۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

بررسی روایی کتاب کافی از شیخ کلینی درس 5

با سلام... ادامه اصطلاحات حدیثی درس 4 اسناد کافی... دلیل ‏سومی که موافقین له کافی ارائه نموده اند این است که:بزرگانی ‏چون نجاشی(که کتاب رجال ایشان یکی از مهمترین کتب رجالی ‏شیعه است)کلینی را ستوده اند و اورا "اوثق الناس فی الحدیث و ‏اثبتهم"دانسته اند(رجال نجاشی ص 377).این تعبیر گویای این ‏است که همه مدایح راویان و مولفان به اعتبار اخبار ایشان و سند ‏حدیث مربوط میشود.جناب نوری دوباره اینجا گفته:اگر کلینی از ‏راوی ضعیف و ناشناخته ای حدیث نقل کند دیگر اوثق و اثبت ‏مردم نخواهد بود.به همین طریق ایشان از هر گونه اشکالی در ‏مورد راویان مبرا است اشکالهایی چون ضعف راوی-روایت ‏ازراویان ضعیف و مجهول ،روایت از کسانی که آنهارا ملاقات ‏نکرده است،ضعف درحفظ ووضبط حدیث،اضطراب الفاظ احادیث ‏،اعتماد بر احادیث مرسل و امثال آن که با وثاقت و دقت قابل جمع ‏نیستند. اما نقد دلیل سوم:نقد اول اینکه ما در بین راویان کسی یا ‏کسانی را نمیشناسیم که همه احادیثشان بیواسطه یا با واسطه،معتبر ‏شمرده شود.تنها برخی از نظریه های توثیق عام مشایخ بیواسطه و ‏مستقیم برخی راویان توثیق شده اند،نه آنکه بطور مطلق هر سندی ‏که شخصی خاص در آن قرار گیرد صحیح شمرده شود.و عباراتی ‏که محدث نوری آورده و به آنها استشهاد نموده که روایت این افراد ‏مطلقا باید پذیرفته شود چنین معنایی ندارد.تعبیر صحیح الحدیث هم ‏تنها ناظربه صداقت گفتار راوی است و با تعبیر درستگفتار ‏مترادف است وصحت و صدور روایت از راوی صحیح الحدیث ‏را تا معصوم علیهم السلام ،اثبات نمیکند.نقد دوم:حتی اگر ما ‏کسانی را داشته باشیم که همه احادیث با واسطه و بی واسطهء آنها ‏معتبر باشند،اوثق و اثبت بودن کلینی دلالت برآن ندارد که تمام ‏احادیث با واسطه و بیواسطهء او هم معتبر باشد.اوثق واثبت بودن ‏او بر اساس مجموعهء امتیازات اوست نه اینکه یکایک ‏خصوصیات سندی و حدیثی راویان در کلینی جمع باشد.و تنها ‏میتوان مجموعهء مزایای او را بر دیگران ارجح شمرد.‏
اما دلیل چهارم:کلینی در مقدمه کافی بر صحیح بودن اسناد کتاب ‏خود،شهادت داده و این دلیل مهمترین دلیل اعتبار کافی است که ‏میگوید:"یجمع فیه جمیع فنون علم الدین...والعمل به ...کافی ج 1 ‏ص 9)یعنی :کتابی که درآن همه اقسام دین جمع شده...وجویندهء ‏علم دین و خواهان عمل به آثار صحیح رسیده (از ائمه اطهار ‏علیهم السلام)وسنن استوار مورد عمل از آن بهره میبرد...سپاس ‏خداوند را که گرد آوری آنچه را خواستی آسان ساخت،و امید دارم ‏چنان باشد که مورد نظر داشتی و اگر احیانا در آن کوتاهی رفته ‏،درنیت ما که خیر خواهی است ،کوتاهی نبوده چون خیر خواهی ‏برادران و هم مذهبان بر ما واجب است....محدث نوری معتقد است ‏که این کلام به صراحت برآن دلالت دارد که کلینی خطبهء کافی را ‏پس ازتالیف کتاب مذکوروناظربر روایات آن نوشته.با توجه به ‏این نکته وی این احتمال را که شیخ کلینی ابتدا مقدمه را نوشته و ‏پس از مدتی از شرط خود دست بر داشته یا غفلت کرده باشد را ‏منتفی میداند.بنا براین با توجهبه شهادت کلینی ما باید کتابش را ‏صحیح بدانیم.‏
نقد دلیل چهارم:این نقد دومرحله دارد 1:آیا این عبارت دلالت دارد ‏که کلینی بر کلیه کتاب کافی شهادت داده؟ 2:فرضا که کلینی ‏شچنین شهادتی داده باشد .آیا این شهادت به دیگران هم حجیت ‏دارد؟ ‏
مرحلهء 1:برخی به تعبیر شهادت ایراد گرفته اند چون الفاظی که ‏برای شهادت دادن بکار میرود باید مصرّح در شهادت باشد حال ‏آنکه ایشان از کلمهء ارجو استفاده میکند یعنی امیدوارم اینطوری ‏باشد.محدث نوری در بیان جواب گفته:او در حد توانش احادیث ‏درست را گرد آوری نموده اما چون احتمال فراموشی و خطا و ... ‏میداده بخاطر این احتمال از ارجو استفاده نموده.حالا ببینیم لفظ ‏ارجو یعنی امید داشتن کلینی بر چه موضوعی ناظر است؟آیا شیخ ‏به صحت انتساب همه احادیث کافی شهادت داده؟پاسخ این سوال ‏منفی است.اما توضیح اینکه در کافی ابوابی ترتیب داده شده و ‏هرباب در پی اثبات غرض خاصی است.که در عنوان باب ذکر ‏نموده.شیخ روایاتی را آورده که برا ی اثبات موضوع مد نظرش ‏موثرباشند از این رو نیاز نیست که اثبات تمام احادیث به ائممه ‏علیهم السلام ثابت باشد.بلکه همین که مجموعه ای از احادیث بر ‏مطلب واحدی دلالت دارند کافی است.از این رو راویان مجهول ‏الهویه هم در احادیث این ابواب دیده میشود.درضمن درشهادت ‏کلینی به صحت کتاب خود،به موردی اشاره شده که:السنن القائمه ‏التی علیها العمل.که مراد احکام عملی اعم از واجب و مستحب ‏است و یکی از مبانی مشهور قدما تسامح در روایات مستحبات ‏بودهاین مبنا بر اساس استناد به روایات فراوانی است که ‏میگوید:هرکس خبری دریافت کند که بیانگر ثوابی برای یک عمل ‏است و برای رسیدن به ثوابیاد شده آن را انجام دهد ثوابش به او ‏خواهد رسید اگر چه معصوم علیه السلام آنرا نگفته باشد.لذا این ‏شهادت کلینی درباره مستحبات که سند و اعتبار صدوری آنها ‏ملاک نیست صادق نمیباشد."استاد: ایرادی هم که بنده به موضوع ‏بالا گرفتم این بود چه بسا احادیثی که معانی متعددی دارند.درسته ‏که یک وجه حدیث موید باب است اما وجوه دیگر آن مبعث ایجاد ‏خلجان در ذهن گوینده مینماید که در صورت عدم صحت،مطالب ‏زیادی را نقض میکند." اما مرحلهء دوم در این مرحله می خواهیم ‏ببینیم که اصلا شهادت کلینی بر کلیه اسناد کافی،برای دیگران ‏شرعا حجیت دارد یا خیر.اگر مبنایایشان با متاخران در تصحیح ‏احادیث هماهنگ باشد،قطعاشهادت او هم بر دیگران حجت ‏است.والا خیر.متاخران خبر واحد را به 4 شاخه صحیح/حسن ‏‏/موثق و ضعیف طبقه بندی نموده اند.متاخران میگویند صحت یک ‏روایت تنها از طریق سند آن روایت ثابت میشود حتی اگر قرآئن ‏قطعی بر صادر نشدن حدیث وجود داشته باشد.اما بر اساس قواعد ‏درایت الحدیث نام صحیح بر آن اطلاق میشود.اما قدما به این شیوه ‏عمل نمینمودند.آنها صحیح را در مقابل معنای لغوی ان یعنی کامل ‏در برابر ناقص- وسالم در مقابل بیمار بکار میبردند.و آن عبارت ‏بود از حدیثی که صدور آن از معصوم علیهم السلام به اثبات ‏رسیده باشدهر چند اثبات آن با حجت شرعی باشد و قطع یا اطمینان ‏هم وجود نداشته باشد.چنین صحیحی را صحیح قدمایی میگفتند.به ‏همین ترتیب آنها حتی احادیث متعارض را هم صحیح میشمردند. ‏اما از بحث فنی بگذریم که برای شما ثقیله.کمی بحث راحت تر را ‏مطرح کنیم.شاهد اول بر صحیح نبودن کل احادیث کافی 1:آوردن ‏اسناد کامل خود گواه بر این است که کلینی مجال بررسی در اسناد ‏را برای دیگران گسترده میدیده. شاهد 2:بکار بردن الفاظی مثل ‏عمن اخبر ه و "عن الرجل"و"عمن حدثه"که در کافی بسیار است ‏دلالت براین دارد که بعید است که قراینی برای وثاقت تمامی این ‏راویان ناشناخته و گمنام موجود باشد. اما مهمترین شاهد و شاهد ‏سوم این است که برخی از بزرگان بسیاری از راویان کافی را ‏تضعیف نموده اند ودر مورد آنها اعمال جرح و قدح نموده اند پس ‏فرضا اگر کلینی هم شهادت به صحت کتاب خود داده باشد چون با ‏شهادت علمای دیگر معارض است،ازاعتبار ساقط خواهد بود.اما ‏راویانی که مجروح و ضعیف یا دروغگو و ... هستند و تعداد ‏احادیثی که در کافی آورده اند. ‏
‏1:محمد بن علی صیرفی (ابو سمینه)250 روایت درکافی ‏دارد.نجاشی اورا تضعیف نموده و در هیچ موردی اعتماد بر وی ‏را جایز نشمرده
‏2:محمد بن موسی همدانی که 30 روایت در کافی دارد.ابن ولید ‏استادشیخ صدوق ،ایشانر ا غیر ثقه-کذاب و دروغگو دانسته ‏‏3:احمد بن محمد سیاری :او در کافی 40 روایت دارد.نجاشی او را ‏ضعیف الحدیث –فاسد المذهب-مجفوّالروایه و کثیر المراسیل ‏خوانده
‏4:عبدالرحمن کثیر هاشمی .نام او در 30 سند کافی موجوده. او ‏تضعیف شده و برخی اورا جاعل حدیث میدانند (رجال نجاشی ‏ص234 ش 621‏
‏5:عبدالله بن عبدالرحمن الاصم نام او در سند 100 حدیث در کافی ‏است نجاشی او را ضعیف-غال –لیس بشیء خوانده
تا اینجا شد 450 حدیث با روات اینچنینی‏
اما شاهد چهارم.رجالیان پاره ای از منابع کافی را معتبر ندانسته ‏اند. مثلا
‏1:اسحق بن محمد نخعی شدیدا تضعیف شده و کتابهای او نادرست ‏خوانده شده حال انکه ظاهرا کتاب اخبار السید او از مصادر کافی ‏بوده(کافی ج1ص508تا ص512)‏
‏2:حسن بن عباس حریش مولف کتاب انا انزلناه فیلیله القدر شدیدا ‏تضعیف شده(رجال نجاشی ص 60 ش 138)و این کتاب از ‏مصادر کافی بوده((کافی ج1ص242تا 252و همانجلد ‏ص532و533)‏
‏3:سلمه بم خطاب مولف کتاب وفاه النبی، ضعیف الحدیث شمرده ‏شده و کتابش از مصادر کافی است(کافی ج1 ص222و221)‏
‏4:محمد بلن علی صیرفی مولف دلائل ،شدیدا تضعیف شده و کتاب ‏او از مصادر کافی بوده (ج1ص316و313و321)‏
شاهد پنجم اینکه بساری از بزرگان معاصر یا یا نزدیک به عصر ‏وی به اعتبار کل احادیث کافی معتقد نبودند.مثلا شیخ صدوق در ‏مواردی روایت کافی را نقد نموده و نپذیرفته است.همین نقد بعلت ‏این است که احادیث کافی نزد محدثان 100 در 100 صحیح نبوده ‏و احتمال اشکال میدادند که نقد نمودند.شیخ مفید ئوشیخ طوسی هم ‏کافی ارنقد نموده ا ند.بنا برای ن هیچ راهی به اطمینان یا وثوق ‏صدور تمام روایات کافی در دست نیست. امیدوارم کمی چشمان ‏شما باز شده باشد .زمانی که در کتابی مثل کافی که در بین کتب ‏اربعه شمس الشموس است،حدود لااقل 1000 حدیث مخدوش دارد ‏چطوری میشود بقول آقای گ و ت به احادیث دستغیب و دیگران ‏اعتماد نمود که نه اسناد را ذکر کرده ونه ...؟دوستان عزیز یک ‏نصیحت به شما.لفظ روایت از معصوم علیه السلام شده .... را تا ‏شنیدید مثل موشی که به مار خیره شده خشکتون نزنه!از راوی ‏بپرسید:اسناد حدیث آیا صحیحه؟اگرنمیدانست لااقل از متصل بودن ‏حدیث به معصوم علیه السلام اطمینان پیدا کنید.اگر حدیث مثل ‏دعای چرند و کفر آمیز ناد علی حدود 6 قرن یا بیشتر انقطاع ‏سندی داشت،پوست اون حقه باز را بکنید و توش کاه پرکنید که ‏دیگران شما را با یک لفظ "قال ال...." بی اراده و ابله نکنند وبعد ‏سوار شما بشوند.خیلی خرفها براتون دارم اما حیف که همینقدر هم ‏که گفتیم به تیریج قبای بت پرستان لعنتی که هر آن یک الاغی را ‏تحت عنوان بت اعظم میپرستند بر خورده و دهها شکایت بعلت ‏روشنگریهای ما این طرف و آنطرف پراکنده شده و باعث زحمت ‏دوست عزیزم جناب شفیع زاده شده که مثل هدهد کلیله و دمنه که ‏به بوزینه ها میخواست اثبات کند که "این کرم شبتابی که روی آن ‏هیزم ریختید و فوت میکنید به خدا کرمه نه آتش...در آخرهم همین ‏بوزینه ها سر هد هد بیچاره را کندند و ..."ایشن هم قصد ارشاد ‏دوستان را از طریق تبلیغ محضا للهی وب بنده را داشت که مطلب ‏ایشون را فیلتر کردند و... در هرحال تا بنده هستم- واین وب هم ‏مثل وب دوستان دیگر مثل امیر کیمیای عزیز فیلتر نشده یا ‏حضرت استاد امر به قطع نمودن نوشته هایم نفرمودند،بیایید و از ‏مطالب من استفاده کنید.شایستهء من وشما نیست که توی سرمون ‏بزنیم و... .خداوند مارا انسان خلق کرده و به ما اجازه ء زندگی ‏سعادتمند وشاد داده.پس به هیچکس اجازه ندید حقی را که خدا به ‏شما داده از شما بگیره.همیشه شاد باشید و خرد و عقل نگهدارتان ‏باد.‏
‏ ‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.