خدا یا من را از مو هبت شک و تردید به خرافات دینی محروم نساز چون تنها راه سعادت و درک حقایق،شک به اباطیله...به به چه ایام خوب و خوش و عالیی سلام به همه دوستان عزیز ببینید این روزهایی که بنده در خدمت شما هستم راقدر بدانید.تا جاییکه بنده تفحص کردم تنها وب آزادی که گرههای چند صد ساله علمی را ،آنهم با روش علمی باز میکند وب بنده است.ممکنه روزهای بعد اینهمه فرصت نوشتن نداشته باشم.در هر حال امیدوارم دوستان متعصب ،غرض ورزی نکنند و یک کم به این عقل بیچارهء خود البته بر اساس استدلالات شرعی-علمی-تاریخی و ... مجال کاوش بدهند.اجازه ندید این مغز آکبند بماند.شاید حکمت این مغزی که خداوند در کاسهء سر ما قرار داده این باشد که بعد از سالیان سال یک روز لااقل از آن استفاده کنیم.دیگه بت تراشی بسه ،دخیل بستن به درخت و سنگ و چوب و آدم بسه.به امید روزی که مسلمانان (لفظی) هم رشد عقلی پیدا کنند. اما بحث امروز ما از کرامات منسوبه به ائمه اطهار علیهم آلاف التهیه و السلامه.مشهوره که بدن این بزرگواران بعد از صد ها سال که از وفاتشان میگذرد،ترو تازه و سالم مانده.بعضی ها هم بدن شهدا را دارای چنین فضیلتی میدانند.خوشمزه اینه که در زیارتنامه ها، بدن تمام امامزاده ها هم دارای این خاصیت بوده بطوری که در امامزاده صالح شمیران و سایر امامزاده ها مثل امامزاده طاهر شهر ری و ... آمده....اشهد انک عند الله قدرا عظیما وشانا رفیعا(من شهادت میدهم که تو نزد خدا قدر عظیم و شان رفیعی داری)لانهّ تعالی(برای اینکه خدای تعالی)اظهر جسدک طیب و بدنک طاهر (ظاهر نمود جسد طیب و بدن طاهر تو را)بعد مضی قرون متطاوله و سنین متکاثره(بعد از قرون متطاول و سنین کثیر)من حین ارتحالک(از زمان رحلت تو)الی جوار الله(بسوی جوار خداوند)لیبین قدرک و منزلتک و منزلت آبائک الطاهرین(برای روشن کردن قدر و منزلت تو و منزلت آباء طاهرینت)این زیارتنامه های جعلی از بادمجان دور قابچینها که سود مالی و معنوی خاصی را در بر داشت،روز به روز نشر پیدا کرده و اپیدمی شده حتی بنده شنیدم برای آقایان جدید الوفات که از علما بودند ازاین قبیل زیارتنامه های عربی و فارسی جعل کرده اند.به هر حال بهتره به نقد این زیارتنامه بپردازیم.اولا بنده در هیچ حدیثی ندیدم که مستندا از معصوم علیهم السلام چنین روایاتی نقل شده باشد که فحوای آن چنین باشد.اگر فردی درستکار باشد بدنش نمیپوسد و قرنها سالم در زیر خاک میماند.یک آیه در قرآن آمده که به آیهء تطهیر مشهور است.در سورهء احزاب آیه 33 که انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا. بعضی از گمراهان مصداق رجس را نجاسات و ... دانستند به حدی که در کتب شیعه آمده که برای ائمه علیهم السلام دفعیاتی اصلا نبوده!!!بلکه نور بوده. بعضی از .... هم مثل معلم دینی بنده در دوران دبیرستان که فوق لیسانس الهیات بوده و درسهای جناب آملی را تدریس میفرمود وقبلا هم قاضی دادگستری بود بنام سید م. سید ص.یک استدلال مسخره ارائه میفرمود که بلللله... علت فضولات این است که بدن قضا را به کمال نمیرساند اما ائمه علیهم السلام ساختار بدنی خاصی داشتند به نحوی که غذا در بدن آنها کامل میشد و فضولاتی نداشتند.ببینید یک فوق لیسانس چقدر ...ه!آنوقت میگویند مملکت ما اسلامیه و 99 درصد مسلمانه!!اما جواب ایشان و خرافاتیانی مثل این بزرگوار.بسیاری از حجم مواد دفعی بدن ما گلبولهای قرمز مرده در خون هستند و ما اصولا موادی برای بوجود آمدن چنین موضوعی مصرف میکنیم مثل مواد سلو لزی موجود در گیاهان.اگر ائمه علیهم السلام جهاز هاضمه اصلا نداشتند،یا گلبول قرمز خون آنها جاودانی بود پس نیاز به دستگاه گوارش هم نداشتند.پس یکباره بفرمایید این بزرگواران بشر نبودند.که خیلی ها هم همین مزخزف را گفته اند.ببینید چقدر دین مشهور ما که بویی از اسلام به سختی لابلای خرافات آن پیدا میشود مهجور مانده که یک کبشی(معنای این در لغتنامه هست بهتره خودتان معنا کنید) مینویسد:ما علی بشر کیف بشر؟؟؟ ربه فیه تجلی و ظهر(حضرت امیر علیه السلام بشر نیست.چگونه میتواند بشر و آدم باشد؟در حالی که پروردگار او در او تجلی میکند و ظاهر است..این بیچاره اینقدر فهم نداشته که کل عالم امکان تجلی خداونده نه فقط حضرات معصومین علیهم السلام. هر طرفی بنگرید صورت افعالی خدا است که:فاین ما تولوا فثم وجه الله) خب اگر این معانی صحیح باشد این آیه را چگونه معنا میکنیم که فرمودند:در آیه 110 کهف قل انما بشر مثلکم.بگو من بشری مثل شما هستم.کجا فرمودند حضرت آدم آهنی یا موجودی نادر است؟؟؟ در ضمن اگر ایشان از نجاسات باید بری باشند حتما در رگهای ایشان هم بجای خون نجس،گلاب قمصر کاشان بوده!!خود ایشان میفرمایند بابا من یک آدم هستم که از لحاظ فیزیکی مثل شما هستم .این آقایان عملا میفرمایند که:نه ایشان مافوق آدمه حیف که خودش معاذالله نمیفهمه و عقلش نمیرسه!!!! اگر ایشان بشر هستند،گوشت بدن بشر فاسد میشود.میکروبها بر وجود ایشون تاثیر میگذارند و موجب پوسیدگی بدن ایشان میشوند.اصلا کهولت یعنی اصطهلاک و فرسودگی بدن.در جواب میگویند:آهو و سگ و گربه و طیور و ... نه تنها به ایشان تعظیم میکردند ،بلکه حتی شیر هم (طبق داستان خنده دار مفاتیح)میآید و سر خودرا به پای مرید ایشان میمالد.وشیری هم در کربلا برای حضرت علیه السلام خاک بر سرش میریخت(رجوع کنید به داستان شیرو فضه از روضه خوانهای.... بگذریم...)اولا که چنین داستانهایی تماما مسخره و جعلیه طوری که خود جناب مطهری در کتاب حماسهء حسینی خود این مزخرفات را مسخره کرده.اعم از رفتن جنها پیش حضرت برای یاری و عروسی حضرت قاسم در شب عاشورا و... .در ضمن یک جواب خیلی ساده داره.آقا...آیا حضرت در زمان حیات خود بیماری ویروسی مثل سرماخوردگی یا... داشتند یا نه؟؟؟صد ها حدیث از بیماری ائمه علیهم السلام موجوده مخصوصا در باب تب.تب چیه؟؟؟بعلت سموم ویروسها در بدن ایجاد میشود.خوب میکروبی که در خون حضرت(ببخشید گلاب قمصر کاشان)سموم خود را وارد میکرد و موجب اضمحلال وجود مبارک ایشان میشد،درزمان ممات ایشان خجالت کشیده و فرار میکند؟؟؟ در داستانهای انبیاء علیهم السلام در داستان حضرت عزیز و ابراهیم علیهما السلام در آیه 260 سوره بقره حضرت از خداوند چگونگی زنده شدن مردگانرا جویا شده.مردگان لفظ عمومیه برای هر مرده ای نه اینکه افرادی مختص و جدا باشند... هیچ سند معتبری بنده در این باره ندیدم که مردگان مومن،جسدهای طیب و طاهری خواهند داشت.اگرشما سند محکمی دارید برای بنده ارسال فرمایید.نه تنها چنین سندی ندیدم ،بلکه بر عکسش رادیدم. در صحیفه سجادیه که از نظر رجالی قابل پذیرش است البته متواتر و مستفیض نیست اما 165000 طرق روایی دارد.در دعای 53 حضرت فرمودند:6(مولای وارحمنی عند تغیر صورتی و حالی اذا بلی جسمی و تفرقت اعضائی و تقطعت او صالی...)یعنی ای خدای من آن هنگام که قیافه و احوال(ظاهری )من(در قبر)و بدن من پوسیده گردد و اعضاء بدن من از هم(بعلت پوسیدگی در قبر)متفرق شوند و پیوند دهنده های اعضاء بدن هم(مثل مفاصل)از هم جدا شوند به من رحم کن.خب ببینم امام علیه السلام از این کلام چه منظوری داشتند؟؟؟منظورشان شیعیانشان بودند؟؟خب اگر اینطوره چرا فرمودند اعضاء بدن من؟یاشاید میخواستند غلو کنند(معاذا الله).خیراینهم کار من و شما است.معصوم علیهم السلام حرفی نمیزنند مگر اینکه کل آنرا به عینه بچشند،لمس کنند تازه گوشه ای از آن را برای مابیان میکنند.درضمن ما امام علیه السلام را دوست داریم چرا؟چون راه خیر را به ما نشان میدهند و با انسان بودن ،مشمول حقیقتی میشویم بنام شیعه بودن که به تناسب آن مشمول حقیقتی دیگر میشویم بنام شفاعت همین.نه این که امام علیه اللسام معاذالله حکیم تر از خدا باشد و روز قیامت با شفاعت برا ی فرد نالایقی مثل ما خداوند را توی رودربایستی بگذارد و خدا هم معاذ الله بکوید به جهنم برو بهشت!!!حکیمی که کار غیر عادلانه و عاقلانه انجام دهد اصلا حکیم نیست!حقیقت غیر حکیم اصلا خدا نیست.!شاید یک روز قصه شفاعت و توسل را برای شما شرح دادم.به شرط بقای عمر.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.