۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

توحید

خب تا اینجا وجود خدا را اثبات کردیم حا لا این خدا با این اثباتها چیست ؟چه شکلیه؟کجاست؟چگونه است؟؟ این سوالها را ما از کودکی می پرسیدیم پس کمی حوصله کنید تا جوا بها را بشنوید.
خدا یا حقیقت که ما او را وا جب الوجود مینامیمدر زمان و مکان نمی گنجد بلکه خودش خالق زمان و مکان است یعنی:1:مرکب نیست
2:جسم،جوهر،عَرَض نیست
3:در مکان و سمت و سو وجهت نیست
4:دارای طبع نیست که از چیزی لذت ببرد یا بدش بیاید
5:با چیزی متحد نشده ودر چیزی حلول نمی کند چون لازمهء این کار داشتن اجزاء وپی روی از زمان و مکان است
6:محل حوادث نیست و دیده نمیشود
7:شریک،شبیه، مثل و مانند ندارد
8:خدا به معا نی تکیه ندارد یعنی این نیست که عدلی سوای ذات موجود باشد وخدا بخاطر عمل کردن به آن عادل بحساب آید بلکه او ذات عدل است در غیر اینصورت باید دنبال خالق آن عدل گشت و دوباره به تسلسل می رسیم
9:محتاج نیست و غنیٌ بالذات است چون همه چیز را از عدم یعنی هیچی ،خلق کرده حتی علتها و سببها رو،پس دلیل نداره خودش کامل نباشه مثلا عدل ذات اوست و ما بعلت درک کمی از افعال او (نه ذات او)بیاییم خود را عادلتر از او ببینیم چون عدل عین ذات است پس هر گونه آن را معنا کنیم ،ذات عدل خداست چون سوای او چیزی موجود نیست.واین اشیاء مستقل از خدا وجود ندارند حا لا اسم کاءنات را چه بگذاریم؟؟؟خدا؟؟؟خیر اینها فعل خدا هستند نه ذات خدا
خدا چون خالق است ازعدم، پس جامع تمام صفات نیک است واگر جامع نباشد باید به او ناقص یا ممکن الوجود گفت پس اصلا خدا نیست حالا باید دنبال خدایی دیگر گشت=تسلسل که باطل است
سوا لات مهم
آیا خدا ممکن است اشتباه کند؟اشتباه به دلیل نقص است و موجود ناقص خدا نیست
خدا می تواند سنگی خلق کند که نتواند او را بلند کند؟در فلسفه داریم دو حقیقت ذاتی ضد هم بر یک ذات عارض نمیشود مثلا میشود نمک هم نمک باشد و هم شکر ،باز هم به او نمک اطلاق شود؟؟؟؟؟؟اینجا بحث شدن یا نشدن نیست این امر محال ممکن است پس سوال غلطه و گویندهء سوال دیوانه است
در سوال بالا ما میگوییم خدا که قادر مطلق است مستواند خودش،خودش را ذلیل و ناتوان کند و باز به او خدا اطلاق شود.پاسخ این فرد نشان دادن تیمارستان امین آباده
سوال بعد درباب مسیحیها:ممکن است خدا به شکل مسیح علیه السلام بر زمین آمده باشد؟این هم عین سوال بالاست اگر خدا درجسم بیاید دوچار تغییر و تحول میشود
2:نیازمند ترکیب میشود مثل روح و جسم و...
3:در قید زمان و مکان قرار میگیرد
4:ذاتش متغیر میشود
تمام اینها ضد عقل و محال ممکن است.چه برسه به این که بقول مسیحی ها بعلت گنا هان دیگران خود را عذاب کند و بمیرد
یعنی او قادر به بخشیدن گناه مردم نیست ؟؟؟
حالا اگر هم اینطور باشد گناه هر کس بر عهده خود اوست چرا خدا بایداین قانون را بگذارد و خودش تا وان آن را پس دهد و اشتباه خود را اینجوری جبران کند؟؟؟
حا لا چه کسی جانش را قبض کرده؟؟؟؟خودش؟؟؟؟
ببینید چه دلایل مستهجن و خنده داری !!!
اگر فقط یکی از دلایل بالا باشد خالقما ممکنالوجود میشود یعنی ناقص پس خدای اصلی کیه؟؟؟(تسلسل)
سوال مهم:مگر در قرآن نداریم که خدا روح دارد ونفخت فیه من روحی یعنی من از روح خودم در انسان دمیدم پس خدا جزء پذیر نمیشود؟؟؟؟؟؟
ببینید این اشکال اشکال لفظی است نه حقیقی
شما مگه کامپیو تر ندارید؟؟؟؟؟ این کامپیوتر ذات شماست یا وسیله ای که متعلق به شماست؟؟؟؟
اگر خدا روح داشته باشد پس ماده است چون تغییر پذیر میشود ونیازمند زمان و مکان
واگر حلول کرده باشد باز همین اشکال بر او وارد است
ودرضمن ما هم ذره ای از ذات میشویم که این اشکال عارف نما یان است چون
اگر قسمت کوچکی از خدا باشیم چون خدا مقدار ندارد ما کل خدا هستیم(چون مقدار در حیطه زمان و مکان تعریف میشود ودر لا مکان مقداری وجود ندارد)خب اگر روح ما کل خداست پس جسم ما چیه؟؟؟؟
چون خدا روحش رو به ما داده نه جسمش رو
خب فرض کنیم این کلام حماقت آمیز درسته خب حالا من خداشدم؟؟؟!!!
پس اگر من خدام نه باید سکون داشته باشم نه تحرک
نه خواب نه بیداریونه هیچ خاصیت مادیٍ در حصار زمان و مکان و این خلاف حسّه
حالا جواب این آیه چون بنا بود اول خدا و پیامبر و... را ثابت کنیم بعد به قرآن برسیم
خدا درسوره سوم قران آیه 53 میفرماید
انّ مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال کن فیکون
خب اینجا دو تا مسئله حل شدیعنی خلقت این دو مثل همدیگه است یعنی برای عیسی علیه السلام توسط حضرت روح القدس علیه السلام بوده و برای حض رت آدم هم توسط ایشان بوده روح من یعنی حضرت روح علیه السلام و معنای دیگرش قرب حضرت روح القدس به حضرت احدیت (قرب را بعدا معنا میکنیم)
ودر سورهء قدر داریم تنزل الملائکه والروح
خدا که نزول وصعود نداره منظور حضرت روح القدسه
در سوره مریم آیه 17 داریم فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویّا
دراین آیه خداوند باز بجای روحالقدس علیه السلام فرموده پس ما فرستادیم بسوی آن خانم(حضرت مریم علیها سلام)رو حمان را پس مجسم شد بر او به شکل بشری.
روح ما هم همان روح القدس است علیه السلام.
ا ین بحث ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان عزیز بیایید گفتگو کنیم....

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.