۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

بحث آزاد 8 (محرم و خرافات....)

با سلام خدمت دوستان عزیز با عرض تسلیت خدمت شما به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت سیدالشهداء علیه و علی اصحابه آلاف التهیه و السلام.خدارا شکر امسال این ایان مقارن با سرمای شدید زمستانی است و کمتر برای ما ایجاد مزاحمتهای شبانه نموده.خلاصه حرف زیاده اما ادا مهءبحث در مقولهء عزاداری در این ایام و... مطهری در کتاب حماسهء حسینی علیه السلام ص 73 گفته که:..."اشکی که از راه قصابی کردن بخواهد از چشم شما بیاید اگر یک در یا هم باشد ارزش ندارد.داد بکشید یعنی چه؟؟؟!!!(قول روضه خونها)چرا باید داد بکشید؟؟"در ص 75 همان کتاب "حاجی نوری میگوید: امام حسین(علیه السلام) در حالی که بیرون آمد (از مدینه)این آیه را میخواند که" فخرج منها یترقب "(قصص 21) سعنی خودش را به موسی علیه السلام در وقتی که از فرعون فرار میکرد تشبیه نموده (بعضی ها میگویند که برای حضرت کرسیها مرصع و زرین گذاشته بودند و محملها را با دیباج و حریر پوشانیده بودند)( نمونهء دیگر از این حقه بازیها ) که حتی یک تاریخ هم به آن گواهی نمیدهد ثصهء لیلا ما در حضرت علی اکبر است البته ایشان مادری به این نام داشتند.اما یک نفر از مورخان ننوشته که ایشان درکربلا بوده اند.(هنوز هم خیلی از این روضه خونها میگویند:لیلا بیا به خیمه گه...(در مایهء ممد نبودی ببینی ...)حتی من (مطهری) در مجلسی که بنام آیت الله بروجردی در قم تشکیل شده بود ،البته خود ایشان نبودند ،همین روضه را شنیدم که حضرت به ایشان فرمودند:از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب میشود!!برو در فلان خیمه خلوت و موهای خودت را پریشان کن و در حق فرزندت دعاکن بلکه این فرزند سالم به تو بر گردد!!!!اصلا لیلایی در کربلا نبوده!! ...چند سال پیش در همین تهران بودم یکی از اهل منبر رضه لیلا را میخواند یک چیزی شنیدم که در عمرم نشنیده بودم(مطهری)گفت:بعد که در خیمه رفت و موهایش را پریشان نمود نذر کرد،که اگر خدا علی اکبر را سالم به او برساند و در کربلا کشته نشود،از کربلا تا مدینه یعنی 300 فرسخ را ریحان بکارد!!!بعد (این روضه خون بی پدرو مادر)زد زیر آواز که:"نذر علی لان عاودا ان رجعوا –لازرعن طریق الطف ریحانا(طف یکی دیگر از اسامی کربلا است).این بیشتر برای من اسباب تعجب شد که این شعر عربی از کجا است.بعد که دنبالش گشتیم دیدم این طفّی که دراین شعر آمده کربلا نیست!طف نام سرزمینی بوده که لیلا ،معشوق مجنون عامری و در مورد آن صحرا سروده شده.(موضوع،داستان لیلی و مجنون بوده نه لیلا و علی اکبر).یکی دیگر از این دروغها عروسی قاسم 13 ساله بوده!!!در جایی که حتی مجال نماز خواندن هم نبوده و امام نماز خوف میخواندند(نماز خوف یعنی نماز واجب را بصورت قصر و کوتاه بخوانند.قصر و قصور و تقصیر به معنای کوتاه و کوتاهی است)میگویند:امام فرموده :من میخواهم عروسی قاسم را با یکی از دختر هایم لا اقل شبیهش هم کهشده ببینم!!!(حالا قاسم یک بچه 13 ساله است)...یک حرفی است که اگر به زن دهاتی بگویی بر میخورد(عین نسخه کتاب)جناب نوری نوشته اولین کسی که این داستان را در کتابش نوشته ملا حسین کاشفی بود(صاحب کتاب مسخره و مزخرف و سراسر چرندیات اسرار قاسمی در طلسمات و علوم غریبه که در زمان خود مشهور به کتاب الاکاذیب یعنی کتاب مزخرفات و دروغ ها بوده .لعنه الله علیه)در کتابی بنام روضه الشهداء و اصحابی برای حضرت ذکر کرده که اصلا حضرت چنین یارانی نداشت(یعنی در کل کرهء ارضیه چنین جانورانی وجود خارجی نداشتند که یار حضرت شوند) در کتاب محرق القلوب که اتفاقا نویسنده اش عالم بزرگی است اما در این مقوله اطلاعی نداشته نوشته که:یکی از اصحاب که روز عاشورا از زیر زمین جوشید هاشم مرقال بود که یک نیزهء 18 زرعی هم در دستش بود(یعنی این جونوریی که تحت عنوان یار حضرت از زمین سبز شده طول نیزه اش (ذرع 104 سانتی متر است) حدود 19 متر بود!!!خوب این نیزه رو کجا جامیداد؟یعنی بیش از اندازهء طول یک ساختمان 6 طبقه.یک روزی دو تا حقه باز به هم رسیدند اولی گفت بابای من یک طویله داشت که 6 ماه شبانه روز با اسبی اصیل در آن تاخت میکرد،باز هم به آخر طویله نمیرسید،دومی گفت بابای من هم یک چوب داشت که هر وقت هوا ابری میشد،با اون چوب ابر ها را از روی خورشید کنار میزد.اولی گفت:آخه حقه باز!بابای تو این چوب رو کجا جا میداد؟دومی گفت:توی همون طویلهء بابای تو! حالا حکایت اینها است)یکی دیگه گفته بود :سنان بن انس که ازیاران حضرت بود(در حالی که مشهور است که او سر حضرت علیه السلام را بریده و اصلا از دشمنان حضرت بود نه ازدوستان ایشان)نیزه ای داشته بطول 60 ذرع (یعنی 62.5 متر)گفتند آخر نیزه که 60 شرعی نمیشود!گفت:خدا برایش ازبهشت فرستاده بود!!خلاصه (جانوری بنام ) هاشم بن زرقالی وجود نداشته یکی بوده بنام هاشم بن عتبه که آن هم ازاصحاب حضرت امیر علیه السلام بوده و 20 سال قبل کشته شده بوده.(همین ملا حسین کاشفی حقه باز داستان کمک جنیان را به حضرت جعل کرده-داستان زعفر جنی و ... که اصلا چنین جانوری وجود خارجی نداشته و نداردو تنها کسی که این مزخرفات را بافته همین ملاحسین کاشفی لعنتی است که صاحب کتاب مسخره اسرار قاسمی است).در کتاب خود نوشته لشگر امام حسین علیه السلام در روز عاشورا 300.000 نفر بودند!و لشکر یزید (گور بگوی ) یک میلیون و 600 هزار نفر!!!(ببینید چقدر شیعه بد بخت را الاغ تصور کردند که اینهمه مزخرف به خورد آنها دادند)بمبی که در هیرو شیما انداختند فقط 60.000 نفر را کشت . من چند روز قبل حساب کرد(مطهری) که اگر شمشیر مرتب بیاید و هر ثانیه یک نفر را بکشد،کشتن 300.000 نفر 83 ساعت و 20 دقیقه وقت میخواهد (آنهم بدون مکث )همچنین نوشته،حضرت ابوالفضل 25000 نفررا کشت!!(تازه مزخرف دیگری که نوشتند و مطهری یادش رفته اینه که :سر نهر علقمه 4000 تیر انداز ایستاده بودند و حضرت فقط با یک نیزه آمدند جلو و 4000 تیر انداز را متواری کردند(تصور بفر مایید هر 4- 5 ثانیه ایشون حدود4000 تا تیر میخوردند) و خلاصه همه را کشتند و فراری دادند و آب بر داشتند و آمدند!!!)اما ملاحسن کاشفی که بوده؟(صاحب کتاب مزخرف اسرار قاسمی که در زمان خودش مشهور به کتاب الاکاذیب بوده) بقول مطهری همان کتاب ص 94"این مرد بوقلمون صفت که داستان زعفر جنی و عروسی قاسم برای اولین بار در کتاب (مزخرف) روضه الشهدای این مرد آمده ،اصلا اهل بیهق و سبزوار بوده و نزد سنی ها خود را حنفی جا میزده و نزد شیعه،شیعه.چون سبز وار مرکز تشیع بوده آنجا خودرا شیعهء 100 در 100 متصلبی جا میزده بعد میرفته هرات و گویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامی یا با جناق او بوده!!و آنجا که میرفته طریق اهل تسنن در پیش میگرفته!و... "حالا واقعا ببینید داستان حضرت سید الشهداء علیه السلام چه بوده؟کوفیان برای حضرت نامه مینویسند که اینجا تشریف بیاورید و علیه حکومت قیام کنید و حکومت و پادشاهی یزید را سرنگون کنید.یزید هم که ازاین واقعه باخیر میشود عبیدالله زیاد را میرفستند به کوفه و حکومت را از نعمان بن بشیر که بعلت بیکفایتیهای او (بنظر یزید) این داستانها ایجاد شده را از حکومت عزل میکند.عبیدالله هم با سیاست و زیرکی با اینکه تعداد افرادش شاید حدود یک صدم اهل شهر بوده،با زهر چشم گرفتن ازمردم کرفه حکومت را در دست میگیرد و جناب مسلم را به شهادت میرساند.یزید هم حر را با لشکر میفرستند وبعد عمر سعد را جانشین ایشان میکند و برای حفظ حکومت خودتلاش میکند که حضرت علیه السلام را که قصد بر اندازی اورا دارد،مجبور به بیعت کند.حضرت نمیپذیرند و ماجرای کربلا شروع میشود.قبول بفرمایید که حکومتها با خونریزی ایجاد میشوند چه انقلاب باشد چه کودتا باشد و چه ... .یزید هم برای حفظ حکومت خود راهی جز این نداشت.چون اگر امام علیه السلام به مدینه هم بر میگشتند باز احتمال جمع نیر و و تهدید حکومت برای او بود.و بخاطر شورشهای بعدی یزید تمایلی به جنگ با ایشان نداشت به همین خاطر پیشنهاد کرد که اگر حضرت با او بیعت کند،جنگی در کار نخواهد بود(اگر از این الفاظ بنده ناراحت هستید تشریف ببرید تاریخ طبری – تاریخ ابن اثیر و تواریخ دیگر را جعل کنید که حتی جاعلینی مثل ملاحسین کاشفی چنین کاری نکردند.در تمام تواریخ آمده عمر سعید لعنتی فلان فلان شده به حضرت پیشنهاد بیعت با یزید را نمود)حضرت هم قبول نفرمودند و نتیجهءجنگ عده ای کم با عده ای 10-20 برابر خودشان معلومه دیگه چه خواهد شد.اما جواب افراد ضد دین.عده ای گفتند که حضرت علیه السلام عاشق خانمی بنام اُرینب شده بودند که نزد یزید بود و برای رسیدن به او این کاررا کردند. این دروغ هم مثل ضربت خوردن حضرت امیر علیه السلام در سجده در مسجده که ابن ملجم بین صد ها یا هزار ها نفر که برای نماز صبح در مسجد گرد آمده بودذند بیاید و به ایشان ضربت بزند و یک هزارم احتمال نجات بدهد تا برود و با قطامه به عیش و عشرت بپردازد!!! حضرت علیه السلام هم اگر چنین نیتی داشتند باید یک هزارم احتمال زنده بودن میدادند که بین آنهمه لشگر موفق شوند و ... یا نه؟درضمن اگرایشان برای حکومت یا خانم ارینب قیام کردند،چرا با اهل و عیال به سمت کوفه حرکت کردند؟؟درضمن اگر هم به این قصد بود میتوانستند بیعت کنند.بالاخره انسان باید زنده باشد تا طعم حکومت را بچشد درسته؟پس نیت حضرت نه سلطنت بوده ونه هیچ چیز دیگری از این قبیل.اما دو تحریف معنوی که در عاشورا صورت گرفته(تحریف یعنی انحراف دادن حقیقت به یک موضوع غیر واقعی)از همان کتاب ص 108.اولا که بعضی ها میگویند حضرت برای این شهید شدند که خداوند گناهان امت را ببخشد .یعنی حضرت با این کار سنگری برای گنهکاران ایجاد نمودند یا اینکه خیر،ایشن برای احقاق حق شهید شدند؟؟برای نابودی ظلم و گناهان شهید شدند؟حالا چنین فردی بیاید و سنگری برای گنهکاران شود؟این اندشه از مسیحیت گرفته شده که حضرت شهید شد برای اینکه خون او گناهان مسیحیها را پاک کند.(البته بعد از شهادت ایشان،روضه خوانها ول کن معامله نبودند.حدیثهایی آوردند که هرکسی به اندازه ء بال مگسی برای حضرت گریه کند خدا همه گناهان اول و اخر او را میبخشد.البته حدیثی هم در این باره داریم بنده هنوز اسناد حدیث را بررسی نکردم اما اگر فرضا چنین حدیثی درست هم باشد،چون با اصول مغایرت دارد باید شروطی برای آن قائل بود که نهایتا حالت توبه را درفرد منجر شود .یادمه 10-11 سالم بود وقتی این حدیث را شنیدم گفتم:من گناه کردم.و روح خود را آلوده نمودم خب؟حالا این یک قطره اشک چیچی رو در من تغییر داده که مستحق بهشت شدم؟ من که هنوز"من" هستم.!!!تورو خدا یکذره عقلتونو بکار بیندازید.مگر نه اینکه انّ الله یایغیّرما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؟؟؟؟ مگر نه اینکه مامون که قاتل حضرت رضا علیه السلام بود سیلاب اشک از دیده برای حضرتش جاری مینمود؟ آیا جیغ و هوار کشیدن و تو سرو کلّه کوبیدن و شمشیر و زنجیر تو سرو صورت زدن بهای بهشته یا آدم شدن؟یا پیرو امام علیه السلام شدن؟وقتی شما توی سرت بزنی باز همین آدم قبلی با همان گناهان قبلیت هستی چرا باید خدا گناهت رو ببخشه؟آیا این عقلانیه که من مال یتیم را بخورم- مزاحم مردم بشم- دروغ بگم اما در روضه خونیهای اینچنینی بعلت قصابیهای این روضه خونها(بقول آقای مطهری) یک قطره اشک از تمام وجودم خارج کنم و خدا همه کثافت کاریهای من رو ببخشه؟)تحریف معنوی دوم اینه که میگویند:میدانید چرا امام علیه السلام کشته شد؟چون خدا یک دستور خاصی به او داده بود که شهید شود!!!اگر یک دستوری خصوصی باشد به ما و شما و دیگران مربوط نمیشود .(مطهری همان کتاب ص 109).بقول آقای مطهری اگر دروغ بستن به خدا و ائمه علیهم السلام گناه کبیره است،پای این مزخرفات نشستن و ممانعت نکردن هم گناه کبیره است .حالا خودتون قضاوت کنید .ما معتقدیم حضرت برای احیای یک مکتب دینی و حفظ شعائر اسلام شهید شدند.حالا اگر امروزه بجای حفظ انسانیت- شعائر دینی و... ما بیاییم و هدف حضرت را شهید کنیم و آنرا در تا 4 قطره اشکی(که بقول مطهری برای تجسم قصابی کردن بریزیم)،خلاصه کنیم،آیا این ثواب داره؟روضه خونه میگه:برای حسین (البته اینها اسم فامیلهای خودشونو میبرند که با این بیتربیتی صداشون میکنند اما ظاهرا منظورشان حضرت سید الشهداء علیه السلامه) بزن توی سرو کلت تا شفاعتتو بکنه!!زور بزن گریه کنی.گریه ات نمیآد؟مهم نیست اوهو اوهو بکن-ضجه موره بزن خدا همه گناهانتو میبخشه.هرچی دزدی کردی میبخشه.مزاحم نوامیس مردم میشی میبخشه و...!!!چیکار کنیم .خدای اینها و امام اینها هم این شکلیه دیگه.4 تا حدیث بیسرو ته مخدوش بدون سند- یا با سلسله رجالی که در موردشان جرح صادر شده یا بفرض صحت در باب درایت الحدیثی باید بررسی بشه نقل میکنند.یک عاقل نمیاد بگه که آقا شما که برای حضرت علیه السلام صحبت میکنی چرا پولهای آنچنانی میگیری؟شما که یک روضه خون بیکار هستی چرا وضع زندگیت از یک مهندس بهتره؟چرا سهمیه حج قبول میکنی و در آخر.....به چه قیمتی؟؟؟اگر حرف بنده غلطه که باید بگم این حرف مطهریه روز کشته شدنش روز معلم نامیده شده.اگر هم شما راست میگید تشریف بیارید اقامهء دلیل کنید.اگر هم فقط بنده راست میگم و همه ایران درو غ میگن که ...یا قوم انی ّ بریء مما تشرکون.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.