با سلام خدمت دوستان. ادامهء تحریفات شهادت حضرت سید الشهداء علیه السلام را بررسی میکنیم از کتاب حماسهء حسینی(علیه السلام) مطهری... ص 78 کتاب.در مورد اربعین و رفتن اسرا از شام به کربلا .ایشان خلاصتا میگوید"ار بعین میرسد و این روضه باب میشود که موقع بر گشتن، اسرا از شام به کربلا می آیند و در آنجا با جابر ملاقات میکنند در حالی که این ماجرا فقط در کتاب لهوف سید بن طاووس آمده و خودش در کتب دیگرش آن را تکیب کرده و لا اقل تایید نکرده<من که از این دو عبارت متناقض چیزی دستگیرم نشد امیدوارم برای شما روشن شده باشد>و در هیچ کتابی نیست و هیچ عقلی هم تایید نمیکند.ولی مگر میشود اینرا از مردم گرفت!اربعین جز زیارت حضرت چیز دیگری ندارد.موضوع تجدید عزای اهل بیت نیست.موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست.اصلا راه شام از کربلا نیست.راه شام به مدینه(راه باز گشت اسرا به مدینه)اصلا از شام جدا میشود....ص 87 همان کتاب ):که در مورد جنگیدن حضرت علی علیه السلام با مرحب هست که قبلا تو ضیح دادم حالا باروایتی جدید)زمانی که حضرت باشمشیر بر سر مرحب زد(که یک کلاخود فولادی بر سرش گذاشته بود و یک عمامه روی آن بسته بود و بالای آن یک سنگ آسیا و روی آن یک عمامه دیگر و روی آن یک سنگ آسیا و همه این مجموعه را با یک عمامع بهم بسته بود)(خلاصه اش میکنیم)خدا به جبرئیل علیه السلام وحی کرد که :فورا به زمین برو. با این غضبی که ما در علی دیدیم(علیه السلام)اگر شمشیرش به زمین بخورد زمین را دونیم میکند و به گاو و ماهی میرسد(در قدیم میگفتند زمین پشت گاوه(دو آتیشه ها)و گاو بر پشت ماهیه و ماهی هم در دریا است.عید که میشه یک شاخ گاو خسته میشه کره زمین را از این شاخ به اون شاخ منتقل میکنه و اگر نارنج توی آب بیندازید میبینید که تکان میخوره.که تماما جعلیه.) خلاصه جبرئیل علیه السلام میگه:ای داد بیداد چه خاکی به سر کنم خدا میگه:برو بالتو زیر شمشیر حضرت امیر علیه السلام بگیر .اما حضرت که خون جلوی چشماشو گرفته بود همچین زد تو سر مرحب دو نصف شد بنوعی که اگر در ترازوی مثقالی میگذاشتن این نیمه با اون نیمه نیم مثقال هم فرق نداشت.بال حضرت که زیر زین اسب قرار گرفته بود از ضربت حضرت مجروح شد و حضرت 40 روز مشغول پانسمان بال خود بود(من نمیدونم این 40 های زهرماری از کدوم جهنم دره سبز شده اند و مقدس!!!)بعد از 40 روز جبرئیل علیه السلا م پیش خدا رفت .خدا گفت:جبرئیل؟!!تا حالا بگو ببینم کجا بودی؟ گفت چون بالم آسیب دیده بود تا 40 روز داشتم پانسمانش میکردم و نمیتونستم بپرم!دیگری میگوید:شمشیر حضرت آنچنان نرم و سریع مرحب رانصف کرد که خودش نفهمید .خندید و گفت:همه زور تو همینقدر بود؟حضرت نیشخندی زود و گفت:ای ملعون اگه راست میگی خودتو تکون بده.تا خودشو تکون داد نصفش اینطرف افتاد نصفش اونطرف. حاجی نوری در کتاب لوء لوء و مرجان انتقاد میکند و میگوید:برای شجاعت حضرت عباس(علیه السلام) در جنگ صفین (که اصلا معلوم نیست اصلا در ان جنگ بودند یا نه)اگر هم بودند یک پسر بچه 15 ساله بودند. نوشته اند که (خلاصتا):حضرت در جنگ عادی کسی را که نمیکشت!!به هر کسی میرسید پرتابش میکرد به هوا(مثل میل باستانی)همینطوری تا هشتاد نفر را انداخت به آسمون .هشتادمین نفر که به آسمون انداخته شد تازه نفر اول از آسمون به زمین رسید!!!!!!!و حضرت رو هوا نصفش کرد بعد دومی و سومی و ... <یک داستانی هم خودم شنیدم که میگفتند نمیدونم کی کیک(اسمش یادم نیست)اومد حرم حضرت امیر علیه السلام را خراب کنه خادم که ترسیده بود گفت آقا شما میدونی و حرمتون من که در رفتم. این آقا که اومد جلو یک دفعه یک انگشت اومد و آقارا نصف کرد بدون اینکه خونی در حرم بریزه.وقتی جنازه اش را بیرون آوردند یکدفعه خونش فوران کرد.همه موندند که کشندهء این ملعون کیه.یک درویش اومد و گفت ترازوی بیارید دو قسمتو وزن کنید . وزن کردند دیدند وزن دوطرف مو نمیزنه گفت:سبحان الله.این ضربت مولی حضرت علی(علیه السلامه). من نمیفهمم چنین حضرت و حضراتی علیهم السلام چرا در انهدام مشاهد مشرفه چنین زهر چشمهایی نگرفتند!!چرا در انفجار حرم رضوی علیه السلام معاندین و دشمنان را به سگ و گربه تبدیل نکردند؟!چرا در حمله و تیر باران حرم حضرت امیر علیه السلام این انگشت جادویی نیامد!!آیا دلیل این نیست که تمام این ترسوندنهای ما و قصه ها دروغی بیش نیست؟ این را بنده در هیات زینبیه قصر دشت از زبان حاج مهدی الف شنیدم. (شما ببینید اگر حضرت عباس علیه السلام نفر اول را به ارتفاع کوه اورست هم پرت میکرد 5-6 نفر بعدی را تا میگرفت و به هوا پرت میکرد اولی رسیده بود!تازه اصلا دیگه کسی که تا این ارتفاع پرت شده نیاز به نصف شدن نداشت.یا بعلت رسیدن به جو زمین آتش میگرفت یا یخ میزد یا ... بالاخره اگر هیچ اتفاقی هم براش نمیافتاد در اثر سقوط میمرد.خدا رو شکر که بر سر لشکریان اسلام سقوط نکرد تا عمل بمب هیدروژنی رو انجام بده)در باب گریهء حضرت کفاره گناهان .از همان کتاب ص 90 از قول مطهری :عده ای خیال کرده اند که بدون اینکه مردم به مکتب حضرت علیه السلام آشنا شوند ،به فلسفه قیام حضرت آشنا شوند،...ونشستند و یک گریه ای کردند نفهمیده و ندانسته ،دیگر کفاره ء تمام گناهانشان است...ص 91... هدف وسیله را(در ذهن اینها) توجیه میکند.اینها هم گفته اند ما یک هدف منزه و مقدس داریم(گریه کردن برای امام حسین علیه السلام)فلسفه و ... مهم نیست باید گریست!بسیار خوب اما با چه وسیله ای بگریانیم؟به هر وسیله که شد.اگر این تعزیه های اهانت آور را بخوانیم چطور ؟میگویند:گریه در میآید یا خیر؟میگوییم بلخ.میگویند عیب نداره.همینقدر که اشک جاری شد هر کاری کردید کردید.شیپور بزنید طبل بزنید معصیت کاری کنید مهم نیست.به بدن مرد لباس زن بپوشید.عروسی قاسم درست کنید جعل و تحریف کنید مهم نیست.هر گناهی اینجا کنی بخشیده است.دستگاه حسین(علیه السلام)با دستگاه دیگران فرق دارد. "بعد داستانی تعریف میکند از اصفهان که روضه خونی تریاکی آمده بود و" میگفت : درزمان متوکل هرکس میخواست به زیارت حضرت رود دست و پایش را میبریدند و چه و چه یک پیرزنی رفته بود زیارت حضرت که اونو میگیرند و در دریا میاندازند عن قریب بود که غرق بشه جیغ میزنه یا ابوالفضل العباس(علیه السلام) یکدفعه یک اسب سوار به تاخت روی آب میآید و میگوید .که رکاب مرا بگیر.رکابش راگرفت.پیرزن گفت .تو چرا دست مرا نگرفتی؟گفت چون من دست ندارم!!!خلاصه خیلی مفصل گفت و خیلی هم گریه گرفت."همان کتاب ص 93 :نقل نموده از حاجی نوری از قول یکی از علمای نجف و ... که:در یکی از دهات حدود نیشابور و تربت مردی بالای منبر رفت و برای مردم صحبت میکرد .من با تعجب دیدم خادم مسجد یک دامن قلوه سنگ تحویل این آقا داد حیرت کردم که این سنگها برای چیست.چراغها را که خاموش کردند شروع به روضه کردو مشغول سنگ پراندن به مستمعین شد.یکی میگفت وای سرم یکی میگفت آخ هوار و ... خلاصه ...بعد که چراغها روشن شد دیدم سر ها مجروح و ورم کرده. و مردم در حالی که اشکشان میریزد بیرون میروند.گفتم آقا این چه کاری بود؟گفت من امتحان کرده بودم اینها با هیچ روضه ای گریه نمیکردند .چون گریه بر حسین(علیه السلام)اجرو ثواب زیادی دارد من ناچار دیدم راهش منحصر به این است که به سرو کلهء اینها سنگ بزنم.(بهتره بجای مسجد نام این مکان را که مطهری گفته بگذاریم قلعهء سنگباران و نام واعظ را بگذاریم زنگیی که امیر ارسلان را سنگباران میکرد یا اسم رئیسش را یعنی الهاک دیو)در انتها در همان کتاب ص 94 میگوید:اگر کسیبخواهد به امام حسین علیه السلام گریه کند بر این مصیبتهایش باید گریه کند.بر این تحریفها و مسخها و دروغها. نقل قولها تمام شد....بنده خودم پارسال درتلویزیون دیدم این روضه خون مو فرفریه کیه ؟که هر سال از 5 تا شبکه 6 تا قرقشه؟در باب عروسی قاسم علیه السلام میگفت که به حضرت سنگ میزدند و... آهان ن ن حالا گل بریزید حالاگل بریزید گلریزون قاسمه!!!یک خری هم مشت مشت گل سفید پر پر شده میریخت تو سرو صورت مردم .قلا عرض کردم یکی از دوستان رفته بود نزد آقای مکارم و گفت:آقا شما چرا جلوی اینهمه تحریف این روضه خونها رو نمیگیرید؟ایان با طنز گفت:هیچی نگو این روضه خونها مارو از درجه اجتهاد ساقط میکنند.البته از این قماش زیادند.همه مجتهدین ذات موسیقی را(مگر آنهایی که موافق مجالس لهوه) مباح میدانند.یکسری جوونک کاسهء از آش داغتر فضول آمده اند که:نه موسیقی حرامه(یعنی همه روحانیون غلط کردند.حکومت و ... غلط کرده موسیقی را جایز دا نسته!!!.فقط اینها که تخم دوزرده برای دین کرده اند حامی دینند و از آسمان با مغز نداشتشون برزمین سقوط فرمودندو تمام هنر دینداری و غیرتمندیشون در عرصه ایران عزیز و اعتلای این سرزمین مزاحمت و فضولی در قالب دین من در آوردی و مسخرهء خودشونه.میگم بابا آقای سیستانی-مکارم و عدادی از مجتهدین موسیقی را مباح دانسته اند اگر موافق مجالس لهو نباشه.میگویند:نه ما چون فوضولیم اجازه نمیدیم!!)اما همینها مبدع بدعت در عزاداری و روضه های جعلی هستند و ادوات موسیقی در روضه خوانیها- تواشیح و ... بکار میبرند.خدایا مارا با عقل بسمت آزادی از خرافات و مزخرفاتی که تحت عنوان دین به خورد ما داده اند و تمام خوبان عالم(که نمونه اش ا عرض کردم)ازاین خرافات بیزاری جسته اند ،هدایت فرما. تا یاد بگیریم عزاداری برای حضرت یعنی تمرین سنن حسنهء حضرت را انجام دادن نه مزاحمت برای مردم و احمق تر شدن.همانطوری که ما شیعه هستیم و پیرو سنن ائمه علیهم السلام،بهتره روش عزاداری را هم از حضرت سجاد علیه السلام یاد بگیریم که فرزند حضرت سید الشهداء علیه السلام بوده و خود با چشم خود ما جرای عاشورا را دیده.(که متاسفانه بنده سندی در عزاداری ایشون نه درصحیفه ونه در کتب دیگر پیدا نکردم از خوبان تقاضا میکنم اگر چنین سندی وجود داره برای بنده هم ارسال کنند. ممنونم)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.