با سلام... ادامه اصطلاحات حدیثی درس 4 اسناد کافی... دلیل سومی که موافقین له کافی ارائه نموده اند این است که:بزرگانی چون نجاشی(که کتاب رجال ایشان یکی از مهمترین کتب رجالی شیعه است)کلینی را ستوده اند و اورا "اوثق الناس فی الحدیث و اثبتهم"دانسته اند(رجال نجاشی ص 377).این تعبیر گویای این است که همه مدایح راویان و مولفان به اعتبار اخبار ایشان و سند حدیث مربوط میشود.جناب نوری دوباره اینجا گفته:اگر کلینی از راوی ضعیف و ناشناخته ای حدیث نقل کند دیگر اوثق و اثبت مردم نخواهد بود.به همین طریق ایشان از هر گونه اشکالی در مورد راویان مبرا است اشکالهایی چون ضعف راوی-روایت ازراویان ضعیف و مجهول ،روایت از کسانی که آنهارا ملاقات نکرده است،ضعف درحفظ ووضبط حدیث،اضطراب الفاظ احادیث ،اعتماد بر احادیث مرسل و امثال آن که با وثاقت و دقت قابل جمع نیستند. اما نقد دلیل سوم:نقد اول اینکه ما در بین راویان کسی یا کسانی را نمیشناسیم که همه احادیثشان بیواسطه یا با واسطه،معتبر شمرده شود.تنها برخی از نظریه های توثیق عام مشایخ بیواسطه و مستقیم برخی راویان توثیق شده اند،نه آنکه بطور مطلق هر سندی که شخصی خاص در آن قرار گیرد صحیح شمرده شود.و عباراتی که محدث نوری آورده و به آنها استشهاد نموده که روایت این افراد مطلقا باید پذیرفته شود چنین معنایی ندارد.تعبیر صحیح الحدیث هم تنها ناظربه صداقت گفتار راوی است و با تعبیر درستگفتار مترادف است وصحت و صدور روایت از راوی صحیح الحدیث را تا معصوم علیهم السلام ،اثبات نمیکند.نقد دوم:حتی اگر ما کسانی را داشته باشیم که همه احادیث با واسطه و بی واسطهء آنها معتبر باشند،اوثق و اثبت بودن کلینی دلالت برآن ندارد که تمام احادیث با واسطه و بیواسطهء او هم معتبر باشد.اوثق واثبت بودن او بر اساس مجموعهء امتیازات اوست نه اینکه یکایک خصوصیات سندی و حدیثی راویان در کلینی جمع باشد.و تنها میتوان مجموعهء مزایای او را بر دیگران ارجح شمرد.
اما دلیل چهارم:کلینی در مقدمه کافی بر صحیح بودن اسناد کتاب خود،شهادت داده و این دلیل مهمترین دلیل اعتبار کافی است که میگوید:"یجمع فیه جمیع فنون علم الدین...والعمل به ...کافی ج 1 ص 9)یعنی :کتابی که درآن همه اقسام دین جمع شده...وجویندهء علم دین و خواهان عمل به آثار صحیح رسیده (از ائمه اطهار علیهم السلام)وسنن استوار مورد عمل از آن بهره میبرد...سپاس خداوند را که گرد آوری آنچه را خواستی آسان ساخت،و امید دارم چنان باشد که مورد نظر داشتی و اگر احیانا در آن کوتاهی رفته ،درنیت ما که خیر خواهی است ،کوتاهی نبوده چون خیر خواهی برادران و هم مذهبان بر ما واجب است....محدث نوری معتقد است که این کلام به صراحت برآن دلالت دارد که کلینی خطبهء کافی را پس ازتالیف کتاب مذکوروناظربر روایات آن نوشته.با توجه به این نکته وی این احتمال را که شیخ کلینی ابتدا مقدمه را نوشته و پس از مدتی از شرط خود دست بر داشته یا غفلت کرده باشد را منتفی میداند.بنا براین با توجهبه شهادت کلینی ما باید کتابش را صحیح بدانیم.
نقد دلیل چهارم:این نقد دومرحله دارد 1:آیا این عبارت دلالت دارد که کلینی بر کلیه کتاب کافی شهادت داده؟ 2:فرضا که کلینی شچنین شهادتی داده باشد .آیا این شهادت به دیگران هم حجیت دارد؟
مرحلهء 1:برخی به تعبیر شهادت ایراد گرفته اند چون الفاظی که برای شهادت دادن بکار میرود باید مصرّح در شهادت باشد حال آنکه ایشان از کلمهء ارجو استفاده میکند یعنی امیدوارم اینطوری باشد.محدث نوری در بیان جواب گفته:او در حد توانش احادیث درست را گرد آوری نموده اما چون احتمال فراموشی و خطا و ... میداده بخاطر این احتمال از ارجو استفاده نموده.حالا ببینیم لفظ ارجو یعنی امید داشتن کلینی بر چه موضوعی ناظر است؟آیا شیخ به صحت انتساب همه احادیث کافی شهادت داده؟پاسخ این سوال منفی است.اما توضیح اینکه در کافی ابوابی ترتیب داده شده و هرباب در پی اثبات غرض خاصی است.که در عنوان باب ذکر نموده.شیخ روایاتی را آورده که برا ی اثبات موضوع مد نظرش موثرباشند از این رو نیاز نیست که اثبات تمام احادیث به ائممه علیهم السلام ثابت باشد.بلکه همین که مجموعه ای از احادیث بر مطلب واحدی دلالت دارند کافی است.از این رو راویان مجهول الهویه هم در احادیث این ابواب دیده میشود.درضمن درشهادت کلینی به صحت کتاب خود،به موردی اشاره شده که:السنن القائمه التی علیها العمل.که مراد احکام عملی اعم از واجب و مستحب است و یکی از مبانی مشهور قدما تسامح در روایات مستحبات بودهاین مبنا بر اساس استناد به روایات فراوانی است که میگوید:هرکس خبری دریافت کند که بیانگر ثوابی برای یک عمل است و برای رسیدن به ثوابیاد شده آن را انجام دهد ثوابش به او خواهد رسید اگر چه معصوم علیه السلام آنرا نگفته باشد.لذا این شهادت کلینی درباره مستحبات که سند و اعتبار صدوری آنها ملاک نیست صادق نمیباشد."استاد: ایرادی هم که بنده به موضوع بالا گرفتم این بود چه بسا احادیثی که معانی متعددی دارند.درسته که یک وجه حدیث موید باب است اما وجوه دیگر آن مبعث ایجاد خلجان در ذهن گوینده مینماید که در صورت عدم صحت،مطالب زیادی را نقض میکند." اما مرحلهء دوم در این مرحله می خواهیم ببینیم که اصلا شهادت کلینی بر کلیه اسناد کافی،برای دیگران شرعا حجیت دارد یا خیر.اگر مبنایایشان با متاخران در تصحیح احادیث هماهنگ باشد،قطعاشهادت او هم بر دیگران حجت است.والا خیر.متاخران خبر واحد را به 4 شاخه صحیح/حسن /موثق و ضعیف طبقه بندی نموده اند.متاخران میگویند صحت یک روایت تنها از طریق سند آن روایت ثابت میشود حتی اگر قرآئن قطعی بر صادر نشدن حدیث وجود داشته باشد.اما بر اساس قواعد درایت الحدیث نام صحیح بر آن اطلاق میشود.اما قدما به این شیوه عمل نمینمودند.آنها صحیح را در مقابل معنای لغوی ان یعنی کامل در برابر ناقص- وسالم در مقابل بیمار بکار میبردند.و آن عبارت بود از حدیثی که صدور آن از معصوم علیهم السلام به اثبات رسیده باشدهر چند اثبات آن با حجت شرعی باشد و قطع یا اطمینان هم وجود نداشته باشد.چنین صحیحی را صحیح قدمایی میگفتند.به همین ترتیب آنها حتی احادیث متعارض را هم صحیح میشمردند. اما از بحث فنی بگذریم که برای شما ثقیله.کمی بحث راحت تر را مطرح کنیم.شاهد اول بر صحیح نبودن کل احادیث کافی 1:آوردن اسناد کامل خود گواه بر این است که کلینی مجال بررسی در اسناد را برای دیگران گسترده میدیده. شاهد 2:بکار بردن الفاظی مثل عمن اخبر ه و "عن الرجل"و"عمن حدثه"که در کافی بسیار است دلالت براین دارد که بعید است که قراینی برای وثاقت تمامی این راویان ناشناخته و گمنام موجود باشد. اما مهمترین شاهد و شاهد سوم این است که برخی از بزرگان بسیاری از راویان کافی را تضعیف نموده اند ودر مورد آنها اعمال جرح و قدح نموده اند پس فرضا اگر کلینی هم شهادت به صحت کتاب خود داده باشد چون با شهادت علمای دیگر معارض است،ازاعتبار ساقط خواهد بود.اما راویانی که مجروح و ضعیف یا دروغگو و ... هستند و تعداد احادیثی که در کافی آورده اند.
1:محمد بن علی صیرفی (ابو سمینه)250 روایت درکافی دارد.نجاشی اورا تضعیف نموده و در هیچ موردی اعتماد بر وی را جایز نشمرده
2:محمد بن موسی همدانی که 30 روایت در کافی دارد.ابن ولید استادشیخ صدوق ،ایشانر ا غیر ثقه-کذاب و دروغگو دانسته 3:احمد بن محمد سیاری :او در کافی 40 روایت دارد.نجاشی او را ضعیف الحدیث –فاسد المذهب-مجفوّالروایه و کثیر المراسیل خوانده
4:عبدالرحمن کثیر هاشمی .نام او در 30 سند کافی موجوده. او تضعیف شده و برخی اورا جاعل حدیث میدانند (رجال نجاشی ص234 ش 621
5:عبدالله بن عبدالرحمن الاصم نام او در سند 100 حدیث در کافی است نجاشی او را ضعیف-غال –لیس بشیء خوانده
تا اینجا شد 450 حدیث با روات اینچنینی
اما شاهد چهارم.رجالیان پاره ای از منابع کافی را معتبر ندانسته اند. مثلا
1:اسحق بن محمد نخعی شدیدا تضعیف شده و کتابهای او نادرست خوانده شده حال انکه ظاهرا کتاب اخبار السید او از مصادر کافی بوده(کافی ج1ص508تا ص512)
2:حسن بن عباس حریش مولف کتاب انا انزلناه فیلیله القدر شدیدا تضعیف شده(رجال نجاشی ص 60 ش 138)و این کتاب از مصادر کافی بوده((کافی ج1ص242تا 252و همانجلد ص532و533)
3:سلمه بم خطاب مولف کتاب وفاه النبی، ضعیف الحدیث شمرده شده و کتابش از مصادر کافی است(کافی ج1 ص222و221)
4:محمد بلن علی صیرفی مولف دلائل ،شدیدا تضعیف شده و کتاب او از مصادر کافی بوده (ج1ص316و313و321)
شاهد پنجم اینکه بساری از بزرگان معاصر یا یا نزدیک به عصر وی به اعتبار کل احادیث کافی معتقد نبودند.مثلا شیخ صدوق در مواردی روایت کافی را نقد نموده و نپذیرفته است.همین نقد بعلت این است که احادیث کافی نزد محدثان 100 در 100 صحیح نبوده و احتمال اشکال میدادند که نقد نمودند.شیخ مفید ئوشیخ طوسی هم کافی ارنقد نموده ا ند.بنا برای ن هیچ راهی به اطمینان یا وثوق صدور تمام روایات کافی در دست نیست. امیدوارم کمی چشمان شما باز شده باشد .زمانی که در کتابی مثل کافی که در بین کتب اربعه شمس الشموس است،حدود لااقل 1000 حدیث مخدوش دارد چطوری میشود بقول آقای گ و ت به احادیث دستغیب و دیگران اعتماد نمود که نه اسناد را ذکر کرده ونه ...؟دوستان عزیز یک نصیحت به شما.لفظ روایت از معصوم علیه السلام شده .... را تا شنیدید مثل موشی که به مار خیره شده خشکتون نزنه!از راوی بپرسید:اسناد حدیث آیا صحیحه؟اگرنمیدانست لااقل از متصل بودن حدیث به معصوم علیه السلام اطمینان پیدا کنید.اگر حدیث مثل دعای چرند و کفر آمیز ناد علی حدود 6 قرن یا بیشتر انقطاع سندی داشت،پوست اون حقه باز را بکنید و توش کاه پرکنید که دیگران شما را با یک لفظ "قال ال...." بی اراده و ابله نکنند وبعد سوار شما بشوند.خیلی خرفها براتون دارم اما حیف که همینقدر هم که گفتیم به تیریج قبای بت پرستان لعنتی که هر آن یک الاغی را تحت عنوان بت اعظم میپرستند بر خورده و دهها شکایت بعلت روشنگریهای ما این طرف و آنطرف پراکنده شده و باعث زحمت دوست عزیزم جناب شفیع زاده شده که مثل هدهد کلیله و دمنه که به بوزینه ها میخواست اثبات کند که "این کرم شبتابی که روی آن هیزم ریختید و فوت میکنید به خدا کرمه نه آتش...در آخرهم همین بوزینه ها سر هد هد بیچاره را کندند و ..."ایشن هم قصد ارشاد دوستان را از طریق تبلیغ محضا للهی وب بنده را داشت که مطلب ایشون را فیلتر کردند و... در هرحال تا بنده هستم- واین وب هم مثل وب دوستان دیگر مثل امیر کیمیای عزیز فیلتر نشده یا حضرت استاد امر به قطع نمودن نوشته هایم نفرمودند،بیایید و از مطالب من استفاده کنید.شایستهء من وشما نیست که توی سرمون بزنیم و... .خداوند مارا انسان خلق کرده و به ما اجازه ء زندگی سعادتمند وشاد داده.پس به هیچکس اجازه ندید حقی را که خدا به شما داده از شما بگیره.همیشه شاد باشید و خرد و عقل نگهدارتان باد.
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.