نیفتاد و در کشور باقیماند تا جهانی از درایت ایشان بهره مند شوند و سایر عوامل اعم از میکروبها باکتریها –ژنتیک و.... . یک ساحت اولیه ای برای ما رقم میزند که بنده به آن وسع میگویم.خب.... میبینید کسانی هستند که دست و پا ندارند.خب...بابا اینها دیگه برای چی زنده اند؟؟؟ میخواهند چه کنند؟؟؟خب خیلی ها از فعالیت دست میکشند و به اصطلاح نا امید میشوند و لی یک عده ای مثل کسی که عکسش را در وب گذاشتم با بینی خود نقاشی میکند. و در حال خنده عکس ایشان را گرفتم و در وب قرار دادم! ایشان حامی صلح و حامی کودکان شده!! اگر ایشان آدمه من و شما چی هستیم؟؟؟ جز نق نق کردن و آیهء یاس خواندن چه کاری کردیم؟؟؟اینهمه آدم مشکل دار در ایران زندگی میکنند با مشکلات میسارند و هم خودشان را پیشرفت میدهند و هم خانوادهء خود را و هم اطرافیانشان را در مان میکنند.نمونه اش خود بنده که دهها مشکل جور واجور داشتم.اما خودم را از دست نداده بودم.حالا دوستان میفرمایند اصلا خوشبختی و سعادت به چه درد میخوره؟؟؟؟ برایشما عرض میکنم. بنده اگر یک ثانیه از عمرم باقی مانده باشد دوست دارم با موفقیتهای علمی- مادی –معنوی زندگی کنم نه اینکه در جوی آب در حال هروئین کشیدن باشم.ارزش من میدونید چقدره؟؟؟؟ بقدریه که خودم برای خودم ارزش قائل هستم.یک آدم حسابی هیچوقت دنبال اوباش گری- ولگردی –چاقو کشی –دختر بازی و رفتار های ابلهانهء دیگر نمیرود.یک آدم هیچوقت آیهء یاس نمیخواند مهم نیست من چقدر محدودیت دارم ،اما وسع من که ثابت نیست!!! وسع من با زحجمتی که برای خودم میکشم تغییر میکند! ممکنه شما سالها برای کنکور درس بخوانید موقعی که میخواهید سر امتحان بروید مطمئن هستید اگ بروید سر جلسه حتما رتبهء 1 کنکور میشوید اما همان موقع که پایتان به خیابان میرسد یک موتوری به شما بزند و کنکور را از دست بدهید!!! هیچ عیبی نداره.... مهم این بود که من برای خودم بعنوان یک انسان ارزش قائل هستم. من برای سعادت خودم تلالش کردم.قرار نیست من هرکاری انجام میدهم نتیجهء مورد نظرم را بگیرم!!!. اعمال ما مثل پاشیدن دانه در یک مزرعه است. ممکنه شما بذر خوب – شخم خوب – آبیاری خوب انجام بدهید اما باز هم یک گوشهء مزرعهء شما را یک گاو خراب کند.ببینم مقیاس برداشت گندم،گرم در سانتی متره؟یا تن در هکتار؟؟؟ زمین زندگی و عمر شما است- دانه داشته هایی است که کسب میکنید- آبیاری و ... روشی است که در زندگی اتخاذ میکنید.بنده در بسیاری از موارد زندگی به مشکل خوردم و مثلا دکتر نشدم! خب درسته! اما در عوض در 44 رشته مدرک مربیگری کشوری و جهانی گرفتم! مگر کلّ زندگی من همین امروزه؟؟؟ من در کلّ زندگیم نتیجهء زحماتم را میگیرم نه در یک روز!!! ببینید خدا برای من و شما یک صندوقچه ساخته که حق ما در آن صندوقچه است. وبه هیچ کس سعادت و خوشبختی را نمیدهد مگر اینکه شما بروید و حقتان را از خدا بگیرید!!! یک روز در مناجاتم به خدا گفتم خدایا من اینهمه مشکل دارم نمیخواهم مشکلاتم را حل کنی!!! حاجت چه مزخرفیه!!! تمنا چه واژهء احمقانه ایه!!!! تو حکیمی و حقیقت حکیم کار لغو بیهوده انجام نمیدهد! از تو خواهش میکنم به من نشان بده این مشکلات برای چی به سمت من هجوم میآورند؟؟؟؟چشم من را روشن کن!!! و خداوند این محبت را در حق من فرمود.شما فکر میکنید من همیشه سالم هستم و مشکلی ندارم؟؟؟ اتفاقا من در آرزوی این هستم که سختیها به سمت من حرکت کند. وقتی من بیمار میشوم یا مشکل حادی پیدا میکنم دوستان به من تبریک میگویند!! روز شادی من زمانی است که عاملی من را از این سکوت به تلاش و به حرکت وادار کند!! ببینم کشتیهایی که در حال غرق شدن هستند را چکار میکنند؟؟؟ بار های کشتی را سبک میکنند حتی ادمها را توی دریا میریزند اما بادبان و دکل سنگین کشتی را سعی میکنند حفظ کنند ؟چرا؟چون این بادبانه که باید طوفانزده ها را به خشکی برساند
بنده میگویم
زکوه غم مترسان سینهء دریا دل ِ ما را
که این بارِ گران بر کشتی ما...باد بان گردد!!!!!
بنده بقدری مشکلات مالی داشتم که نگو و نپرس.4 سال غذای کافی حتی برای خوردن هم نداشتم!! اینهمه مربیگری و چیزهای یدیگر میدانید از کجا بدست آمد؟؟؟ از آنجایی که من چند شیفت کار میکردم باز اموراتم نمیگذشت پس مجبور شدم برای حل مشکلات مالی کارهای بیشتری یاد بگیرم.خداوند آنقدر مهربان بود آنقدر مهربان بود که هر چی دعا میکردم برعکس من را بیچاره تر میکرد.میدانید چرا؟؟؟؟ چون بنده اش را دوست داره! چون نمیخواهد کسی مثل من که واقعا در توحیدش ثابت قدم بودم به یک اوباش ولگرد تبدیل بشم.دوست داشت امروز دست هزاران نفر را از نظر فکری و روحی-مادی و معنوی بگیرم!!بله. او از محبت و لطفی که به من داشت میخواست با مبتلا نمودن من به انواع مشکلات من را مجبور کند که یکی از موفق ترین افراد دنیا بشم!!! من هم که این موضوع را درک کرده بودم وقتی سختی میرسید برخلاف روزهای دیگر عبادت و شکرانهء خودم را دو برابر میکردم.اولین شکر برای اینکه خداوند آنقدر به من محبت دارد آنقدر عرفان ژرف و عمیقی به من داده که بر خلاف عرفای پوشالی خاک بر سر مستجاب الدعوه، شان و مقامی نزد او پیدا کنم که هر دعایی میکنم اوضاعم از بد هم بد تر بشود (از نظر ظاهری)و او....حکمت نهانی خودش را به من بچشاند! مثل اینکه خدا به شما بگوید آقا برو سر کوچه یک اتفاق خوب در انتظار شما است. شما تنبلی میکنی.مثلا سر کوچه گنجی وجود داره که اگر دیر کنی گنج را دیگران میبرند!از طرفی نباید اراده را از شما ساقط کند!!برای همین هرچی به شما اشاره میکند که یاللا زود باش باز هم شما تکان نمیخوری.آنوقت یک گرگ خلق میکنه که شما 2 تا پا داری، 8 تا ی دیگر هم قرض کنی و موفق بشید.وضع بنده درست همین بود سالها با این اوضاع دست به گریبان بودم.تا سن 28-9 سالگی آنزمان 3 تازبان میدانستم و یک مهندسی داشتم و مربیگزی 26-7 رشته.و همیشه لذت میبردم که خداوند توسط مشکلات داره وجود من رامتکون و متحول میکنه .آقا یکباره خداوند تصمیم گرفت که از آسمان و زمین برای من پول بباره.میدانید چه کرد؟؟؟ باز هم یک سر سوزن ذهن علمی بنده را بسمت مادیات حرکت داد .به سرعت برق مدیرت چندین شرکت را بر عهده گرفتم و .... . اما دوستان در دفتر خاطراتم زمانی نوشته بودم"امروز هفدهمین روزیه که نتوانستم وعدهء غذایی بخورم و... الان که خدمت شما هستم پول و ثروت از سرو کول من داره بالا میره اما به خدا احساس من با آن زمان هیچ فرقی نکرده.میدانید چرا؟؟؟ چون من برای زندگی بعد از مرگ دارم کار میکنم.الان کلّ دوستان من شاید 10 نفر نباشند.من همیشه گلچین میکنم.مردن از نظر من یعنی شما با خودت محشور میشوی یا با شایستگیهای خودت. من دوست دارم رفیق ابدی خودم را که خودم هستم یک آدمی قرار بدهم که 4 تا زبان خارجی بلد باشه.آدم سالمی باشه. و ... من چجوری یک اوباش شیره ای خرافاتی مافنگی تحت عنوان "خودم" را تا ابد تحمل کنم؟؟؟؟؟؟ بد بختی آنجا دیگه از مرگ خبری نیست!!! یک احمقی که گوشهء خیابان میایسته و نه به درد خودش میخوره نه بدرد دنیا چجوری میخواهد زمانی که حجابها از دیده های برداشته میشود اوباشی لنگهء خودش را تحمل کند؟؟؟؟
بشتاب کاروان که در این دشت پر هراس
بانگ جرس توان سفر میدهد مرا
چقدر من از خدا ممنونم که بزرگترین نعمت خود یعنی مرگ را به ما ارزانی داشت همانقدر که زندگی را به ماداد.مردن و زنده بودن برای من هیچ فرقی نداره چو.ن هردوش فوق العاده است!!! بهبه!! به به از زمانی که انگشتهای بازیگوش روی کلاویه های پیانو میدوند- به به از زمانی که در آغوش کشیدن بچه ای معلول به من ثابت میکنه هنوز آدمم!به به از زمانی که بیماری تحرکات بند هرا محدود تر و قدرت فکر و مکاشفه و شهود را وسعت میدهد و به به از زمانی که با مردنم جا را برای افراد دیگر باز مکینم و از حکمت عالی زندگی به حکمت عالی زندگی ابدی حرکت میکنم!!!!!! خدا یا با چون تو خدایی مگر میشود کسی غصه بخورد؟؟ چون نا ملایمات زندگی لطف تو است که ان آدمهای تنبل و بیعرضه مجبور به حرکت شوند....تو بر تر از آنی که دشمن دست و پا چلفتیی مثل شیطان- بنده یا دیگران داشته باشی .تو ما را عذاب نمیکنی بلکه حماقت ما است که جانوری مثل خودما نرا در کنار ما خلق کرده
گفتی که تورا عذاب خواهم فرمود!!!!!
من در عجبم!!! که آن کجا خواهد بود؟
آنجا که تویی عذاب آنجا نَبُوَد
آنجا که تو نیستی کجا خواهد بود
ببخشید که حرافی من از حد گذشت غصه نخورید روشهایی به شما یاد میدهم که خیلی راحت موفقیتهای مالی هم کسب کنید فقط صبر کنید....
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.